Maziar MHK's Reviews > چنین کنند بزرگان
چنین کنند بزرگان
by
by

پروفسور رایت عقیده دارد که اسکندر «بیش از هر چیز پیامبر صلح بود». لابُد ایشان اطلاع دارند، مُنتها به نظر میرس� که اسکندر پیام صلحش را از راه جنگ تبلیغ میکر�
کتابی که خواندم، اثری است با جان مایه طنز. طنزی چنان، که بشود در وصفش گفت، "نَه شوخی،نَه جدی-هم شوخی،هم جدی". معجونی از ایده ناب "ویل کاپی" و ظریف گوئی دریابندری، در دو مکان و زمان مختلف، اولی در مملکتشون حین نوشتن و دومی هم در مملکتمون، حین ترجمه
به اعتراف موکد خود مترجم در مقدمه -که در نَمکین بودن کَم از متن کتاب ندارد-، ترجمه وی سرشارست از امانت نَ+داری، انگشت کردن،جعل و حذف و اضافات دلم خواست طور
ولی گذشته از اینا، تحسین زبان طنز منحصر بفرد تالیفی-ترجمه ای دریابندری، مَگر با یک "دَمت گرم!" مَشتی، عین بی انصافییه
اول
استاد نجف دریابندری، شوخی های حقاََ خنده داری رو در باب داستان زندگانی بزرگان تاریخ (با تاکید ویژه بر قاتلان و فاسدان بزرگ اروپا)، روی خر نوشتاری بذله گویانه ی "ویل کاپی" سوار کرده، اونم چه سَوار کردنی، دقیقاََ برعکس. دریابندری، این دلبری نوشتاری رو به گونه ای انجام داده که خیلی ها اوائل معتقد بودند، شخصی به نام "ویل کاپی" وجود خارجی نداره و این کتاب نوشته خود دریابندریه.
نجف دریابندری، در اردیبهشت99 درگذشت، وَبه قول خودش، درگذشتی در اثر فوت
دوم
برای من، واکنش به طنز خاص متن، به این صورت بود که بعد از خنده ی اولی، یه حس متعاقب تکان دهنده ایَم بود که یه جورایی تاریخ نویسی به معنای معمولش، در گُنده تَر کردن قاتلین و فاسقین مشهور تاریخ رو نقد میکرد. من باب مثال، اشاره رندانه به اینکه هَر کی بیشتر بُکشه، از بزرگان تاریخ محسوبش میکنن. به عنوان نمونه، یکی مثه اسکندر
سوم
از دید این بنده، یک بار مطالعه این کتاب کافی خواهد بود، اگر که مطالعمون از باب خنده و خوشیه و نَه بیشتر. اما خالی از لطف و هدف، نخواهد بود اگه دو بار یا بیشتر وصدالبته با دقت و حوصله مضاعف بخونیمش اگه که هدف مطالعه "خنده + فهم مکتومات قلبی مشترک نویسنده و مترجمه". کاپی و دریابندری، نویسنده و مترجمی چنانند، که اگر هم "هَم زمان" نزیسته و "هَم زبان" نَبوده باشن، اما عجیب هم دلَن
آخر سخن
شاهکار کتاب از دید طنزدوستاش، شوخی های اروتیکشه و حتی طرح گرافیکی روی جلد هم، که یه شمشیر دراز تو کلمه ی "چنین" فرورفته و دست طرف از پشت خورده به کلمه ی "کُنند"، همین موضوع رو تداعی میکنه
چند بریده متن از کتاب
کلئوپاترا شخصاََ به رتق و فتق امور مشغول بود، گرچه بیشتر به فتق امور میپرداخت
-----------------------------------------------
اشخاصی که از همدیگ� خوششا� میآید� خیال میکنن� دیگران هم از آنه� خوششا� می آی� و خیلی لوس و بیمز� میشون�
-----------------------------------------------
از تخصصها� گوناگون "احمد شاملو" یکی هم این است که میتوان� هر مجله� تعطیلی را دائر کند و هر مجله� دائری را تعطیل کند. این کار را شاملو به کمک معجون خاصی انجام میده� که ترکیبات آن در هر دو مورد کم و بیش یکی است
-----------------------------------------------
اینکه میگویند "خئوپس"، این هرم را ساخت البته منظور این نیست که خودش سنگها� آن را به دوش کشید
خئوپس یک نفر نابغه بود. بنابراین فهمید که سنگه� را باید اشخاص دیگر به دوش بکشند
کتابی که خواندم، اثری است با جان مایه طنز. طنزی چنان، که بشود در وصفش گفت، "نَه شوخی،نَه جدی-هم شوخی،هم جدی". معجونی از ایده ناب "ویل کاپی" و ظریف گوئی دریابندری، در دو مکان و زمان مختلف، اولی در مملکتشون حین نوشتن و دومی هم در مملکتمون، حین ترجمه
به اعتراف موکد خود مترجم در مقدمه -که در نَمکین بودن کَم از متن کتاب ندارد-، ترجمه وی سرشارست از امانت نَ+داری، انگشت کردن،جعل و حذف و اضافات دلم خواست طور
ولی گذشته از اینا، تحسین زبان طنز منحصر بفرد تالیفی-ترجمه ای دریابندری، مَگر با یک "دَمت گرم!" مَشتی، عین بی انصافییه
اول
استاد نجف دریابندری، شوخی های حقاََ خنده داری رو در باب داستان زندگانی بزرگان تاریخ (با تاکید ویژه بر قاتلان و فاسدان بزرگ اروپا)، روی خر نوشتاری بذله گویانه ی "ویل کاپی" سوار کرده، اونم چه سَوار کردنی، دقیقاََ برعکس. دریابندری، این دلبری نوشتاری رو به گونه ای انجام داده که خیلی ها اوائل معتقد بودند، شخصی به نام "ویل کاپی" وجود خارجی نداره و این کتاب نوشته خود دریابندریه.
نجف دریابندری، در اردیبهشت99 درگذشت، وَبه قول خودش، درگذشتی در اثر فوت
دوم
برای من، واکنش به طنز خاص متن، به این صورت بود که بعد از خنده ی اولی، یه حس متعاقب تکان دهنده ایَم بود که یه جورایی تاریخ نویسی به معنای معمولش، در گُنده تَر کردن قاتلین و فاسقین مشهور تاریخ رو نقد میکرد. من باب مثال، اشاره رندانه به اینکه هَر کی بیشتر بُکشه، از بزرگان تاریخ محسوبش میکنن. به عنوان نمونه، یکی مثه اسکندر
سوم
از دید این بنده، یک بار مطالعه این کتاب کافی خواهد بود، اگر که مطالعمون از باب خنده و خوشیه و نَه بیشتر. اما خالی از لطف و هدف، نخواهد بود اگه دو بار یا بیشتر وصدالبته با دقت و حوصله مضاعف بخونیمش اگه که هدف مطالعه "خنده + فهم مکتومات قلبی مشترک نویسنده و مترجمه". کاپی و دریابندری، نویسنده و مترجمی چنانند، که اگر هم "هَم زمان" نزیسته و "هَم زبان" نَبوده باشن، اما عجیب هم دلَن
آخر سخن
شاهکار کتاب از دید طنزدوستاش، شوخی های اروتیکشه و حتی طرح گرافیکی روی جلد هم، که یه شمشیر دراز تو کلمه ی "چنین" فرورفته و دست طرف از پشت خورده به کلمه ی "کُنند"، همین موضوع رو تداعی میکنه
چند بریده متن از کتاب
کلئوپاترا شخصاََ به رتق و فتق امور مشغول بود، گرچه بیشتر به فتق امور میپرداخت
-----------------------------------------------
اشخاصی که از همدیگ� خوششا� میآید� خیال میکنن� دیگران هم از آنه� خوششا� می آی� و خیلی لوس و بیمز� میشون�
-----------------------------------------------
از تخصصها� گوناگون "احمد شاملو" یکی هم این است که میتوان� هر مجله� تعطیلی را دائر کند و هر مجله� دائری را تعطیل کند. این کار را شاملو به کمک معجون خاصی انجام میده� که ترکیبات آن در هر دو مورد کم و بیش یکی است
-----------------------------------------------
اینکه میگویند "خئوپس"، این هرم را ساخت البته منظور این نیست که خودش سنگها� آن را به دوش کشید
خئوپس یک نفر نابغه بود. بنابراین فهمید که سنگه� را باید اشخاص دیگر به دوش بکشند
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
چنین کنند بزرگان.
Sign In »
Reading Progress
Comments Showing 1-4 of 4 (4 new)
date
newest »

message 1:
by
Mb
(new)
-
rated it 4 stars
Apr 15, 2021 07:47AM

reply
|
flag

یؤز یاشا - وی به زبان مادری ابراز احساسات می کند-. ایراد که نداره؟!!!
خخخخخخخخخ