Heshmati's Reviews > ساربان سرگردان
ساربان سرگردان
by
by

سرگردانی سیمین و شخصیت های داستان بیشتر شده،خبری از ارامش و یقین نیست. در جزیره سرگردانی گاهی ارامش عمیق و امید بلند هستی(سیمین) را در نگاه سلیم می یافتیم. اما انگار که بحرانهای حادث (فوت مادر سلیم، به زندان افتادن هستی) و گذر زمان ثابت کرد که برای رستگاری جامعه ایرانی به مهدویت انقلابی هم امیدی نیست.
مراد هم اعتقاد و ایمانش به فعالیت های سیاسی را از دست داده و مشغول کار و مهندسی ساختمان برای امرار معاش شده. ارمان گرایی مراد و اون شخصیت قاطع جلد اول که بی تفاوتی سیاسی رو محکوم و منفور میدونست به کل تغییر کرده. اتفاقی که شاید برای خیلی از ما هم در همین روزگار معاصر افتاد. دانشجویان ارمانگرای 76،حق طلبان 88 و... که گذر زمان همه ارمانها و ارزوهایشان را تبدیل به تلنباری از حسرت کرد و به سمت حجره های بازار و کارگری و کارفرمایی روانشون کرد.
نکته اشکار نا امیدی سیمین از مذهبی ها و به قول خودش مهدویت انقلابیست! اصلا در جلد اول هم این همه امید و شوق و نمایشش در عشق به سلیم با چشمانی رویایی، بسیار برای من عجیب و غریب بود. و البته از همین عنوان'مهدویت انقلابی' و تعریفهای بعدی به وضوح میتوان فهمید که هیچ درک درست و جامعی از حکومت دینی نداشته. اساسا سیمین در جزیره سرگردانی هم از دور و با فاصله زیاد از درک اندیشه های حکومت دینی، مشتاقانه به استقبال مهدویت انقلابی می دود. بدون فهم دقیق و عمیق و بینش سیاسی مستدل. از تعاریف سیمین میشود به خوبی درک کرد که در زندگی واقعی، خودش و جلال هم همیشه از دور و با فاصله نسبت به مذهبی ها قرار داشتند.
نکات قابل توجه کتاب ابراز نظر منفی درباره غرب زدگی جلال، از قول جلال، در کتاب بود. سرگردانی جلال هم به واسطه همین اظهار نظر اشکار است. سرگردانی که بی تاثیر بر سیمین نبوده. انگار که همان فهم عمیق و دقیق در مورد غرب زدگی هم وجود نداشته. همچنان که در مورد مهدویت انقلابی.. همچنان که در مورد توده ای ها و سوسیالیست و خلیل ملکی و...
مراد هم اعتقاد و ایمانش به فعالیت های سیاسی را از دست داده و مشغول کار و مهندسی ساختمان برای امرار معاش شده. ارمان گرایی مراد و اون شخصیت قاطع جلد اول که بی تفاوتی سیاسی رو محکوم و منفور میدونست به کل تغییر کرده. اتفاقی که شاید برای خیلی از ما هم در همین روزگار معاصر افتاد. دانشجویان ارمانگرای 76،حق طلبان 88 و... که گذر زمان همه ارمانها و ارزوهایشان را تبدیل به تلنباری از حسرت کرد و به سمت حجره های بازار و کارگری و کارفرمایی روانشون کرد.
نکته اشکار نا امیدی سیمین از مذهبی ها و به قول خودش مهدویت انقلابیست! اصلا در جلد اول هم این همه امید و شوق و نمایشش در عشق به سلیم با چشمانی رویایی، بسیار برای من عجیب و غریب بود. و البته از همین عنوان'مهدویت انقلابی' و تعریفهای بعدی به وضوح میتوان فهمید که هیچ درک درست و جامعی از حکومت دینی نداشته. اساسا سیمین در جزیره سرگردانی هم از دور و با فاصله زیاد از درک اندیشه های حکومت دینی، مشتاقانه به استقبال مهدویت انقلابی می دود. بدون فهم دقیق و عمیق و بینش سیاسی مستدل. از تعاریف سیمین میشود به خوبی درک کرد که در زندگی واقعی، خودش و جلال هم همیشه از دور و با فاصله نسبت به مذهبی ها قرار داشتند.
نکات قابل توجه کتاب ابراز نظر منفی درباره غرب زدگی جلال، از قول جلال، در کتاب بود. سرگردانی جلال هم به واسطه همین اظهار نظر اشکار است. سرگردانی که بی تاثیر بر سیمین نبوده. انگار که همان فهم عمیق و دقیق در مورد غرب زدگی هم وجود نداشته. همچنان که در مورد مهدویت انقلابی.. همچنان که در مورد توده ای ها و سوسیالیست و خلیل ملکی و...
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
ساربان سرگردان.
Sign In »