ŷ������

کودکان سرطانی موضوع حساسی است برای کتاب نوشتن و خیال پردازی..

"در مرکز خیریه محک که گام بردارید,کودکان بسیاری میبینید,با جمجمه هایی که گذر ارام مرگ از نزدیکی شان انها را صیقل داده,پدر و مادرانی که لبخند میزنند..کودکانی که خاموش اند..کودکانی که لبخند میزنند, پدر و مادرانی که خاموش اند...
محک محلی است که جنگ زندگی در جریان است,نمونه ای مقلوب از سیر معمول زندگی,جنگی که پدران پسرانشان را دفن می کنند,و مادران دخترانشان را رها می کنند.
محک محلی است که هر روز جنگ های مختلفی به خود میبیند..جنگ که یک کودک قهرمانانه از ان بیرون می اید و یک کودک دیگر به همان اندازه قهرمان درگیر جنگی از پیش باخته است,جنگ ذهن یک انکولوژیست که لیست کموتراپی را تنظیم می کند,داروهایی که مانند اعداد یک برگه لاتری بر نسخه نقش بسته اند..که شاید تداوم یک اینده و عدم اینده دیگر را تعیین کنند,جنگ ذهن کارکنانی که امده اند با لبخند کار کنند,بی شائبه و بدور از جهان زندگی خود محبت کنند, در محیطی که هزاران دلیل برای لبخند نزدن هست.."

به یاد یک ظهر بهاری97..