Mohammad Hrabal's Reviews > ما
ما
by
by

اگر هر کدام از کتابها� 1984 و دنیای قشنگ نو (و حتی میرا) را خواندهای� و دوستشان داشتهای� این کتاب را هم بخوانید. در صورتی که هر سه را خوانده اید به کتاب ادبیات و انقلاب (نویسندگان روس)؛ یورگن روله ترجمه علی اصغر حداد، صفحات 73 تا 85 مراجعه کنید و بخش جالبی را درباره ی زامیاتین و مقایسه ی مختصر سه کتاب با هم، مطالعه کنید
"انسان روزی از بوزینگی دست کشید که اولین کتاب منتشر شد. بوزینگان هرگز این تحقیر را فراموش نکردهان�: کافی است کتابی به دست بوزینها� بدهید، فوری آن را کثیف، خراب و پاره پاره خواهد کرد." از پیشگفتار زامیاتین بر کتابی منتشر نشده. مقدمه� مترجم ایرانی. ص 9 کتاب
زامیاتین ضعف دستگاه را در برابر مردم میدی� که در آن دیگر نه کاری از دست جراحان مغز بر میآی� و نه از دست به گفته� استالین "مهندسان روح مردم". زامیاتین نشان میده� که سرانجام تکنسین، پزشک، شاعر و حتی مأمور امنیتی این دولت، علیه آنان�. مقدمه� مترجم ایرانی. ص 11 کتاب
امروزه در پایان هزاره� دوم میلادی نیکوکاران{حاکم یکتاکشور} شناخته شده دنیا هر کدام بهنوعی� میخواهن� با تحمیل سعادت به شهروندان خود به صدور آن نیز بپردازند. انتگراله� {سفینه فضایی و موشک}، سعادت و دموکراسی را به این سو و آن سوی جهان میبرن�. اما خوشبختانه هنوز هستند وحشیانی که میخواهن� خودشان برای خود بخواهند و سعادت "نیکوکارفرموده" را به پشیزی نمیگیرن�. خوشبختانه هنوز هستند آزاداندیشانی که در مقابل نیکوکاران راست قامتانه میایستن� و خاطر خطیرشان را آشفته میسازن� و طلسم قدرتشان را در هم میشکنن�. مقدمه� مترجم ایرانی. ص 12 کتاب
زامیاتین بیرحمان� توتالیتاریسم در حال نضج را، تملقها� حقارت بار آن را، سلطه� ستمگرانها� را، بیحرمت� و نابودسازی روح خلاق و آزاد بشری آن را به باد حمله و مسخره میگرف�. پیشاپیش همه� آنه� را میدی�: وحشت را، خیانته� را، زدودن صفات انسانی را، پاسداران همه جا حاضر را، شست و شوی مغزی دائم را که نتیجها� یا آدمها� ماشینوا� بود، یا منافقانی که برای خاطر بقا دروغ میگفتن�. "معرفی"، مترجم انگلیسی، میرا گنسبرگ. ص 22 کتاب
آیا بدیهی نیست که سعادت و حسادت، صورت و مخرج کسری هستند به نام رضایت؟ ص 48 کتاب
نیاکان ما میدانستن� که خدا- بزرگوارترین شکاک بیحوصلهشا�- آن جا بود. ما میدانی� که آنجا چیزی نیست جز عدم برهنه� بیحیا� شفاف آبی. اما حالا نمیدانی� آنجا چیست: خیلی چیزها آموختها�. دانشی که خطاناپذیری آن مسلم باشد، ایمان است. ص 86 کتاب
مرگ به معنای دقیق کلمه، کاملتری� انحلال نفس در کائنات است. بنابراین اگر حرف L را برای عشق و حرف D را برای مرگ در نظر بگیریم: L=f(D) میشو�. به عبارتی دیگر عشق تابعی از مرگ است... ص 160 کتاب
بدیهی است که انتخابات "روز وحدت کلمه" اصلاً شباهتی به انتخابات بینظ� و تشکل نیاکانمان ندارد، با انتخاباتی که در آن- گفتنش هم مسخره است- نتایج پیشاپیش معلوم نبود. بیمعن� تر از این هم میشو�: تشکیل دولت بر مبنای احتمالات کاملاً پیشبین� نشدنی، کورکورانه؟... نیازی به گفتن نیست که در این مورد، مثل سایر موارد، بین ما جایی برای احتمالات، برای وقوع حوادث نامنتظر، وجود ندارد. و انتخابات فی نفسه بیشتر مفهومی سمبولیک دارد، یعنی به ما یادآور میشو� که ما تنها ارگانیسم قدرتمند میلیون یاختها� هستیم... ما مراسم انتخابات را علنی، صادقانه، در روز روشن برگزار میکنیم� من همه را میبین� که به "نیکوکار" رأی میدهند� همه مرا میبینن� که به "نیکوکار" رأی میده�. در واقع غیر از این چه میتوانس� باشد، چون "همه" و "من" یک "ما" هستیم. صفحات 162 و 163 کتاب
کسی چه میداند� آدم مثل رمان است: تا آخرین صفحه، پایان کار معلوم نیست. در غیر این صورت ارزش خواندن نخواهد داشت... ص 187 کتاب
پس چطور ممکن است انقلاب آخرین وجود داشته باشد؟ انقلابی آخرین وجود ندارد؛ انقلابه� نامتناهیان�. ص 199 کتاب
"میدان� که عادت بسیار نابهجا� سخن گفتن از آنچه دارم که آن را حقیقت میدان� تا سخن گفتن از آنچه میتوان� مثلاً در این لحظه به مصلحت باشد. به بیان دقیقت� هرگز نظرم را نسبت به نوکر صفتی ادبیات، چاپلوسی و رنگ عوض کردن بوقلمون صفتانه پنهان نداشتها�: پنداشتها�- و هنوز هم میپندار�- که این کار هم خوارشماری نویسنده است و هم انقلاب." نامه� زامیاتین به استالین. ص 261 کتاب
"انسان روزی از بوزینگی دست کشید که اولین کتاب منتشر شد. بوزینگان هرگز این تحقیر را فراموش نکردهان�: کافی است کتابی به دست بوزینها� بدهید، فوری آن را کثیف، خراب و پاره پاره خواهد کرد." از پیشگفتار زامیاتین بر کتابی منتشر نشده. مقدمه� مترجم ایرانی. ص 9 کتاب
زامیاتین ضعف دستگاه را در برابر مردم میدی� که در آن دیگر نه کاری از دست جراحان مغز بر میآی� و نه از دست به گفته� استالین "مهندسان روح مردم". زامیاتین نشان میده� که سرانجام تکنسین، پزشک، شاعر و حتی مأمور امنیتی این دولت، علیه آنان�. مقدمه� مترجم ایرانی. ص 11 کتاب
امروزه در پایان هزاره� دوم میلادی نیکوکاران{حاکم یکتاکشور} شناخته شده دنیا هر کدام بهنوعی� میخواهن� با تحمیل سعادت به شهروندان خود به صدور آن نیز بپردازند. انتگراله� {سفینه فضایی و موشک}، سعادت و دموکراسی را به این سو و آن سوی جهان میبرن�. اما خوشبختانه هنوز هستند وحشیانی که میخواهن� خودشان برای خود بخواهند و سعادت "نیکوکارفرموده" را به پشیزی نمیگیرن�. خوشبختانه هنوز هستند آزاداندیشانی که در مقابل نیکوکاران راست قامتانه میایستن� و خاطر خطیرشان را آشفته میسازن� و طلسم قدرتشان را در هم میشکنن�. مقدمه� مترجم ایرانی. ص 12 کتاب
زامیاتین بیرحمان� توتالیتاریسم در حال نضج را، تملقها� حقارت بار آن را، سلطه� ستمگرانها� را، بیحرمت� و نابودسازی روح خلاق و آزاد بشری آن را به باد حمله و مسخره میگرف�. پیشاپیش همه� آنه� را میدی�: وحشت را، خیانته� را، زدودن صفات انسانی را، پاسداران همه جا حاضر را، شست و شوی مغزی دائم را که نتیجها� یا آدمها� ماشینوا� بود، یا منافقانی که برای خاطر بقا دروغ میگفتن�. "معرفی"، مترجم انگلیسی، میرا گنسبرگ. ص 22 کتاب
آیا بدیهی نیست که سعادت و حسادت، صورت و مخرج کسری هستند به نام رضایت؟ ص 48 کتاب
نیاکان ما میدانستن� که خدا- بزرگوارترین شکاک بیحوصلهشا�- آن جا بود. ما میدانی� که آنجا چیزی نیست جز عدم برهنه� بیحیا� شفاف آبی. اما حالا نمیدانی� آنجا چیست: خیلی چیزها آموختها�. دانشی که خطاناپذیری آن مسلم باشد، ایمان است. ص 86 کتاب
مرگ به معنای دقیق کلمه، کاملتری� انحلال نفس در کائنات است. بنابراین اگر حرف L را برای عشق و حرف D را برای مرگ در نظر بگیریم: L=f(D) میشو�. به عبارتی دیگر عشق تابعی از مرگ است... ص 160 کتاب
بدیهی است که انتخابات "روز وحدت کلمه" اصلاً شباهتی به انتخابات بینظ� و تشکل نیاکانمان ندارد، با انتخاباتی که در آن- گفتنش هم مسخره است- نتایج پیشاپیش معلوم نبود. بیمعن� تر از این هم میشو�: تشکیل دولت بر مبنای احتمالات کاملاً پیشبین� نشدنی، کورکورانه؟... نیازی به گفتن نیست که در این مورد، مثل سایر موارد، بین ما جایی برای احتمالات، برای وقوع حوادث نامنتظر، وجود ندارد. و انتخابات فی نفسه بیشتر مفهومی سمبولیک دارد، یعنی به ما یادآور میشو� که ما تنها ارگانیسم قدرتمند میلیون یاختها� هستیم... ما مراسم انتخابات را علنی، صادقانه، در روز روشن برگزار میکنیم� من همه را میبین� که به "نیکوکار" رأی میدهند� همه مرا میبینن� که به "نیکوکار" رأی میده�. در واقع غیر از این چه میتوانس� باشد، چون "همه" و "من" یک "ما" هستیم. صفحات 162 و 163 کتاب
کسی چه میداند� آدم مثل رمان است: تا آخرین صفحه، پایان کار معلوم نیست. در غیر این صورت ارزش خواندن نخواهد داشت... ص 187 کتاب
پس چطور ممکن است انقلاب آخرین وجود داشته باشد؟ انقلابی آخرین وجود ندارد؛ انقلابه� نامتناهیان�. ص 199 کتاب
"میدان� که عادت بسیار نابهجا� سخن گفتن از آنچه دارم که آن را حقیقت میدان� تا سخن گفتن از آنچه میتوان� مثلاً در این لحظه به مصلحت باشد. به بیان دقیقت� هرگز نظرم را نسبت به نوکر صفتی ادبیات، چاپلوسی و رنگ عوض کردن بوقلمون صفتانه پنهان نداشتها�: پنداشتها�- و هنوز هم میپندار�- که این کار هم خوارشماری نویسنده است و هم انقلاب." نامه� زامیاتین به استالین. ص 261 کتاب
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
ما.
Sign In »
Reading Progress
Finished Reading
Finished Reading
March 9, 2020
– Shelved
Comments Showing 1-4 of 4 (4 new)
date
newest »

message 1:
by
حسام
(new)
-
added it
Apr 07, 2020 08:39AM

reply
|
flag