Haman's Reviews > بیچارگان
بیچارگان
by
by

خاطرات، چه شیرین چه تلخ، همیشه منبع عذاب هستند؛ دستک� برای من که چنین است؛ اما حتی این عذاب هم شیرین است. و وقتهای� که دل آدم پُر است، بیمار است، در رنج است و غصهدار� آن وقت خاطرات تروتازها� میکنند� انگار که یک قطرهٔ شبنم شبانگاهی که پس از روزی گرم از فرط رطوبت میافت� و گل بیچارهٔ پژمرده را که آفتاب تند بعدازظهر تفتها� کرده شاداب میکن�.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
بیچارگان.
Sign In »