Ali Reza Rahiminia's Reviews > قیدار
قیدار
by
by

این که یک نویسنده با کارهای قبلی اش مقایسه شود ، درست یا غلط ، امری است طبیعی. حالا یک رضا امیرخانی داریم با چند اثر قابل توجه و یک نمی دانم رمان یا بث الشکوی ( به قولی) یا درددل یا هر چیزی که همین "قیدار" باشد. با قهرمانی که مثل اسمش برای ما غریب است. این که این قیدار در کجای آثار امیرخانی قرار می گیرد برای من هنوز مجهول است. در ادامه کارهایش یا نقطه شروعی برای مسیری جدید در خط سیر نویسنده اش ( که البته اگر این دومی باشد رو به کمال نیست بهر حال قیدار گامی به پس است) . اما یک چیز برای من روشن است : به قول معروف کار در نیامده و من نتوانستم ارتباط خوبی با کتاب برقرار کنم و اصلا بفهمم چرا ؟
بازهم آفت همیشگی یقه نویسنده را گرفته، بر خلاف بیوتن که تا اواسط کتاب جاندار بود ، این بار همان فصل اول داستان از دست می رود. البته بی انصافی است اگر نثر درخشان داستان را ندیده بگیریم. اما مگر همه چیز نثر است؟
فصل اول کتاب فوق العاده است ، پر از تیزبینی ، کشف و ریز بینی ، جزئیات ، شخصیت پردازی خوب و دیالوگهای بهتر که به همه اینها نثر خوب هم اضافه می شود اما از فصل دوم دیگر کتاب از رمق می افتد.
طرح داستانی صعیف است و کار نشده . این از امیرخانی که نویسنده ای حرفه ای و سخت گیر است عجیب است. به نظر می رسد اواخر کتاب خیلی شتابزده نوشته شده ، چفت و بست های داستان در هم نرفته و خلاصه پای طرح داستان می لنگد. به نظر می رسد نویسنده آنقدر که شخصیت قیدار برایش مهم بوده بقیه را فراموش کرده و آدمها چه ناصر ، چه فریدون و ... همه تخت و تک بعدی اند به جز شخصیت سید گلپا که خیلی خوب در آمده و صفدر که کم و بیش فراز و فرودی در شخصیت پردازی اش دیده می شود.
گاهی کتاب به فانتزی نزدیک می شود و گاهی به افسانه. اما قیدار بهرحال شرح حال موجوداتی است که زمانی انواعی از آنها وجود داشت و حالا دیگر منقرض شده اند. حرف اصلی کتاب علاوه بر نگاهی به رسم جوانمردی ، رسیدن از خوشنامی به بدنامی و در نهایت گمنامی است. نکته ای که کتاب در بیانش کمی لکنت دارد و برای همین مجبور شده اینقدر "رو" و صریح آنرا بیان کند.
بازهم آفت همیشگی یقه نویسنده را گرفته، بر خلاف بیوتن که تا اواسط کتاب جاندار بود ، این بار همان فصل اول داستان از دست می رود. البته بی انصافی است اگر نثر درخشان داستان را ندیده بگیریم. اما مگر همه چیز نثر است؟
فصل اول کتاب فوق العاده است ، پر از تیزبینی ، کشف و ریز بینی ، جزئیات ، شخصیت پردازی خوب و دیالوگهای بهتر که به همه اینها نثر خوب هم اضافه می شود اما از فصل دوم دیگر کتاب از رمق می افتد.
طرح داستانی صعیف است و کار نشده . این از امیرخانی که نویسنده ای حرفه ای و سخت گیر است عجیب است. به نظر می رسد اواخر کتاب خیلی شتابزده نوشته شده ، چفت و بست های داستان در هم نرفته و خلاصه پای طرح داستان می لنگد. به نظر می رسد نویسنده آنقدر که شخصیت قیدار برایش مهم بوده بقیه را فراموش کرده و آدمها چه ناصر ، چه فریدون و ... همه تخت و تک بعدی اند به جز شخصیت سید گلپا که خیلی خوب در آمده و صفدر که کم و بیش فراز و فرودی در شخصیت پردازی اش دیده می شود.
گاهی کتاب به فانتزی نزدیک می شود و گاهی به افسانه. اما قیدار بهرحال شرح حال موجوداتی است که زمانی انواعی از آنها وجود داشت و حالا دیگر منقرض شده اند. حرف اصلی کتاب علاوه بر نگاهی به رسم جوانمردی ، رسیدن از خوشنامی به بدنامی و در نهایت گمنامی است. نکته ای که کتاب در بیانش کمی لکنت دارد و برای همین مجبور شده اینقدر "رو" و صریح آنرا بیان کند.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
قیدار.
Sign In »
Reading Progress
Started Reading
May 27, 2012
–
Finished Reading
June 4, 2012
– Shelved
Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)
date
newest »

message 1:
by
Hamidsanatee
(new)
-
rated it 1 star
Apr 29, 2014 03:27AM

reply
|
flag