Peyman Haghighattalab's Reviews > خاطرات هنرپیشه� نقش دوم
خاطرات هنرپیشه� نقش دوم
by
by

باز هم بیضایی اخر داستان را همان اول گفته بود و فرآیند چگونگی به آنج� رسیدن بود که تو را همراه خودش میکر�. قصها� که احتمالا در تمام کشورهایی که ادای دموکراسی درمیآورن� رخ میده�. قصها� که من را بیشتر یاد «لباس شخصیهای� این ساله� انداخت. زمان نگارش این نمایشنامه هنوز جمهوری اسلامی دچار پدیده� لباسشخص� نشده بود. اما بیضایی تیزبین...
نمایشنامه در میانه� سالها� دهه� ۵۰ میگذر�. پس از انقلاب سفید و اصلاحات ارضی و بیکلا� ماندن سر بعضی کشاورزها و زمینها� خشک و مهاجرت به شهرها و حلبیآباده� پی کار و پول. ذوالفقار و موهبت دو کشاورز ساده بودند که به جز کشاورزی هیچ مهارتی بلد نبودند و در تهران به جایی نرسیده بودند تا اینک� وارد یک بازی میشون�. سیاهی لشکر شدن. کارشان این میشو� که بروند و در نقش گروهها� مختلف جامعه در حمایت از شاه و حکومت تظاهرات کردن. کار آنه� خراب کردن کار معترضان است. باید نقش بازی کنند. و همین تعلیق نمایشنامه� بیضایی است. و همین هنر بیضایی در توصیف فرآیندی است که ذوالفقار را از یک کشاورز ساده به یک نیروی ضدآشوب تبدیل میکن� با بارقههای� از عشق که لایه لایه در صفحات نمایشنامه ریخته است...
کتابی عجیب دوستداشتن� بود.
نمایشنامه در میانه� سالها� دهه� ۵۰ میگذر�. پس از انقلاب سفید و اصلاحات ارضی و بیکلا� ماندن سر بعضی کشاورزها و زمینها� خشک و مهاجرت به شهرها و حلبیآباده� پی کار و پول. ذوالفقار و موهبت دو کشاورز ساده بودند که به جز کشاورزی هیچ مهارتی بلد نبودند و در تهران به جایی نرسیده بودند تا اینک� وارد یک بازی میشون�. سیاهی لشکر شدن. کارشان این میشو� که بروند و در نقش گروهها� مختلف جامعه در حمایت از شاه و حکومت تظاهرات کردن. کار آنه� خراب کردن کار معترضان است. باید نقش بازی کنند. و همین تعلیق نمایشنامه� بیضایی است. و همین هنر بیضایی در توصیف فرآیندی است که ذوالفقار را از یک کشاورز ساده به یک نیروی ضدآشوب تبدیل میکن� با بارقههای� از عشق که لایه لایه در صفحات نمایشنامه ریخته است...
کتابی عجیب دوستداشتن� بود.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
خاطرات هنرپیشه� نقش دوم.
Sign In »
Reading Progress
Started Reading
December 23, 2020
– Shelved
December 23, 2020
–
Finished Reading