ŷ

Z. Aroosha Dehghan's Reviews > درخت انجير معابد

درخت انجير معابد by Ahmad Mahmoud
Rate this book
Clear rating

by
91457973
's review

really liked it

درخت انجیر معابد؛ داستانی که شاید در نگاه نخست زندگی‌نامه‌� خانواده‌� آذرپاد باشد اما در واقع ماجرای همه‌� مردم و همه‌� زمان‌هاس�.
شاید بتوان شروع داستان را لحظه‌� مرگ اسفندیارخان آذرپاد دانست؛ اگرچه نویسنده گاهی گریزی به زمان زندگی او نیز می‌زن� اما همه‌� ماجراها از جایی آغاز می‌شو� که ارباب بزرگ شهر می‌میر� و جای خود را به مهران‌خا� می‌ده�. مهران نماد مدرنیته و تجددخواهی است. او با هدف و برنامه‌ریز� به افسانه، همسر اسفندیار، نزدیک می‌شو� و با او ازدواج می‌کن�. از او برای اداره‌� ارثیه‌� خانواده وکالت می‌گیر� و سپس همه‌� زمین‌های� که میراث فرزندان اسفندیار بوده را به نام خود سند می‌زن�. این آغاز پایان خانواده‌� آذرپاد است. کیوان، پسر کوچک خانواده، به پاریس می‌رو� و هرگز باز نمی‌گرد�. فرزانه، دختر اسفندیارخان، خودکشی می‌کن�. عمه تاج‌الملو� همه‌� جواهرات خود را می‌فروش� و به همراه برادرزاده‌اش� فرامرز، به آپارتمانی اجاره‌ا� نقل مکان می‌کن�. فرامرز، فرزند بزرگ اسفندیارخان، به پوچی کامل رسیده است. هیچ باور و هدف مشخصی ندارد. در داستان نه قهرمان است و نه پادقهرمان. فرامرز کلاه‌بردا� و دزد و رشوه‌خوا� است و برای رسیدن به اهدافش به هر کاری دست می‌زن�. عمه تاج‌الملو� نیز شخصیتی پر از عقده و خلاهای درونی تصویر می‌شو� که کنجی نشسته و با حسرت به روزهای خوش گذشته می‌نگر�. در این میان ده‌ه� شخصیت فرعی هم هستند که هر کدام به سهم خود در پیشبرد داستان نقش دارند.
همه‌� ماجراها از درخت انجیر معابدی آغاز می‌شو� که مردی ناشناس از بنگال آورده و کاشته است؛ درختی که اگرچه نامرغوب و رو به مرگ است اما برای مردم جنبه‌ا� مقدس پیدا کرده و محور اصلی زندگی آنان شده است. مردم شهر همه‌� نیایش‌ه� و دردهای خود را به درخت می‌گوین�. مراسم‌ها� آیینی برگزار می‌کنن�. قربانی می‌دهن� و با واژگان و سرودهایی که هیچکس معنای آن‌ه� را نمی‌دان� یکپارچه می‌شون� و دعا می‌کنن�. این همان نقطه‌ایس� که داستان درخت انجیر معابد را از زمان و مکان فراتر برده است.
درخت انجیر معابد داستان جامعه‌ایس� که شتابان به سوی مدرنیته و پیشرفت می‌رو� اما مردم آن هنوز توانایی پذیرش این شیوه‌� نوین زندگی را ندارند و به سختی به باورهای دینی و خرافات چسبیده‌ان�. مدرنیته به سرعت در جامعه گسترده می‌شو�. مدرسه، فروشگاه، برج و کتابخانه می‌ساز�. تعاونی‌ها� گوناگون شکل می‌گیر�. شکل کسب و کارها دگرگون و بساط ارباب و رعیت برچیده می‌شو�. مردم هم اگرچه هنوز عمیقا به مقدساتشان معتقدند اما کم‌ک� با جامعه‌� جدید همراه می‌شون�. آن‌های� که پیشتر برای بهبود بیماری خود را به درخت می‌بستن� اکنون به درمانگاه می‌رون� و پزشکان را از برکات درخت می‌دانن�. باغ و خانه‌هایشا� را برای پیش‌خری� آپارتمان می‌فروشن� و فرزندانشان را به مدرسه می‌فرستن�. لباس پوشیدنشان دگرگون می‌شو� اما درونشان هنوز همان است که بود.
همه‌� این تعارض‌ه� زمانی اوج می‌گیر� که فرامرز خودش را به شکل مرشدی پیر درمی‌آور� و پس از سال‌ه� به شهر بازمی‌گرد� تا از مهران انتقام بگیرد. مردم بی‌آنک� او را بشناسند پیرامونش گرد می‌آین� و سخنش را بی‌تردی� می‌پذیرن�. همراه او کلماتی بی‌معن� را تکرار می‌کنن� و به خیال آن که ذکر می‌گوین� منقلب می‌شون�. برایش قربانی می‌کنن� و روزها چشم به راه می‌مانن� تا بتوانند به نزدش بروند و خود را به دیدارش تبرک کنند. در این گیرودار است که درخت انجیر معابد هم به‌طو� غیرطبیعی رشد می‌کن� و ریشه‌های� را در همه‌ج� از جمله کتابخانه و مدرسه می‌گستران�. اکنون زمان آن است که جنگ خونین درگیرد!
آنان که هشیارترند به سرپرستی آموزگار مدرسه تبر برمی‌دارن� و به ریشه‌ها� درخت می‌زنن� تا راه مدرسه را بگشایند و کسانی که پایبند سنت‌ه� هستند پشت مرشد دروغین به راه می‌افتن� و به جنگ مدرنیته‌� خرافه‌ستی� می‌رون�. تندیس مهران را که نماد تجددخواهی است سرنگون می‌کنن� و او را در اتومبیلش به آتش می‌کشن�. سرانجام فرامرز که نمادی از حیله‌گر� و امتداد سنت و خرافه است دوباره به شکل و جایگاه پیشین بازمی‌گرد� و بر پیشرفت جامعه پیروز می‌شو�.

آخرین قسمت کتاب سورئال‌تری� و در عین حال واقعی‌تری� بخش داستان است. در این بخش با زبان نمادها سرنوشت جامعه‌ا� که ظرفیت‌ها� درونی پیشرفت را ندارد اما ظاهرش مدرن می‌شو� به تصویر کشیده شده است. سرنوشت گریزناپذیر چنین جامعه‌ا� دودستگی، نبرد داخلی، انقلاب و سرانجام نابودی است.
مردم داستان درخت انجیر معابد ظاهری مدرن دارند. همه‌� آن‌ه� از مزایای پیشرفت جامعه بهره می‌برن� اما هنوز نتوانسته‌ان� با ذهن خودشان کنار بیایند. پیروان درخت انجیر معابد سرانجام مدرنیته را پس می‌زنن� حتی اگر به بهای نابودی خودشان باشد. بردگی اربابان را می‌پذیرن� چون در ذهن‌هایشا� برده هستند؛ برده‌� خرافات و زر و سیم اربابانی همچون آذرپادها.
19 likes · flag

Sign into ŷ to see if any of your friends have read درخت انجير معابد.
Sign In »

Reading Progress

January 6, 2021 – Started Reading
January 6, 2021 – Shelved as: to-read
January 6, 2021 – Shelved
January 6, 2021 –
page 25
5.68%
January 7, 2021 –
page 43
9.77%
January 8, 2021 –
page 67
15.23%
January 9, 2021 –
page 79
17.95%
January 10, 2021 –
page 103
23.41%
January 12, 2021 –
page 124
28.18%
January 13, 2021 –
page 160
36.36%
January 15, 2021 –
page 208
47.27%
January 19, 2021 –
page 276
62.73%
January 20, 2021 –
page 297
67.5%
January 26, 2021 –
page 419
95.23%
January 31, 2021 –
page 482
100%
February 3, 2021 –
page 630
100%
February 4, 2021 –
page 700
100%
February 9, 2021 –
page 769
100%
February 11, 2021 –
page 948
100%
February 13, 2021 –
page 1038
100%
February 13, 2021 – Finished Reading

No comments have been added yet.