Ali Ahmadi's Reviews > مد و مه
مد و مه
by
by

آنچه که داریم، اول تنها نقل خاطرات است، بی� لنگری در حال و معلق در پس ذهن (از روزگار رفته حکایت). داستان شیراز در سالها� میانی حکومت رضا خان و از قضا بسیار نزدیک به همان زمانی که سنگ صبور چوبک در آن اتفاق میافت�. با این تفاوت که دیگر خبری از روایتها� مغشوش، موازی و متقاطع نیست. داستان از زبان پرویز است. پسری نوجوان که محبتی عجیب به لله� خود، که به او بابا میگویند� و زنِ بابا دارد. محبتی که واکنشی منطقیس� به عشقی که او بهجا� گرفتن از پدر و مادر واقعیش� از بابا و زنش دریافت میکن�. و علاوه بر این داستان ناتوانی این محبت هم هست. محبت هرقدر هم ریشهدا� باشد در برابر تحول روزگار � که چون استخوان بر گلو مانده، نه بلعیده میشو� و نه بیرون میآی� � و پفیوزی بازیگران آن ناتوان است، طوری که پایان این حکایت را از تلخترینها� داستان معاصر فارسی� میکن�.
بعد از حکایت، داستان مدّ و مه است. این بار هم خاطرهباز� گلستان سیوچندسالها� که تنها در خانهها� سازمانی شرکت نفت (آبادان؟) زندگی میکن�. شبیس� سنگین و مهآلود� که مدِّ دریا شط و تمام فاضلاب شهر که در آن است را پس میزن� و به عقب میران�. و جریان خاطره در ذهن راوی نیز همینگونه� است. سیلی از تلخی و کثافت � تزیینشد� با اندک شیرینیها� دوران کودکی � که بهجا� رها شدن در دریای فراموشی مدام در سطح ذهن میمانن� و هم زده میشون�. راوی اما،� با وجود مستی، از این که کجاست باخبر است. او وضعیت اکنونش را دنباله� طبیعی آن خاطرات بهحسا� میآور�: گندابی مانا که به امید نجاتدهنده� روزبهرو� بیشتر در آن فرو میرو�.
آن مردی که در داستان آخر در بار فرودگاه، معلوم نیست برای چه، نشسته و غرق در خاطراتیس� که او را بریدهان� از واقعیت و بردهان� به دنیایی موازی، احتمالن خود گلستان است. این بار نه در ذهن او هستیم (داستان اول) و نه خود او (داستان دوم). این پرده� پایانی کوتاه مجالیس� برای از دور دیدن عاقله (؟) مردی که دیگر دستگیرها� در امروز ندارد. هر آنچه که هست برای او دیروز است و دیروزها.
بعد از حکایت، داستان مدّ و مه است. این بار هم خاطرهباز� گلستان سیوچندسالها� که تنها در خانهها� سازمانی شرکت نفت (آبادان؟) زندگی میکن�. شبیس� سنگین و مهآلود� که مدِّ دریا شط و تمام فاضلاب شهر که در آن است را پس میزن� و به عقب میران�. و جریان خاطره در ذهن راوی نیز همینگونه� است. سیلی از تلخی و کثافت � تزیینشد� با اندک شیرینیها� دوران کودکی � که بهجا� رها شدن در دریای فراموشی مدام در سطح ذهن میمانن� و هم زده میشون�. راوی اما،� با وجود مستی، از این که کجاست باخبر است. او وضعیت اکنونش را دنباله� طبیعی آن خاطرات بهحسا� میآور�: گندابی مانا که به امید نجاتدهنده� روزبهرو� بیشتر در آن فرو میرو�.
آن مردی که در داستان آخر در بار فرودگاه، معلوم نیست برای چه، نشسته و غرق در خاطراتیس� که او را بریدهان� از واقعیت و بردهان� به دنیایی موازی، احتمالن خود گلستان است. این بار نه در ذهن او هستیم (داستان اول) و نه خود او (داستان دوم). این پرده� پایانی کوتاه مجالیس� برای از دور دیدن عاقله (؟) مردی که دیگر دستگیرها� در امروز ندارد. هر آنچه که هست برای او دیروز است و دیروزها.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
مد و مه.
Sign In »
Reading Progress
May 1, 2021
– Shelved
May 1, 2021
– Shelved as:
to-read
April 17, 2022
–
Started Reading
April 17, 2022
– Shelved as:
contemp_per_fiction
April 24, 2022
–
Finished Reading