Ali Karimnejad's Reviews > تنگسير
تنگسير
by
by

4.5
من قصد ندارم راجع به خود کتاب و داستان چیزی بگم چون کلا قلم صادق چوبک من رو خیلی میگیره و از نظر من خیلی خوب بود. حرفم راجع به چیز دیگست. سر حرفی رو میخوا� باز کنم که بنظرم جاش توی ریویوها خالی مونده. راجع به کاری که زائرمحمد انجام مید�.
1-
اگر قرار باشه هر کسی یک تنفگ دست بگیره و خودش بیوفته دنبال حقش، دیگه سنگ رو سنگ بند نمیش�!ا
این رو خیلی میشنوی�. تک و توک توی ریویوها و بعضی کامنته� هم دیدم که حرفشون همین بود. از منظر اجرای عدالت اگر نگاه کنیم، این حرف کاملا درسته. مسلما اونچه که زائرمحمد انجام مید� عدالت نیست. چون اقدامش متناسب با عمل طرف مقابل نیست. اصولا در مورد عدالت همیشه 2 سوال اساسی وجود داره: یکی تشخیص صحیح کار عادلانه، دوم اجرای صحیح و موثر اون.
در جوامع مدرن و امروزی، وظیفه اجرای عدالت بر عهده قانون و دستگاه حاکم گذاشته شده و در عوض از "شهروند" خواسته میش� که در برابر قانون مطیع و فرمانبردا� باشه. لذا اونچه که امروز نقل همه محافله، "قانونمدار�" و "آداب شهروندی" هستش و دیگه کمتر از شرف و حیثیت چیزی میشنوی�. در واقع اجرای فردی عدالت امروز دیگه عملی مذموم و منسوخ شده است و فقط توی فیلمها� وسترن و فیلمها� فارسی میشه پیداشون کرد.
با این همه سوالی که پیش میاد، اینه که اگر قانونی برای تشخیص و اجرای درست عدالت وجود نداشت چی؟ یا از اون بدتر، اگر قانون به فساد کشیده بشه و نظامی بوروکراتیک از ظلم و فساد بر شما حاکم بشه به طوری که احقاق حق میسر نباشه چی؟
درسته که کار زائرمحمد قصه ما عادلانه نیست، اما با توجه به اینکه در داستان نهادی نیست که بتونه عدالت رو برقرار کنه، جهت اجرای عدالت، سه راه بنظرم میاد که اقدام متناسبتر� از طرف زائرمحمد بود:
� میتونس� به ضرب زور و تهدید، تلاش کنه پولش رو پس بگیره
� میش� بره از اونایی که پولشو خوردن دزدی کنه تا پولشو پس بگیره
� یه راهم این بود که حوالشون کنه به عدالت خدا و شمشیر حضرت عباس(!)ا
تفسیر هر کدوم از این سه راه با خودتون، اما زائرمحمد هیچ کدوم این راهها رو انتخاب نمیکن�. چون دردش چیز دیگست. میگه شرفش لکهدا� شده
2-
شرافت، یگانه قانون انسان در جامعه بدوی؟
اصلا شرف چیه؟ زائرمحمد تفنگش رو با این نیت پر میکن� که احتمال زیاد تو این ماجرا کشته میش�. لذا در وهله اول برای کشتن نمیره. برای مردن میره. این قسمت آخرش هستش که درکش دشواره. شرف هر چیزی که هست، ارزشش از جان انسان بالاتره و به همین خاطره که از نگاه جوامع مدرن، بدوی و خطرناک تلقی میش� چون میتون� بالقوه به رفتارهای رادیکال منجر بشه.
خوب یا بد، اونچه که شرافتمدار� با خودش به همراه داره، نوعی تهور و جسارته. در حقیقت همین تهور و جسارت هستش که در تضاد با گردن نهادن مقابل قانون و قانونمدار� قرار میگیر�. اتفاقا حکومتها� توتالیتر یا حکومتها� فاسد، با سوء استفاده از همین ادبیات قانونمداری� جسارت و شجاعت رو در مردم میکشن و مردم رو بخاطر نقض قوانینی که خودشون در انتخابش نقشی نداشتن سرکوب و مجازات میکن�.
از این منظر بنظر من، در جایی که قانون نیست یا قانون از اساس باطل و فاسده، فقط بازگشت به همون ارزشها� بدویه که میتون� جامعه رو نجات بده. (البته جا داره اینجا یک پرانتز بزرگ بازم کنم ولی مجالش نیست). با این همه پس چطوریه که دیگه امروز کمتر چنین رفتارهایی رو شاهد هستیم؟
3-
"آیا شرف داشتن واقعا در حال منسوخ شدنه یا "آیا ما بیشر� شدهایم�!ا
شاید. یک دلیلش خوب همون آموزشی هست که در جامعه به ما داده میش�. ما آموزش داده میشی� که همیشه قوانین رو رعایت کنیم و به طور ضمنی اینکه همیشه قانون به مشکلات رسیدگی خواهد کرد و حق رو به حق دار خواهد رسوند. لذا ما نسبت به مردمان گذشته، مردمانی مطیعت� هستیم. ما تسلیم انحصاراتی نظیر حق قضاوت، حق مداخله و حق اعمال خشونتی هستیم که در جوامع مدرن، مردم به حکومتشون مید�.
اما یک دلیل دیگها� هم اینه که چون امید به زندگی در جهان بالاتر رفته. امروز خیلی از ما با دیدن ظلم و دستگاه پر زور، به فکر مهاجرت میافتی�. بنظر خیلی از ما زندگی با ارزشت� از اونیه که بخوایم زندگیمون رو برای این چیزا به خطر بندازیم. با سواد شدن و رشد آگاهی ما، اگرچه کلا نکته مثبتیه اما باعث رشد نوعی از انعطافپذیر� در ما هم میش� که هرچند به ما امکان بررسی راههای دیگه سعادتمندی رو نشون مید� اما واقعیتش اینه که از نگاه ناظر بیرونی چندان خوشایند نیست. این حقیقته که انسانها� شجاع بیشتر از طبقهها� انسانها� کمتر تحصیل کرده ظهور میکن�.
لذا هر چند همچنان هستن انسانها� فوقالعادها� که در کمال آگاهی شجاعانه میایستن� در مقابل ظلم و جونشون رو هم فدا میکن� اما به طور کلی بنظرم میرس� که رابطها� هست بین فلاکت و درماندگی و شرف آدمیزا�.
عمده رفتارهای غیورانه مردمان گذشته یا همین داستان زائرمحمد رو که بررسی کنیم، متوجه میشی� این رفتارها عمدتا سنتز خاصی از کمالگرای� و فلاکت و درماندگی هستن. یعنی زمانی که انسان وقتی دیگه راهی جلوی پاش نمیبینه� دست به رفتارهای متهورانه میزن�. من فکر میکن� درک این مطلب خیلی مهمه.
چه بسا ما منورالفکرانی(!) داریم که چپ و راست به این مردم بینو� فحش و ناسزا میگ� که "چقدر ما بیغیرتی�" یا "هرچی سرمون میاد حقمونه وقتی صدامون در نمیاد" غافل از اینکه این تحقیرها نه تنها مردم رو به رفتار غیورانه سوق نمیده� بلکه تحقیر مستمر باعث نابودی اون کمالگرای� میش� که در سنتز با فلاکت و درماندگی میتون� منجر به تولد زائرمحمدها بشه.
"تو زندگی هیچی نیست که قد شرف و حیثیت آدم برابر باشه؛ حتی جون آدم. حتی زن و بچه آدم. درسه که چشمشون به دست ماس و باید به فکرشون باشیم و زیر پر و بالمون بزرگشون کنیم. اما نه با بیآبروی�. این خوبه که فردا که بچههامو� بزرگ شدن مردم بهشون بگن باباتون نامرد بود و زیر بار زور رفت؟ این خوبه یا خوبه بشون بگن باباتون رفت حقش بگیره کشتنش؟!"
من قصد ندارم راجع به خود کتاب و داستان چیزی بگم چون کلا قلم صادق چوبک من رو خیلی میگیره و از نظر من خیلی خوب بود. حرفم راجع به چیز دیگست. سر حرفی رو میخوا� باز کنم که بنظرم جاش توی ریویوها خالی مونده. راجع به کاری که زائرمحمد انجام مید�.
1-
اگر قرار باشه هر کسی یک تنفگ دست بگیره و خودش بیوفته دنبال حقش، دیگه سنگ رو سنگ بند نمیش�!ا
این رو خیلی میشنوی�. تک و توک توی ریویوها و بعضی کامنته� هم دیدم که حرفشون همین بود. از منظر اجرای عدالت اگر نگاه کنیم، این حرف کاملا درسته. مسلما اونچه که زائرمحمد انجام مید� عدالت نیست. چون اقدامش متناسب با عمل طرف مقابل نیست. اصولا در مورد عدالت همیشه 2 سوال اساسی وجود داره: یکی تشخیص صحیح کار عادلانه، دوم اجرای صحیح و موثر اون.
در جوامع مدرن و امروزی، وظیفه اجرای عدالت بر عهده قانون و دستگاه حاکم گذاشته شده و در عوض از "شهروند" خواسته میش� که در برابر قانون مطیع و فرمانبردا� باشه. لذا اونچه که امروز نقل همه محافله، "قانونمدار�" و "آداب شهروندی" هستش و دیگه کمتر از شرف و حیثیت چیزی میشنوی�. در واقع اجرای فردی عدالت امروز دیگه عملی مذموم و منسوخ شده است و فقط توی فیلمها� وسترن و فیلمها� فارسی میشه پیداشون کرد.
با این همه سوالی که پیش میاد، اینه که اگر قانونی برای تشخیص و اجرای درست عدالت وجود نداشت چی؟ یا از اون بدتر، اگر قانون به فساد کشیده بشه و نظامی بوروکراتیک از ظلم و فساد بر شما حاکم بشه به طوری که احقاق حق میسر نباشه چی؟
درسته که کار زائرمحمد قصه ما عادلانه نیست، اما با توجه به اینکه در داستان نهادی نیست که بتونه عدالت رو برقرار کنه، جهت اجرای عدالت، سه راه بنظرم میاد که اقدام متناسبتر� از طرف زائرمحمد بود:
� میتونس� به ضرب زور و تهدید، تلاش کنه پولش رو پس بگیره
� میش� بره از اونایی که پولشو خوردن دزدی کنه تا پولشو پس بگیره
� یه راهم این بود که حوالشون کنه به عدالت خدا و شمشیر حضرت عباس(!)ا
تفسیر هر کدوم از این سه راه با خودتون، اما زائرمحمد هیچ کدوم این راهها رو انتخاب نمیکن�. چون دردش چیز دیگست. میگه شرفش لکهدا� شده
2-
شرافت، یگانه قانون انسان در جامعه بدوی؟
اصلا شرف چیه؟ زائرمحمد تفنگش رو با این نیت پر میکن� که احتمال زیاد تو این ماجرا کشته میش�. لذا در وهله اول برای کشتن نمیره. برای مردن میره. این قسمت آخرش هستش که درکش دشواره. شرف هر چیزی که هست، ارزشش از جان انسان بالاتره و به همین خاطره که از نگاه جوامع مدرن، بدوی و خطرناک تلقی میش� چون میتون� بالقوه به رفتارهای رادیکال منجر بشه.
خوب یا بد، اونچه که شرافتمدار� با خودش به همراه داره، نوعی تهور و جسارته. در حقیقت همین تهور و جسارت هستش که در تضاد با گردن نهادن مقابل قانون و قانونمدار� قرار میگیر�. اتفاقا حکومتها� توتالیتر یا حکومتها� فاسد، با سوء استفاده از همین ادبیات قانونمداری� جسارت و شجاعت رو در مردم میکشن و مردم رو بخاطر نقض قوانینی که خودشون در انتخابش نقشی نداشتن سرکوب و مجازات میکن�.
از این منظر بنظر من، در جایی که قانون نیست یا قانون از اساس باطل و فاسده، فقط بازگشت به همون ارزشها� بدویه که میتون� جامعه رو نجات بده. (البته جا داره اینجا یک پرانتز بزرگ بازم کنم ولی مجالش نیست). با این همه پس چطوریه که دیگه امروز کمتر چنین رفتارهایی رو شاهد هستیم؟
3-
"آیا شرف داشتن واقعا در حال منسوخ شدنه یا "آیا ما بیشر� شدهایم�!ا
شاید. یک دلیلش خوب همون آموزشی هست که در جامعه به ما داده میش�. ما آموزش داده میشی� که همیشه قوانین رو رعایت کنیم و به طور ضمنی اینکه همیشه قانون به مشکلات رسیدگی خواهد کرد و حق رو به حق دار خواهد رسوند. لذا ما نسبت به مردمان گذشته، مردمانی مطیعت� هستیم. ما تسلیم انحصاراتی نظیر حق قضاوت، حق مداخله و حق اعمال خشونتی هستیم که در جوامع مدرن، مردم به حکومتشون مید�.
اما یک دلیل دیگها� هم اینه که چون امید به زندگی در جهان بالاتر رفته. امروز خیلی از ما با دیدن ظلم و دستگاه پر زور، به فکر مهاجرت میافتی�. بنظر خیلی از ما زندگی با ارزشت� از اونیه که بخوایم زندگیمون رو برای این چیزا به خطر بندازیم. با سواد شدن و رشد آگاهی ما، اگرچه کلا نکته مثبتیه اما باعث رشد نوعی از انعطافپذیر� در ما هم میش� که هرچند به ما امکان بررسی راههای دیگه سعادتمندی رو نشون مید� اما واقعیتش اینه که از نگاه ناظر بیرونی چندان خوشایند نیست. این حقیقته که انسانها� شجاع بیشتر از طبقهها� انسانها� کمتر تحصیل کرده ظهور میکن�.
لذا هر چند همچنان هستن انسانها� فوقالعادها� که در کمال آگاهی شجاعانه میایستن� در مقابل ظلم و جونشون رو هم فدا میکن� اما به طور کلی بنظرم میرس� که رابطها� هست بین فلاکت و درماندگی و شرف آدمیزا�.
عمده رفتارهای غیورانه مردمان گذشته یا همین داستان زائرمحمد رو که بررسی کنیم، متوجه میشی� این رفتارها عمدتا سنتز خاصی از کمالگرای� و فلاکت و درماندگی هستن. یعنی زمانی که انسان وقتی دیگه راهی جلوی پاش نمیبینه� دست به رفتارهای متهورانه میزن�. من فکر میکن� درک این مطلب خیلی مهمه.
چه بسا ما منورالفکرانی(!) داریم که چپ و راست به این مردم بینو� فحش و ناسزا میگ� که "چقدر ما بیغیرتی�" یا "هرچی سرمون میاد حقمونه وقتی صدامون در نمیاد" غافل از اینکه این تحقیرها نه تنها مردم رو به رفتار غیورانه سوق نمیده� بلکه تحقیر مستمر باعث نابودی اون کمالگرای� میش� که در سنتز با فلاکت و درماندگی میتون� منجر به تولد زائرمحمدها بشه.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
تنگسير.
Sign In »
Reading Progress
August 14, 2021
–
Started Reading
August 16, 2021
–
Finished Reading
August 17, 2021
– Shelved
Comments Showing 1-16 of 16 (16 new)
date
newest »

message 1:
by
Maede
(new)
-
rated it 4 stars
Aug 17, 2021 10:07PM

reply
|
flag

آره خداییش خیلی خوب بود. هم قلمش خیلی دلنشین بود هم محتوی داشت. انصافا خیلی تو فکر منو فرو برد این یک ذره کتاب



آقا گویا این یونانی های باستان خیلی دوست داشتان بحثشون رو با متمرکز شدن روی کلمات پیش ببرن. مثلاً اینکه شهامت یعنی چی؟ بعد چند شب حرف می زدن
این کلمه شرف هم که پیش کشیدی و روش متمرکز شدی به نظرم خیلی واژه کلیدیئیه. جای ریز شدن واقعاً داره

ایول. چه جالب. 👍 حقیقتش خیلی دوست دارم یک مقداری از جامعه شناسی سر در بیارم. مبنع بخصوصی میشناسید معرفی کنید؟ ممنون میشم 🙏🙏ا

آره ریویو رو دیرتر گذاشتم. حقیقتش یکی دو روزی طول کشید نوشتنش. خیلی منو فکری کرده بود. خوشحال میشم اگر تونسته باشم ذهن دیگران رو هم درگیر کرده باشم 😈😈ا
هم صحبتی با آدمهای حسابی همیشه مایه شعف ماست. حالا چه موافق، چه مخالف. هر چند من مخالفت چندانی هم ندیدم 😅😉ا

آقا گویا این یونانی های باستان خیلی دوست داشتان بحثشون رو با متمرکز شدن روی کلمات پیش ببرن. مثلاً اینکه شهامت یعنی چی؟ بعد چند شب حرف می زدن
این کلمه شرف هم که پیش کشیدی و روش متمرکز شدی به ..."
انصافا از یک چیز تو که خیلی خوشم میاد اینه که همیشه راجع به همه چیز یک چیزی داری باسه گفتن 👍😅 دمت هم گرم.
ولی از شوخی گذشته، واقعا هم این لغتهای ساده مثل شرف، شجاعت، صداقت (یاد بحث دروغ می افتد)، و خیلی دیگه از این کلمه ها هر چی بیشتر روشون دقیق بشی دشوارتر میشه درکش. 👍👍ا

آقا گویا این یونانی های باستان خیلی دوست داشتان بحثشون رو با متمرکز شدن روی کلمات پیش ببرن. مثلاً اینکه شهامت یعنی چی؟ بعد چند شب حرف می زدن
این کلمه شرف هم که پیش کشیدی و ر..."
اعتماد به نفس که داشته باشی راحت به خودت حق می دی هر چیزی رو به هر چیزی بدوزی
آره. دقیقاً. هرچی ریزتر می شی می بینی هیچی از اون کلمه نمی دونی

آقا گویا این یونانی های باستان خیلی دوست داشتان بحثشون رو با متمرکز شدن روی کلمات پیش ببرن. مثلاً اینکه شهامت یعنی چی؟ بعد چند شب حرف می زدن
این کلمه شرف هم که پ..."
واقعا هم همینطوره 👌👌ا
