ŷ

Robert Khorsand's Reviews > پیرمرد فرتوت با بال‌ها� عظیم

پیرمرد فرتوت با بال‌های عظیم by Gabriel García Márquez
Rate this book
Clear rating

by
126157045
's review

really liked it
bookshelves: short-story, magical-realism, fiction, spanish, 2021, latin-american

بال‌ه� آن‌قد� بر اسلوبِ تنِ انسانیِ فرشته طبیعی می‌ز� که دکتر به این فکر فرو رفت که چرا انسان‌ها� دیگر بال ندارند؟

ستایش� نامه
پیش از هر چیز لازم است که از یکی از دوستان نازنینم(کتایون) بخاطر معرفی یکی از قسمت‌ها� برنامه‌� «کتاب باز» که به طور خاص اختصاص داشت به «گابریل گارسیا مارکز» و همچنین از خود آقایان «سروش صحت»، «امید رضایی»، «احسان رضایی» و «سعید قطبی‌زاده� بابت این برنامه تشکر می‌کن�.

تشکر بابت معرفی گابو؟!
خب لازمه در این مورد هم سرتون رو درد بیارم و چند خطی به سیاهه‌� خودم افزون کنم.
من با «صدسال تنهایی» عاشق گابو شدم و او با «عشق در زمان وبا» من را بنده و مرید خود نمود، اما چند داستان کوتاه نیز به واسطه‌� علاقه‌ا� به او خواندم و همیشه با خودم فکر می‌کرد� که کاش کتاب‌ه� و داستان‌ها� بیشتری داشت و هرچه گودریدز را بالا پایین می‌کرد� چیزی نمی‌یافت�!
تا اینکه این قسمت از کتاب‌با� را تماشا کردم و در یک سکانس یکی از مهمانان برنامه، این داستان را معرفی کرد و وقتی به دنبال آن گشتم متوجه شدم این داستان در یک کتاب حجیم به نام� «بهترین داستان های کوتاه گابریل گارسیا مارکز» به اهتمام آقای «احمد گلشیری» ترجمه و توسط «نشر نگاه» چاپ و منتشر گردیده است و نکته‌� مهم برای من این بود که این کتاب از ۲۷ داستان گابو تشکیل شده که فقط چند مورد انگشت شمار آن‌ه� برای ما شناخته شده است، پس خواندن این کتاب را به تمام علاقه‌مندا� به گابو پیشنهاد می‌کن�.

گفتار اندر معرفی داستان
داستان آن‌قد� کوتاه است(۱۰صفحه) که به هیچوجه چیزی جز دو خط از آن که در ابتدای ریویوی خود نوشته‌ا� نمی‌نویس� و فقط به بیان مختصری از جزئیات می‌پرداز�.
اگر شخصی پی‌دی‌ا� کتاب� را برای یک علاقه‌من� به گابو ارسال کند و یا آن چند برگ از داستان را پاره کند و بی‌نا� به او هدیه دهد، بی‌ش� با خواندن چند سطر از آن متوجه نام نویسنده خواهد شد چون امضای گابو در سطر سطر داستان هک شده است!
در دنیای گابو همه چیز عادی‌س� و نباید از عجایب شکوه کرد چون اصولا چیزی که عجیب است خود ماییم و نه داستان او.

خاطره� نامه
به یاد دارم زمانی‌ک� در اوین محبوس بودم، شخصی به اتهام محاربه بازداشت‌موق� بود. او با تماس چندتن از ساکنین شهرک غرب توسط کلانتری بازداشت گردیده بود، گویا لباس سبزی پوشیده و با شمشیری به دست و سوار بر یک الاغ در شهرک غرب پرسه می‌ز� و از مردم می‌خواس� یا ولایتش را بپذیرند و در نتیجه پول، طلا، ساعت، گوشی و هر چیز دیگری که موجود بود در راه اسلام در خورجینش قرار دهند و یا طعم سردی تیغِ شمشیر را بچشند!
برخورد مردمان و اطرافیان با پیرمرد بال‌دا� این داستان برای من خاطره‌� فوق را زنده کرد و این سوال که اصلا من غیرمعتقد، اگر آن‌های� که پیتزا، کباب، پول و نامه به چاه می‌اندازن� و هر هفته می‌گوین� شاید این جمعه بیاید شاید... اگر، اگر، باز هم اگر روزی چنین اتفاقی افتاد چه برخوردی با او خواهند داشت؟
امیدوارم در چنین روزی یک کیسه‌� بیست کیلویی تخم آفتاب‌گردا� داشته باشم تا تقابل او و مردم را تماشا کنم ;)

کارنام
تنها یک ستاره از داستان کسر می‌کن� بابت اینکه گابو می‌توانس� کمی شاخ و برگ بهش بده و داستان رو حجیم‌ت� کنه.
تا می‌خواست� سراغ تخمه برم دیدم تمام شد! با اینحال دوستش داشتم و چهارستاره برایش منظور می‌کن�.

دانلود نامه
جهت سهولت در مطالعه، صفحات این داستان را از فایل پی‌دی‌ا� کامل کتابی که معرفی کردم جدا نموده و در کانال الگرام آپلود نموده‌ام� در صورت نیاز� می‌توانی� آن‌ر� از لینک زیر دانلود نمایید:


هفتم مهرماه یک‌هزا� و چهارصد
25 likes · flag

Sign into ŷ to see if any of your friends have read پیرمرد فرتوت با بال‌ها� عظیم.
Sign In »

Reading Progress

September 27, 2021 – Shelved
September 27, 2021 – Shelved as: to-read
September 29, 2021 – Started Reading
September 29, 2021 – Shelved as: short-story
September 29, 2021 – Shelved as: magical-realism
September 29, 2021 – Shelved as: fiction
September 29, 2021 – Shelved as: spanish
September 29, 2021 – Finished Reading
December 25, 2021 – Shelved as: 2021
March 4, 2023 – Shelved as: latin-american

Comments Showing 1-8 of 8 (8 new)

dateDown arrow    newest »

message 1: by Mehrsa (new)

Mehrsa چه خاطره‌ا� نامه‌ا�. به به


Robert Khorsand Mehrsa wrote: "چه خاطره‌ا� نامه‌ا�. به به"

مهرسا نیم ساعته حتی جزئیات چهره‌� اون طرف تو ذهنمه. آدم باحالی بود 😁


message 3: by Mehrsa (new)

Mehrsa عالیه که، لذت ببر از ذهنت😁


Robert Khorsand Mehrsa wrote: "عالیه که، لذت ببر از ذهنت😁"

دیشب موقع خوندن شیاطین داشتم به خودم میگفتم خوشبحال نقاش‌ه�. میتونن اون چیزی که به ذهنشون میاد رو ترسیم کنند. من دیشب وقتی کتاب رو بستم یه ساعت داشتم قیافه‌� کریلف رو تو ذهنم تجسم میکردم و دوست داشتم که نقاش بودم بتونم بکشمش اما نمیتونم که، چون نهایت هنرم کشیدن یک اسب بدترکیبه 🤦‍♂�


message 5: by Mehrsa (new)

Mehrsa خوب بنویس درباره‌ا�. می‌ش� گفت خوش به حال نویسنده‌ه�. می‌تون� بنویسنن یافته و پرداخته‌ها� ذهنیشونو😉


Robert Khorsand Arefe wrote: "فکر میکنم به لطفت کم کم دارم به رئالیسم جادویی علاقه مند میشم🚶🏻‍♀�"

🤩 چی از این بهتر؟ 🤩


message 7: by Sarah (new)

Sarah Far ریویوت از کتاب زیادتر بود 😄


Robert Khorsand Sarah wrote: "ریویوت از کتاب زیادتر بود 😄"

نظر لطفته 🤩😂


back to top