Bahar's Reviews > آبلوموف
آبلوموف
by
by

آبلوموف کتابیه که من خیلیییی دوستش داشتم و به جای ۵ ستاره باید ۵۰ ستاره بگیره، هرچند در ابتدا سیر کندی داره ولی کمی که دندان روی جگر بزاری و ادامه بدهی کتاب به قدری به دل میشینه که نمیتونی زمین اش بگذاری!
کاراکتر آبلوموف از آنهاس� که به این زودیه� از یاد نمیرود� هفتهه� و گاه سالها کارهای سادها� رو به تعویق میانداز� و انقد تو را حرص میده� که عرقی سرد روی تمام بدنت میشینه و من انگار همون بچه ۶، ۷ سالها� بودم که داشتم کارتون پینوکیو میدیدم که گربه نره و روباه مکار پول پینوکیو را چال میکرد� و بعد گولش میزد�. همونطور� نگران حال آبلوموف هم بودم هر بار که مگسان گرد شیرینی سر کیسه اش میکردن،حتی گاهی برایش اشک میریخت� به دلیل این سایه� سرد بی دردی ای که روی روح و روانش افتاده بود و نمیگذاش� به خوبی زندگی کند همان طور که در جایی از کتاب میگه:
"- چرا همه چیز خراب شد؟ ایلیا، چه کسی تو را نفرین کرده؟ تو چه کردهای� تو به این خوبی، هوشمندی، مهربانی و نجابت... چرا تباه شدی؟ چه چیز تو را نابود کرده است؟ این درد تو هیچ اسمی ندارد؟ آبلوموف با صدایی به زحمت شنیدنی گفت: ــ چرا اسم دارد... الگا نگاه پرسانش را از پشت پرده اشک به سوی او بالا آورد. آبلوموف آهسته گفت: ــ آبلومویسم..."
آبلوموف از آن آثاری است که میتوا� با خواندنش مطمئن شد که کتابه� فقط برای اظهار فضل و گذراندن زمان نیستن! بلکه میتوان� اثر عمیقی روی زندگی واقعی انسان بگذرانند در واقع میشو� گفت آبلوموف یک مانیفست اخلاقی است که به تو می آموزد بهتر است چه طور بچه هایت را بار بیاوری که مثل آبلوموف پرهایشان نشکند و در واقع درست عکس او یعنی چگونه فرزندانی "شتولتس وار" بار بیاوری که زنده و پویا باشن و یا راه و رسم درست زندگی زناشویی را در رفتار الگا و همسرش میتوا� دید و دانستن اینکه ترس از کار و آینده اولین قدم در راه آبلوموف شدن است! همان طور که در کتاب آمده است:
"به یاد داشته باش که زنده بودن و کار کردن خود هدف زندگی است!"
هرچند که کتاب آبلوموف را من در درست ترین زمان زندگیم خوندم و چه بسا اگر در زمان دیگری میخواند� تا این حد روی من اثر نمیگذاش� اما برای اینکه یادم نرود اینجا مینویسم که نام کتاب را چند سال پیش از یکی از اساتیدم در دانشگاه که مرد سخت گیری بود شنیدم در توضیح بیدرد� ای که دانشجویان گرفتار آن میشون� که همان تنبلی است!
پ.ن: ترجمه کتاب هم فوقالعاد� بود چون از اون کتاباس که اگه ترجمه خوبی نداشت خیلی بدفهم میشد:)
کاراکتر آبلوموف از آنهاس� که به این زودیه� از یاد نمیرود� هفتهه� و گاه سالها کارهای سادها� رو به تعویق میانداز� و انقد تو را حرص میده� که عرقی سرد روی تمام بدنت میشینه و من انگار همون بچه ۶، ۷ سالها� بودم که داشتم کارتون پینوکیو میدیدم که گربه نره و روباه مکار پول پینوکیو را چال میکرد� و بعد گولش میزد�. همونطور� نگران حال آبلوموف هم بودم هر بار که مگسان گرد شیرینی سر کیسه اش میکردن،حتی گاهی برایش اشک میریخت� به دلیل این سایه� سرد بی دردی ای که روی روح و روانش افتاده بود و نمیگذاش� به خوبی زندگی کند همان طور که در جایی از کتاب میگه:
"- چرا همه چیز خراب شد؟ ایلیا، چه کسی تو را نفرین کرده؟ تو چه کردهای� تو به این خوبی، هوشمندی، مهربانی و نجابت... چرا تباه شدی؟ چه چیز تو را نابود کرده است؟ این درد تو هیچ اسمی ندارد؟ آبلوموف با صدایی به زحمت شنیدنی گفت: ــ چرا اسم دارد... الگا نگاه پرسانش را از پشت پرده اشک به سوی او بالا آورد. آبلوموف آهسته گفت: ــ آبلومویسم..."
آبلوموف از آن آثاری است که میتوا� با خواندنش مطمئن شد که کتابه� فقط برای اظهار فضل و گذراندن زمان نیستن! بلکه میتوان� اثر عمیقی روی زندگی واقعی انسان بگذرانند در واقع میشو� گفت آبلوموف یک مانیفست اخلاقی است که به تو می آموزد بهتر است چه طور بچه هایت را بار بیاوری که مثل آبلوموف پرهایشان نشکند و در واقع درست عکس او یعنی چگونه فرزندانی "شتولتس وار" بار بیاوری که زنده و پویا باشن و یا راه و رسم درست زندگی زناشویی را در رفتار الگا و همسرش میتوا� دید و دانستن اینکه ترس از کار و آینده اولین قدم در راه آبلوموف شدن است! همان طور که در کتاب آمده است:
"به یاد داشته باش که زنده بودن و کار کردن خود هدف زندگی است!"
هرچند که کتاب آبلوموف را من در درست ترین زمان زندگیم خوندم و چه بسا اگر در زمان دیگری میخواند� تا این حد روی من اثر نمیگذاش� اما برای اینکه یادم نرود اینجا مینویسم که نام کتاب را چند سال پیش از یکی از اساتیدم در دانشگاه که مرد سخت گیری بود شنیدم در توضیح بیدرد� ای که دانشجویان گرفتار آن میشون� که همان تنبلی است!
پ.ن: ترجمه کتاب هم فوقالعاد� بود چون از اون کتاباس که اگه ترجمه خوبی نداشت خیلی بدفهم میشد:)
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
آبلوموف.
Sign In »
Reading Progress
April 25, 2022
–
Started Reading
April 25, 2022
– Shelved
May 2, 2022
–
21.09%
"کند پیش میره ولی نمیشه بهش فکر نکرد، اول که نقد کاملی بر آبلوموف وارد میکنه و بعد دستت رو میگیره میبره زمان کودکیش که بفهمی همه مشکلات از کجا شروع شدن!"
page
189
May 7, 2022
–
Finished Reading
Comments Showing 1-11 of 11 (11 new)
date
newest »

message 1:
by
Behnam
(new)
-
rated it 4 stars
May 08, 2022 11:33PM

reply
|
flag

اونجا که بچه رو حتی از یه برف بازی رفتن منع میکردن و آرام آرام این طریقه زندگی توی وجودش عجین میشد، من ترجیح میدم این بعد آموزشی داستان رو بگیرم و شتولتس رو سعادت مند تر بدونم، کما که اینکه هزاران بار هم سعادت مند تر بود و اینکه شما چه طور این نتیجه گیری رو کردید خیلی عجیب و جالبه:)

در مورد کودکی هم چیز عجیبی نیست. بهرحال چیزی که آبلوموف رو ساخت همون رفتارهای والدین بود اما جایی رو یادم نمیاد که توی همون ۹۰۰ صفحه گفته باشه که این قضیه واقعا به آبلوموف صدمه ای زده باشه. ولی شما فکر میکنی چون شبیه شولتس نشده بود پس ضربه خورده بود. خدایا از دست این مقایسهها� صد من یه قازتون!

البته در واقع این بحث ما اشتباهه چون این ها خیلی بدیهی هستند نویسنده شتولتس و آبلوموف رو به عنوان دو انسان که ما به فکر سعادتمندی و هلاکتشان باشیم در نظر نگرفته بلکه این ها نماد هایی هستند برای بیان داستانش و نقدی بر شیوه زندگی ارباب ها در حکومت تزاری در اون برهه تاریخی از زمان نویسنده که میشه تعمیم اش هم داد.

لطفا تکلیفتون با خودتون رو روشن کنید. البته که شولتس فرد جذابتر� برای شماست اما آبلوموف به روش خودش نگاه شاعرانهتر� به دنیا داشت که قطعا تا این دید رو نداشته باشید متوجه نمیشید که شولتس چقد بیهوده سگدو میزنه برای دنیا

به قول آقامون شوپنهاور سعادت و شیرین بختی در دنیا در گرو سه چیزه: سلامت تن، کسب حقوق مکفی برای زندگی، عدم معاشرت با فرومایگان
