فیم's Reviews > برادران جمالزاد�
برادران جمالزاد�
by
by

"نوشتن از خود یکجو� دست پیش گرفتن در برابر مرگ است و هراس فراموشی، فراموشی و فنا."
احمد اخوت رو از یادداشتی که مانا روانبد براش نوشته بود تو وبلاگش میشناس� از "سفر بیبازگش�" قصها� که برای مرگ صادق هدایت نوشته بود و تو یه سناریو دیوانهوا� همه چیز رو به هم ربط داده بود.
مدته� پیش تو پردیس کتاب قفسه� پایین کتابها� نثر فارسی رو میگشتم� کتابها� قفسه� پایین هم به نوبه� خودشون جالبند کتابهای� که بهشون کم توجهی شده و هی اومدند پایینت� و تو طبقها� که چشم کمتر متوجه� میشه. کتاب برادران جمالزاد� رو هم اونجا دیدم. کتاب از ۱۶ داستان تشکیل شده، احمد اخوت ذهن فوقالعادها� داره داستانها� جالبند اطلاعاتش زیاده و توانایی ربط دادن چیزهای زیادی به هم رو داره. توی مجموعه داستان آدمها� زیادی رو میبین� که برات آشنا هستند بهرام صادقی، احمد میرعلایی، وینگنشتاین، جمالزاده� ونگوگ� بورخس و حتی هیتلر. و آدمهای� هستند که بهت معرفی میشن�.
گاهی داستانه� نقطه� پایان دارند صرف نظر از اینکه داستانه� وقتی حتی به پایان میرسن� هم هنوز تموم نشدند و داستانهای� هستند که صرفا میان و راوی روایت صحنههای� از زندگی آدمه� هستند مثل وقتهای� که توی بیمارستان نشستی و فقط یک روز از زندگی تخت کناریت رو از دریچه نگاهت میبین� و در پایان روز با مرخص شدن اون یا خودت تموم میشه بدون اینکه نتیجهگیر� داشته باشی و شروع و پایان.
تل عاشقان رو طور دیگها� دوست داشتم و جمله� ابتدایی� رو: و اگر او دیگر رویای تو را نبیند. چون مهمه آدمه� حتی هرچند سال یکبا� رویای ما رو ببینند.
احمد اخوت رو از یادداشتی که مانا روانبد براش نوشته بود تو وبلاگش میشناس� از "سفر بیبازگش�" قصها� که برای مرگ صادق هدایت نوشته بود و تو یه سناریو دیوانهوا� همه چیز رو به هم ربط داده بود.
مدته� پیش تو پردیس کتاب قفسه� پایین کتابها� نثر فارسی رو میگشتم� کتابها� قفسه� پایین هم به نوبه� خودشون جالبند کتابهای� که بهشون کم توجهی شده و هی اومدند پایینت� و تو طبقها� که چشم کمتر متوجه� میشه. کتاب برادران جمالزاد� رو هم اونجا دیدم. کتاب از ۱۶ داستان تشکیل شده، احمد اخوت ذهن فوقالعادها� داره داستانها� جالبند اطلاعاتش زیاده و توانایی ربط دادن چیزهای زیادی به هم رو داره. توی مجموعه داستان آدمها� زیادی رو میبین� که برات آشنا هستند بهرام صادقی، احمد میرعلایی، وینگنشتاین، جمالزاده� ونگوگ� بورخس و حتی هیتلر. و آدمهای� هستند که بهت معرفی میشن�.
گاهی داستانه� نقطه� پایان دارند صرف نظر از اینکه داستانه� وقتی حتی به پایان میرسن� هم هنوز تموم نشدند و داستانهای� هستند که صرفا میان و راوی روایت صحنههای� از زندگی آدمه� هستند مثل وقتهای� که توی بیمارستان نشستی و فقط یک روز از زندگی تخت کناریت رو از دریچه نگاهت میبین� و در پایان روز با مرخص شدن اون یا خودت تموم میشه بدون اینکه نتیجهگیر� داشته باشی و شروع و پایان.
تل عاشقان رو طور دیگها� دوست داشتم و جمله� ابتدایی� رو: و اگر او دیگر رویای تو را نبیند. چون مهمه آدمه� حتی هرچند سال یکبا� رویای ما رو ببینند.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
برادران جمالزاد�.
Sign In »
Reading Progress
May 12, 2022
–
Started Reading
May 12, 2022
– Shelved
May 12, 2022
– Shelved as:
to-read
May 31, 2022
–
73.24%
""و اگر او دیگر رویای تو را نبیند."
به آخر کتاب دارم میرس�. داستانی خوندم الآن به اسم "تل عاشقان" احمد اخوت اومده از نگاه روح بورخس داستانی روایت میکن� در رابطه با مترجم کتابها� به فارسی، احمد اعلایی. رفتم ویکی پدیاش رو خوندم. دلم گرفت برای سرانجام احمد اعلایی، برای سرانجام تمام آدمها� این سرزمین."
page
156
به آخر کتاب دارم میرس�. داستانی خوندم الآن به اسم "تل عاشقان" احمد اخوت اومده از نگاه روح بورخس داستانی روایت میکن� در رابطه با مترجم کتابها� به فارسی، احمد اعلایی. رفتم ویکی پدیاش رو خوندم. دلم گرفت برای سرانجام احمد اعلایی، برای سرانجام تمام آدمها� این سرزمین."
June 2, 2022
–
Finished Reading