ŷ

Sepehr's Reviews > با آخرین نفس‌های�

با آخرین نفس‌هایم by Luis Buñuel
Rate this book
Clear rating

by
130924311
's review

really liked it

بخش مربوط به ریویوی این کتاب، بعد از پارت دوم شروع می‌شو�:


شانزده ساله بودم. رفته بودم پاتوق همیشگی، کتابفروشی فرهنگ. احتمالا یکی از بیشمار مواردی بود که بدون قصد قبلی برای خرید کتابی وارد فروشگاه شده بودم و بی هدف در جستجوی شکاری بودم. اینجوری خرید کردن را بیشتر می‌پسند�. رسیده بودم به بخش اسپانیا و آمریکای لاتین. انگشت سبابه را خیلی آرام روی کتاب‌ه� می‌کشید� و رد می‌شد�. ‌متصد� آنجا، که دوست کتاب‌خوا� و فیلم‌با� قهاری بود گفت :« اون ترجمه‌� جدید میرعباسی هم بعد چند سال درومد. دیدیش؟»
گفتم :« کدوم؟!»
گفت :« همون نازارین. واسه گالدوس. کنار آرتیمو کروزِ فوئنتس.»
تا قبل از این که بگوید متوجه کتاب نشده بودم. تصویر روی جلد بسیار جالب بود. کشیشی است که با تسبیحی چوبین، سر به زیر مشغول عبادت است که فوکوس دوربین روی دستهای ملتمس اوست. میرعباسی را هم که میشناختم و دوست داشتم، می‌مان� نامِ نویسنده که نشنیده بودم.
پرسیدم :«خودتون خوندینش؟ من اسم کتاب و نویسنده رو نشنیده بودم.»
گفت :« نه اتفاقا. تازه دیروز اومد. ولی یکی از کارگردان‌ها� محبوبم فیلمشو ساخته و خیلی این کتابو دوست داشته. احتمالا کتابش هم خیلی خوب باشه. با داستایفسکی مقایسه‌� کردن.»
گفتم :« کی از روش فیلم ساخته؟»
گفت :« بونوئل. لوئیس بونوئل.»
اولین بار آنجا بود که نام این عاصی و تابو شکن سینما را شنیدم. کتابِ گالدوس را خواندم. مشتاق بودم فیلمش را ببینم که گیرم نیامد. ترجیح دادم یک فیلم دیگر از بونوئل ببینم که لااقل بفهمم کارگردان محبوبِ فلانی چه جور فیلمی میسازد. نشستم به پای دیدن ویریدیانا. از همان موقع بود که چیز جدیدی در سینما کشف کردم. سینمایی که بیشتر آن برایم مبهم بود ولی به شکل عجیبی هم برایم آشنا بنظر می‌رسی�. شاید مثل رویا. بله، فیلم‌ها� بونوئل آمیخته به رویا بودند.
یکی دو سالی گذشت. برای تعطیلات بین ترم آمدم تهران. رفتم تهران کتابفروشی علمی فرهنگی. اول صبح بود، هیچ‌ک� در کتابفروشی نبود. به دوستی قول داده بودم که او را در آن کتابفروشی خواهم دید. او هنوز نرسیده بود و من مشغول گشت‌زن� در کتابفروشی بودم که یکی از کتاب‌ه� بدجور جلبم کرد. تیترِ درشتِ با آخرین نفس‌هایم� و زیرش با فونت ریزی نوشته شده بود؛ لوئیس بونوئل. تصویر روی جلد، بونوئل خسته که در فکر فرو رفته و به آرامی از سیگارش کام می‌گیر�.
پول زیادی همراهم نبود، با هزار امید قیمتش را نگاه کردم. روی قیمت را با ماژیک سیاه کرده بودند.
پرسیدم :« میشه لطفا قیمت این کتاب رو بگید؟ قیمت رو پاک کردید.»
متصدی من را می‌شناخت� از در دوستی به من گفت :« احتمالا پاکش کرده‌ا� که قیمت جدید بزنن بهش. قیمت جدیدش شده ۸۵. ولی سایتمون خرابه و با همون قیمت قدیمش نشون میده. همون ۳۹ تومن.»
گفتم :« حساب کتاب بهم نریزه؟»
گفت :« نه نگران نباش. تا سیستم خرابه استفاده کن.» بعد هم خندید. موبایلم زنگ خورد. دوستم کتابفروشی را پیدا نکرده بود. مجبور شدم به سرعت از کتابفروشی بزنم بیرون. فرصت نکردیم دوباره به کتابفروشی برگردیم. اما خیلی اتفاقی فردا شب، به قصد دیدن دوست دیگری، رفتم به یک کتابفروشی در خیابان ولیعصر. دو نفر در کنارم مشغول گپ و گفت درباره کتاب طوطی فلوبرِ بارنز بودند.
یکی گفت :« این کتاب یچی بین زندگینامه نامه و تخیل خود نویسنده‌�. ولی بین همه کتابایی که حالت زندگینامه دارن، کتاب بونوئل خیلی نابه.»
ناخودآگاه گوش‌های� تیز شد و نتوانستم خودم را وارد بحث نکنم. مجبور شدم بعد از عذرخواهی، نظرش را درباره کتابِ بونوئل بپرسم. گفت :«یکی از ده کتاب خوبیه که خوندم».
بی معطلی فردا رفتم کتاب را از همان کتابفروشی علمی فرهنگی خریدم.
یکی دو سالی ماند در لیست انتظار تا فیلم‌ها� بیشتری از او ببینم و سورئالیست‌ه� را بیشتر بشناسم. الان که خواندنش تمام شده بیشتر متوجه توصیف دوستِ بونوئل‌دوستما� درباره این کتاب می‌شوم� ناب.



لوئیس، پسرِ ارباب‌زاده‌‌� شهرستانی پر شر و شوری که در مدرسه‌� یسوعیان درس خوانده بود، عاشق مراسم‌ها� محلی، سیگار، مشروب و اسلحه بود و در عین حال از توضیح تراشیدن برای هر پدیده، سیاست و اشتاین‌ب� بیزار بود. رفیقِ لورکا و دوست نزدیک دالی که با هم سگ اندلسی را ساختند و بعدها رابطه شان شکرآب شد. لویی آراگون، پل الوار، آندره برتون و ده‌ه� هنرمند دیگر از نزدیکانش بودند و با آن‌ه� جنبش سورئالیسم را راه انداخت. در دهه سی وقتی همه غول‌ه� در پاریس جمع بودند، به پاریس رفت و روزگارش را با گپ و گفت با رفقا و کافه‌گرد� گذارند. در زمان جنگ داخلی اسپانیا علیه فرانکو موضع گرفت، به مکزیک رفت و تا سال‌ها� پایانی عمرش فیلم‌ها� پرحاشیه و جنجالی ساخت.
بونوئل با آخرین نفس‌هایش� داستان دورانی پر فراز و نشیب، اما به یادماندنی و رشک‌آو� را تعریف می‌کن�. از اسپانیا تا فرانسه و از فرانسه تا آمریکا. روزهایی که بیکار بود و از مادرش قرض می‌کر� تا روزگار خود و خانواده‌� را بگذراند تا زمانی که در سال سه فیلم ساخت.
همه‌� این‌ه� چیزی نیست که شما در رمان‌ه� ندیده باشید. نکته‌� متمایز کننده‌� این کتاب، صداقت بسیار زیاد نویسنده و واکاوی روان و زندگی گذشته یک فرد تاثیرگذار در سینماست که خود را برای خوانندگانش همچون یک فرد عادی تشریح می‌کن� و حتی بت بونوئل را می‌شکن�. از شکست‌ها� عقده‌ه� و گاهی عقاید بید زده یا بی اساسش می‌گوی�. از فقدان‌ه� و ناتوانی‌های�.
ماحصل اتوبیوگرافی� خواندن‌ه� برای من، بخصوص اتوبیوگرافی� کسی مثل بونوئل، رهایی از دغدغه‌ها� بیهوده و بی‌حاص� دست کم برای مدتی‌س�. که خودمان را در تله‌ها� زندگی نیندازیم، زیاد دست و پا نزنیم و جرئت داشته باشیم کارهایی که مطابق میلمان باشد انجام دهیم حتی اگر یک دنیا در مقابلمان جبهه بگیرد.

پ.ن: برای خواندن این کتاب، دیدن فیلم‌ها� بونوئل از قبل واجب نیست ولی می‌توان� کمک بسیار مفیدی در فهم فلسفه و دنیای بونوئل و فهم بیشتر این کتاب باشد.

خرداد هزار و چهارصد و یک
45 likes · flag

Sign into ŷ to see if any of your friends have read با آخرین نفس‌های�.
Sign In »

Reading Progress

June 11, 2022 – Started Reading
June 11, 2022 – Shelved
June 11, 2022 –
page 52
11.21% "برسیم به زندگی طاغی سینما..."
June 17, 2022 –
page 404
87.07% "اکنون که به پیری و تنهایی گرفتار شده‌ام� آینده را تنها در حالت فاجعه یا آشوب می‌بین�."
June 24, 2022 – Finished Reading

Comments Showing 1-5 of 5 (5 new)

dateDown arrow    newest »

Sepehr SaEed wrote: "چقدر این قسمت رو دوس داشتم: خودمان را در تله های زندگی نیدازیم و جرئت کارهایی را داشته باشیم که مطابق میلمان است...
دمت گرم سپهر👌"


شما محبت دارید مهندس غلامی🙌♥️


message 2: by Dream.M (new)

Dream.M خاطره نویسی خود تو هم کم شاهکار نیست استاد♥️


message 3: by Sanaz (new)

Sanaz Rezapour واقعا قشنگ نوشتید ممنون👌🏻


Sepehr Dream.M wrote: "خاطره نویسی خود تو هم کم شاهکار نیست استاد♥️"

دیگه دریم بانو از آدم تعریف کنه دیگه آدم چی میخواد🙏❤️


Sepehr Sanaz wrote: "واقعا قشنگ نوشتید ممنون👌🏻"

نظر لطف شماست ساناز عزیز🙏


back to top