Ava's Reviews > پوست انداختن
پوست انداختن
by
by

پوست انداختن رمانی بسیار سخت خوان، لایه لایه در زمان و در روایت و نامأنوسه که حتما باید بیش از یک بار خونده بشه. کتاب در سطح اول، داستان دو زن و دو مرد رو بازگو می کنه که راهی سفری جاده ای به چولولا، شهری باستانی در مکزیک، هستند. اما همین داستان ساده و ارتباطات بین این چهار نفر هم نیاز به رمز گشایی داره و در لایه های زمانی متفاوت و تکه تکه روایت می شه. برای درک لایه ها و معانی دیگه ی داستان رمز گشایی این لایه اول ضروریه چون کشف طرح اولیه کمک بزرگی به پیدا کردن خط های داستانی و زمانی دیگه ی کتاب� می کنه. علاوه بر این ها هر اسم و هر مکان جدا از معنی ظاهری خودش معنای استعاری هم داره. هر شخص با چندین اسم خطاب می شه. شخصیت ها به جای همدیگه می شینن و با نام های همدیگر خطاب می شند و دو به دو استعاره ای از یکدیگر نیز هستند.
راوی ، دانای کل و به نوعی شخصیت پنجم ، که فریفته و شیدای هر دو شخصیت زن داستانه، نیمی فیلسوف و نیمی دیوانه است. این راوی که از گذشته و حال و از احوالات درونی شخصیت ها اطلاع کامل داره، گاهی در هیئت یک راننده و گاهی در قامت یک معشوق در جای جای کتاب حضور پیدا می کنه و بخش های مختلف کتاب در واقع شرح گفت و گو های راوی با زنان داستان و روایت او از گذشته، از عملکرد و حتا از آمال و آرزوهای فراموش شده و سرخوردگی های مردان کتابه.
رمان به شدت با اسطوره ها و تاریخ باستانی مکزیک عجین شده. هر کدام این ها باز هم به سنگینی و غنای کتاب اضافه می کنند. پاورقی ها و توضیحات مترجم کمک بزرگی برای درک این بخش از کتابه و مشخصه که زحمت زیادی براش کشیده شده.
داستان کتاب از عشق، از ملال، شور، کهنگی، زندگی، مرگ و از حسرت مالاماله و بعد از مدت ها حس خوندن یه شاهکار رو در من زنده کرده. این حسی بود که بعد از خوندن پاییز پدر سالار دیگه تو کتابی پیدا نکرده بودم و با این حال در سطر به سطر پوست انداختن دوباره لمس اش کردم.
پوست انداختن رو در طول دو ماه و نیم، دوبار و با شوق زیاد خوندم. خشم هر روزه و استیصال ام رو از خوندن اخبار مملکت لای ورق های این کتاب گذاشتم. بعد هر #مهسا_امینی، بعد هر بغض من به این کتاب پناه بردم و فکر نمی کنم هرگز فراموشش کنم، چون تمایل ذاتی طبیعت به نابودی و دوباره ساختن از مضامین اصلی پوست انداختنه که تو این روزهای تاریک برام خیلی نوید بخش بود.
آبان ۱۴۰۱
آوا
راوی ، دانای کل و به نوعی شخصیت پنجم ، که فریفته و شیدای هر دو شخصیت زن داستانه، نیمی فیلسوف و نیمی دیوانه است. این راوی که از گذشته و حال و از احوالات درونی شخصیت ها اطلاع کامل داره، گاهی در هیئت یک راننده و گاهی در قامت یک معشوق در جای جای کتاب حضور پیدا می کنه و بخش های مختلف کتاب در واقع شرح گفت و گو های راوی با زنان داستان و روایت او از گذشته، از عملکرد و حتا از آمال و آرزوهای فراموش شده و سرخوردگی های مردان کتابه.
رمان به شدت با اسطوره ها و تاریخ باستانی مکزیک عجین شده. هر کدام این ها باز هم به سنگینی و غنای کتاب اضافه می کنند. پاورقی ها و توضیحات مترجم کمک بزرگی برای درک این بخش از کتابه و مشخصه که زحمت زیادی براش کشیده شده.
داستان کتاب از عشق، از ملال، شور، کهنگی، زندگی، مرگ و از حسرت مالاماله و بعد از مدت ها حس خوندن یه شاهکار رو در من زنده کرده. این حسی بود که بعد از خوندن پاییز پدر سالار دیگه تو کتابی پیدا نکرده بودم و با این حال در سطر به سطر پوست انداختن دوباره لمس اش کردم.
پوست انداختن رو در طول دو ماه و نیم، دوبار و با شوق زیاد خوندم. خشم هر روزه و استیصال ام رو از خوندن اخبار مملکت لای ورق های این کتاب گذاشتم. بعد هر #مهسا_امینی، بعد هر بغض من به این کتاب پناه بردم و فکر نمی کنم هرگز فراموشش کنم، چون تمایل ذاتی طبیعت به نابودی و دوباره ساختن از مضامین اصلی پوست انداختنه که تو این روزهای تاریک برام خیلی نوید بخش بود.
آبان ۱۴۰۱
آوا
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
پوست انداختن.
Sign In »
Reading Progress
June 26, 2022
–
Started Reading
June 26, 2022
– Shelved
January 12, 2023
–
Finished Reading