ŷ

Behzad's Reviews > نان و شراب

نان و شراب by Ignazio Silone
Rate this book
Clear rating

by
59633725
's review

liked it
bookshelves: novel

«در اجتماعی چون اجتماع ما زندگی معنوی چیزی جز زندگی انقلابی نتواند بود!»

رمان دربارۀ جهانی است که سیاست و سیاست بازی به آن تحمیل شده است، درست مثل جهانی که امروز ما در آن زندگی میکنیم. تمام اشخاص و افراد رمان مجبور میشوند وارد بزنگاه های سیاسی ای بشوند و تصمیمهای سیاسی ای بگیرند که به هیچ وجه مربوط به روحیات و زندگی آنها نبوده است؛ و همین اجبار خیلی ها را به سمت حمایت از ظالم و فاشیست و موسولینی سوق میدهد، و خیلی ها را منزوی، زندانی یا فراری میکند. اصلی ترین نقطۀ قوت رمان برای این است که جهانی را که نمیشناسیم به ما میشناساند، و این جهان ناشناخته را در عین حال بسیار آشنا میابیم. اصلی ترین نقطۀ ضعف رمان این است که ریتم روایت حفظ نمیشود. به منظور اثبات برخی نگرشها، آدمهای فرعی زیاد وارد داستان میشوند و قصه های فرعی و گاهی نامربوط بیش از حد به روایت رمان راه میابند. این مسئله خواندن رمان را در برخی قسمتها کسل کننده میکند. اما در بعضی قسمتها (مثلاً حدود چهل صفحۀ پایانی رمان) و به خصوص پایان انتهایی کتاب، آنقدر قدرتمند و تکان دهنده هست که خواننده را کنجکاو دو کتاب دیگر از این سه گانه کند.

بریده هایی از کتاب:

«در کتاب تعلیمات دینی که از بچگی مرا به حفظ کردن آن وادار کرده اند چنین نوشته است: فرایض دینی به شرح ذیل است: به تشنگان آب دادن، به برهنگان جامه پوشاندن، از زائرین پذیرایی کردن، بیماران را تیمار کردن، و ننوشته اند بیمارانی را تیمار کردن که مثل تو فکر میکنند، بلکه نوشته اند بیماران را تیمار کردن، والسلام. البته راست که در آن ایام کلیسا با ملت بود نه با دولت.»
«آزادی چیزی نیست که آن را به کسی هدیه کنند. میتوان در یک کشور دیکتاتوری زندگی کرد و آزاد بود. فقط کافی است که علیه دیکتاتور مبارزه کرد. مردی که با مغز خودش فکر میکند، آزاد است. مردی که به خاطر آنچه برحق میداند مبارزه میکند آزاد است. برعکس، میتوان در آزادترین کشورهای روی زمین زندگی کرد و با این وصف اگر آدم باطناً منفی بافت و پست و بنده منش باشد آزاد نیست و با وجود فقدان هرنوع اجبار و زور باز برده است. آزادی را نباید از دیگران گدایی کرد بلکه باید با جنگ به چنگ آورد.»
«آیا ممکن است در زندگی سیاسی شرکت جست و خویشتن را در خدمت یک حزب گذاشت و درعین حال صادق و صمیمی باقی ماند؟ آیا حقیقت برای من تبدیل به حقیقت حزبی نشده است؟ آیا عدالت برای من عدالت حزبی نیست؟ آیا نفع حزب سرانجام بر هرگونه تمیز و تشخیص بین ارزشهای اخلاقی که بوسیلۀ خود من نیز تا حد تعصبات خُرده بورژوایی تنزل یافته حاکم نشده است؟»
«سرنوشت اختراع ضعیفان و کسانی است که تسلیم شده اند.»
«چرا تمام انقلابات بدون استثنا به صورت نهضت های آزادی بخش شروع شده ولی به استبداد انجامیده اند؟»
«چرا هم اکنون رژیمی را محکوم کنیم که هنوز بوجود نیامده است و ما میخواهیم آن را به الگوی انسان بیافرینیم؟»
«کسانی مبتلا به بیماری عصبی هستند که انقلاب در نظر ایشان یک نوع مستی یا یک نوع شور و هیجان غنایی است و معتقدند که "یک روز چون شیر زیستن به که صد روز چون گوسفند!" اما برای بینوایان انقلاب چیز دیگری است: آزاد شدن است، نیاز به سادگی و راستی است، امتناع از قبول سرنوشت گوسفند و نیز رد سرنوشت شیر است، و بالاخره به وجد آوردن وضعی است که به هر تقدیر در خور شأن انسان باشد.»
«مادام که کوه فقیر است از آن ماست، اما همین که معلوم شد غنی است دولت آن را تصاحب خواهد کرد. دولت یک دست دراز دارد و یک دست کوتاه. دست دراز به همه جا می رسد و برای گرفتن است، دست کوتاه برای دادن است ولی فقط به کسانی میرسد که خیلی نزدیکند.»
«اخلاق به جز در زندگی عملی گسترش نمیابد و شکوفان نمیشود. اگر شعور اخلاقی خود را، ولو اندک، متوجه هرج و مرجی کنیم که بر محیط ما حکمفرما است نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم و فقط دل به این خوش کنیم که منتظر دنیایی فوق این دنیای زمینی باشیم.»
«مسئلۀ اجتماعی مسئلۀ اخلاقی نیست و با طرق اخلاقی صرف حل نمیشود. بهرحال روابط موجود بین انسانها ناشی از احتیاج است نه از حسن یا سوء نیت ما.»
«زندگی معنوی و زندگی توأم با تنعم به یک راه نمیروند. برای رستگاری خود باید مبارزه کرد و جان به خطر انداخت.»
20 likes · flag

Sign into ŷ to see if any of your friends have read نان و شراب.
Sign In »

Reading Progress

January 10, 2023 – Shelved
January 10, 2023 – Shelved as: novel
Started Reading
January 11, 2023 – Finished Reading

No comments have been added yet.