فؤاد's Reviews > The Selected Poetry of Yehuda Amichai
The Selected Poetry of Yehuda Amichai
by
by

از زخم سینها�
دزدانه به جهان مینگر�
خداوند.
*
من همه چیز را
دربارۀ شکوفهده� درخت حیات میدان�
شکل برگهای�
ساز و کار نظام ریشههای�
انواع آفتهای�
من متخصص گیاهشناس� درخت حیاتم
هنوز بر رویش پژوهش میکن�
و همواره خواهم کرد
تا روزی که بمیرم.
*
به ریشۀ ستبر درختان نمیرس�
اما تنها ریشهایس� که داریم
خونها� ریخته بر خاک.
*
فرجام خداوند
فرارسیده است
همچون فرجام درختان، کوهها،� خورشید و ماه
که دست از پرستششان داشتند
چون خداوند را پرستیدن گرفتند.
اما او نیز با ما خواهد ماند
همچون درختان، همچون کوهه�
خورشید، ماه و ستارگان.
*
همچنان که از هم دور میشوی�
کلمه بر کلمه میافزایی�
کلمات و جملات بلند و به قاعده
تا نزدیک هم بودیم
تنها سکوت بین بدنهایما� فاصله میانداخ�.
*
در هم آمیختیم
چون حاملان مقدّس عرش
با چهار سر و شش بال
در هم آمیختیم
چون سربروسِ دو سر
و ملحفه چروکید
اما نه از پیری، که از طراوت.
*
هفت زیرپوش مچاله
در اطراف بسترت، برای
هفت روزی که اینجا بودیم
هفت رز پژمرده
به هفت رنگ مختلف.
*
لنگر کشتی به گل نشسته
زینت حیاط خانهه� میشو�
قلبها� ما نیز
تنها گردنبندهایی خواهد شد
آویخته در درون، در میان رؤیا و خون.
*
سخن گفتن، اینک، با این زبان خسته
کنده شده از خوابگاهش در کتاب مقدس
کورکورانه هرولهکنا� از دهانی به دهانی
زبانی که خدا و معجزات را وصف میکرد� میگوی�:
ماشین، بمب،� خدا.
حروف مربع میخواهن� بسته بمانند
هر حرف چون خانها� محفوظ
که تا همیشه بتوان در آن ماند و خوابید.
دزدانه به جهان مینگر�
خداوند.
*
من همه چیز را
دربارۀ شکوفهده� درخت حیات میدان�
شکل برگهای�
ساز و کار نظام ریشههای�
انواع آفتهای�
من متخصص گیاهشناس� درخت حیاتم
هنوز بر رویش پژوهش میکن�
و همواره خواهم کرد
تا روزی که بمیرم.
*
به ریشۀ ستبر درختان نمیرس�
اما تنها ریشهایس� که داریم
خونها� ریخته بر خاک.
*
فرجام خداوند
فرارسیده است
همچون فرجام درختان، کوهها،� خورشید و ماه
که دست از پرستششان داشتند
چون خداوند را پرستیدن گرفتند.
اما او نیز با ما خواهد ماند
همچون درختان، همچون کوهه�
خورشید، ماه و ستارگان.
*
همچنان که از هم دور میشوی�
کلمه بر کلمه میافزایی�
کلمات و جملات بلند و به قاعده
تا نزدیک هم بودیم
تنها سکوت بین بدنهایما� فاصله میانداخ�.
*
در هم آمیختیم
چون حاملان مقدّس عرش
با چهار سر و شش بال
در هم آمیختیم
چون سربروسِ دو سر
و ملحفه چروکید
اما نه از پیری، که از طراوت.
*
هفت زیرپوش مچاله
در اطراف بسترت، برای
هفت روزی که اینجا بودیم
هفت رز پژمرده
به هفت رنگ مختلف.
*
لنگر کشتی به گل نشسته
زینت حیاط خانهه� میشو�
قلبها� ما نیز
تنها گردنبندهایی خواهد شد
آویخته در درون، در میان رؤیا و خون.
*
سخن گفتن، اینک، با این زبان خسته
کنده شده از خوابگاهش در کتاب مقدس
کورکورانه هرولهکنا� از دهانی به دهانی
زبانی که خدا و معجزات را وصف میکرد� میگوی�:
ماشین، بمب،� خدا.
حروف مربع میخواهن� بسته بمانند
هر حرف چون خانها� محفوظ
که تا همیشه بتوان در آن ماند و خوابید.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
The Selected Poetry of Yehuda Amichai.
Sign In »
Reading Progress
April 6, 2023
–
Started Reading
April 6, 2023
– Shelved
April 6, 2023
– Shelved as:
انگلیسی
April 6, 2023
– Shelved as:
شعر-ادبیات-نر
April 10, 2023
–
Finished Reading