Sanaz's Reviews > هوشمندان سیاره اوراک
هوشمندان سیاره اوراک
by
by

نمیدونم چرا امروز، در سی سالگی، در حالی که این سر دنیا دور کیلومترها دورتر از ایرانم یاد این کتاب افتادم و دنبال اسمش گشتم. شاید تاثیر نوستالژیها� تلخ و شیرینیه که هر مهاجری هرازگاهی باهاشون مواجه میشه.
من این کتاب رو در ۱۲ سالگی خوندم. اصلا با این کتاب بود که به رمان خوندن علاقهمن� شدم و تبدیل شدم به دختری که تمام وقت لای کتابها� درسیش داشت قایمکی رمان میخون�. کامل به خاطر دارم که اصلا داستان من و این کتاب از کجا شروع شد. به رسم هر ساله، توی اردیبهشت ماه با مامان رفته بودیم نمایشگاه کتاب. یادمه هر سال برای رفتن به نمایشگاه لحظهشمار� میکردم. آخرای گشت و گذارمون، مامان معتقد بود کتابایی که انتخاب کردم خیلی از سطح سنی من پایینتر�. دستمو گرفت و منو برد پیش یکی از غرفهدارها� نشر بنفشه که ازشون راهنمایی بگیریم من کتاب چی بگیرم. همون آقا این رمان رو گذاشت تو دست من و دنیای جدیدی از تجربه رو به روی من باز کرد.
من یه جورایی تمام تجربهها� شیرین رمان خوندنها� بیدغدغ� روزهای تابستان رو مدیون این کتابم. هنوزم اسم این کتاب منو یاد همون حال و هواهای رها و آسوده روزهای دور تابستانی دوران کودکی میندازه که بیخیا� روی تخت لم میداد� و غرق در دنیای پر از تخیل کتابه� میشدم! چقدر قشنگ بودن اون روزها! چقدر انگار زمان کش میامد و هیچچیز� جز همون لحظه و همون مکان اهمیتی نداشت. با همه علاقها� که به زندگی الانم دارم دلم برای اون روزها عجیب تنگ میشه گاهی. گاهی دلم برای اون همه تخیل کودکی که منو غرق در فضای هر کتاب میکردم هم تنگ میشه.
فضای این کتاب برای من تداعی تابستان کودکی تهرانه! به همراه عدسپل� که هم من دوست دارم هم صبا!
من این کتاب رو در ۱۲ سالگی خوندم. اصلا با این کتاب بود که به رمان خوندن علاقهمن� شدم و تبدیل شدم به دختری که تمام وقت لای کتابها� درسیش داشت قایمکی رمان میخون�. کامل به خاطر دارم که اصلا داستان من و این کتاب از کجا شروع شد. به رسم هر ساله، توی اردیبهشت ماه با مامان رفته بودیم نمایشگاه کتاب. یادمه هر سال برای رفتن به نمایشگاه لحظهشمار� میکردم. آخرای گشت و گذارمون، مامان معتقد بود کتابایی که انتخاب کردم خیلی از سطح سنی من پایینتر�. دستمو گرفت و منو برد پیش یکی از غرفهدارها� نشر بنفشه که ازشون راهنمایی بگیریم من کتاب چی بگیرم. همون آقا این رمان رو گذاشت تو دست من و دنیای جدیدی از تجربه رو به روی من باز کرد.
من یه جورایی تمام تجربهها� شیرین رمان خوندنها� بیدغدغ� روزهای تابستان رو مدیون این کتابم. هنوزم اسم این کتاب منو یاد همون حال و هواهای رها و آسوده روزهای دور تابستانی دوران کودکی میندازه که بیخیا� روی تخت لم میداد� و غرق در دنیای پر از تخیل کتابه� میشدم! چقدر قشنگ بودن اون روزها! چقدر انگار زمان کش میامد و هیچچیز� جز همون لحظه و همون مکان اهمیتی نداشت. با همه علاقها� که به زندگی الانم دارم دلم برای اون روزها عجیب تنگ میشه گاهی. گاهی دلم برای اون همه تخیل کودکی که منو غرق در فضای هر کتاب میکردم هم تنگ میشه.
فضای این کتاب برای من تداعی تابستان کودکی تهرانه! به همراه عدسپل� که هم من دوست دارم هم صبا!
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
هوشمندان سیاره اوراک.
Sign In »
Reading Progress
Finished Reading
Finished Reading
April 23, 2023
– Shelved