Moh. Nasiri's Reviews > یک عاشقانه� آرام
یک عاشقانه� آرام
by
by

کتاب یک عاشقانه� آرام نادر ابراهیمی درباره داستان زندگی یک زوج است که مردِ داستان با نوشتن نامهها� عاشقانه به همسرش سعی میکن� تا زندگیشا� دچار روزمرگی نشود.
همانج� که میگوی�: مگذار عشق به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
شخصیت اصلی داستان یعنی گیلهمرد� یک معلم ادبیات است که فعالیتها� سیاسی انجام میده� و در یکی از سفرهای خود با دختری آذری به نام عسل آشنا شده و با او ازدواج میکن�.
در این کتاب گفتوگوی� عاشقانه را دنبال میکنی� که نادر ابراهیمی با تمام هنر خود سعی کرده ماهرانه کلمات را جادو کند
در صفحات اول یک عاشقانه آرام شما با نثری شبیه به شعر رو به� رو خواهید شد و با خواندن آن برای ادامه� کتاب به وجد میآیی�. نویسنده احساسات و عواطف خود را در قالب نامه به همسر خود منتقل میکن� و از او میخواه� که عشق بین آن دو هیچگا� دچار روزمرگی نشود.
شما در این کتاب با گیلهمر� عاشقی که در تبعید و مشکلات مالی غوطهوراس� همراه شده و خود را در قالب شخصیت اصلی داستان حس خواهید کرد. همچنین در این کتاب چند داستان کوچک هم گنجاندهشد� است.
گیلهمر� و همسرش هر سهشنب� به دیدار کودکها� بیمار میرون� و اینگون� به قول خود، در کمرکش هفته (سهشنب�) از بطالت رها میشون�.
...
گزیده ای از کتاب:
هیچ چیز همچون اراده به پرواز،پریدن را آسان نمیکند.
مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادن گل های باغچه، به عادت آب دادن گل های باغچه تبدیل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست، پیوسته نو کردن خواستنیی ست که خود پیوسته خواهان نو شدن است و دیگرگون شدن. تازگی، ذات عشق است، و طراوت، بافت عشق. چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟
وقتی زندگی مان را به یک حفره ی سیاه بسیار گود تبدیل کردیم نباید انتظار داشته باشیم که در ته این حفره، عشق، مشغول پایکوبی و شادمانی باشد.
در عصر ما، هر میخی، در هر سنگی فرو میرود. ابزارهای مناسبش را باید یافت.
عاشق “شدن� مسأله ای نیست، عاشق “ماندن� مسأله ی ماست. بقای عشق، نه بروز عشق.
عشق به اعتبار مقدار دوامش عشق است، نه شدت ظهورش�
در عشق، جایی عظیم برای بداهه نوازی هست، به شرط آنکه نواختن را بدانی.
مرگ مسأله ای نیست. اگر به درستی زندگی کرده باشی.
پیری در روح است، نه در سال.
عشق، حرکت دو نفر، مشتاقانه، به سوی هم نیست، بلکه حرکت دو نفر در کنار هم است.
زمان، بدون اراده، بدون هدف، بدون آرزو، بدون تازگی، بدون دگرگونی های نا منتظر، یک پیکره ی سنگی بیش نیست.
این خوب است که مدرسه باشد، و نرویم. این خوب نیست که مدرسه نباشد، و ما ندانیم به کجا نرفته ایم.
مقصد، زندگی را معنی میکند.
هدف، زندگی را عمیق میکند.
زندگی را، وجود مقصد معنی میکند، نه رسیدن به مقصد.
همانج� که میگوی�: مگذار عشق به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
شخصیت اصلی داستان یعنی گیلهمرد� یک معلم ادبیات است که فعالیتها� سیاسی انجام میده� و در یکی از سفرهای خود با دختری آذری به نام عسل آشنا شده و با او ازدواج میکن�.
در این کتاب گفتوگوی� عاشقانه را دنبال میکنی� که نادر ابراهیمی با تمام هنر خود سعی کرده ماهرانه کلمات را جادو کند
در صفحات اول یک عاشقانه آرام شما با نثری شبیه به شعر رو به� رو خواهید شد و با خواندن آن برای ادامه� کتاب به وجد میآیی�. نویسنده احساسات و عواطف خود را در قالب نامه به همسر خود منتقل میکن� و از او میخواه� که عشق بین آن دو هیچگا� دچار روزمرگی نشود.
شما در این کتاب با گیلهمر� عاشقی که در تبعید و مشکلات مالی غوطهوراس� همراه شده و خود را در قالب شخصیت اصلی داستان حس خواهید کرد. همچنین در این کتاب چند داستان کوچک هم گنجاندهشد� است.
گیلهمر� و همسرش هر سهشنب� به دیدار کودکها� بیمار میرون� و اینگون� به قول خود، در کمرکش هفته (سهشنب�) از بطالت رها میشون�.
...
گزیده ای از کتاب:
هیچ چیز همچون اراده به پرواز،پریدن را آسان نمیکند.
مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادن گل های باغچه، به عادت آب دادن گل های باغچه تبدیل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست، پیوسته نو کردن خواستنیی ست که خود پیوسته خواهان نو شدن است و دیگرگون شدن. تازگی، ذات عشق است، و طراوت، بافت عشق. چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟
وقتی زندگی مان را به یک حفره ی سیاه بسیار گود تبدیل کردیم نباید انتظار داشته باشیم که در ته این حفره، عشق، مشغول پایکوبی و شادمانی باشد.
در عصر ما، هر میخی، در هر سنگی فرو میرود. ابزارهای مناسبش را باید یافت.
عاشق “شدن� مسأله ای نیست، عاشق “ماندن� مسأله ی ماست. بقای عشق، نه بروز عشق.
عشق به اعتبار مقدار دوامش عشق است، نه شدت ظهورش�
در عشق، جایی عظیم برای بداهه نوازی هست، به شرط آنکه نواختن را بدانی.
مرگ مسأله ای نیست. اگر به درستی زندگی کرده باشی.
پیری در روح است، نه در سال.
عشق، حرکت دو نفر، مشتاقانه، به سوی هم نیست، بلکه حرکت دو نفر در کنار هم است.
زمان، بدون اراده، بدون هدف، بدون آرزو، بدون تازگی، بدون دگرگونی های نا منتظر، یک پیکره ی سنگی بیش نیست.
این خوب است که مدرسه باشد، و نرویم. این خوب نیست که مدرسه نباشد، و ما ندانیم به کجا نرفته ایم.
مقصد، زندگی را معنی میکند.
هدف، زندگی را عمیق میکند.
زندگی را، وجود مقصد معنی میکند، نه رسیدن به مقصد.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
یک عاشقانه� آرام.
Sign In »
Reading Progress
Finished Reading
March 14, 2019
–
Started Reading
March 14, 2019
– Shelved as:
persian-literature
March 14, 2019
– Shelved as:
novel
Finished Reading
November 16, 2023
– Shelved
Comments Showing 1-2 of 2 (2 new)
date
newest »

چقدر زیبا نادانی ناشی از محرومیت رو توصیف کرده. عالی بود