Rojita's Reviews > امیلی و جستوج�
امیلی و جستوج� (Emily, #3)
by
by

"یک ریویوی عاشقانه برای امیلیِ نیومون"
شبها� بلند پاییز همیشه اولین انتخابم یک رمان کلاسیک عاشقانه بوده و هست و احتمالن خواهد بود.
امروز که سه گانه� امیلی رو تموم میکن�
بیشتر از 5 ماه از شروع جلد اولش میگذره!
اون روزها در بدترین حال روحی و روزهای سخت زندگیم امیلی رو انتخاب کردم چون فکر میکردم خوندنش آسونه و تمرکز زیادی نمیخوا� اما همون جلد اولش 4 ماه طول کشید تا بتونم تمومش کنم.
این منی که امروز جلد آخر رو تموم کردم و با گریه کتابو بستم (بعد از مدتها با یک کتاب گریه کردم شاید چون بعضی موقعیته� با امیلی همذات پنداری میکرد�) با منی که جلد اول رو شروع کردم زمین تا آسمون فرق کرده و حالم خیلی بهتره. نه اینکه امیلی حالم رو خوب کرده باشه، نه!
من این 5 ماه یک مسیر سخت و فشرده رو از سرگذروندم که همیشه فکر میکردم تو زندگیم این مراحل قفل باشه
اما اینکه تو همه� اون لحظات سخت و کشنده و بعدن آسون و زنده کننده، امیلی همراهم بود (هر چند کم و یا کوتاه و حتی این اواخر دوست نداشتم تموم بشه) باعث میشه تا روزی که بتونم فکر کنم و به یاد بیارم جایی در گوشها� از قلبم داشته باشه.
اونجایی که توی کتاب میگه:
"هر شب به خودش میگف� فردا دیگر طاقتش تمام میشو� اما فردا که میآم� باز زندگی جریان داشت" این رو من زندگی� کردم.
شبها� بلند پاییز همیشه اولین انتخابم یک رمان کلاسیک عاشقانه بوده و هست و احتمالن خواهد بود.
امروز که سه گانه� امیلی رو تموم میکن�
بیشتر از 5 ماه از شروع جلد اولش میگذره!
اون روزها در بدترین حال روحی و روزهای سخت زندگیم امیلی رو انتخاب کردم چون فکر میکردم خوندنش آسونه و تمرکز زیادی نمیخوا� اما همون جلد اولش 4 ماه طول کشید تا بتونم تمومش کنم.
این منی که امروز جلد آخر رو تموم کردم و با گریه کتابو بستم (بعد از مدتها با یک کتاب گریه کردم شاید چون بعضی موقعیته� با امیلی همذات پنداری میکرد�) با منی که جلد اول رو شروع کردم زمین تا آسمون فرق کرده و حالم خیلی بهتره. نه اینکه امیلی حالم رو خوب کرده باشه، نه!
من این 5 ماه یک مسیر سخت و فشرده رو از سرگذروندم که همیشه فکر میکردم تو زندگیم این مراحل قفل باشه
اما اینکه تو همه� اون لحظات سخت و کشنده و بعدن آسون و زنده کننده، امیلی همراهم بود (هر چند کم و یا کوتاه و حتی این اواخر دوست نداشتم تموم بشه) باعث میشه تا روزی که بتونم فکر کنم و به یاد بیارم جایی در گوشها� از قلبم داشته باشه.
اونجایی که توی کتاب میگه:
"هر شب به خودش میگف� فردا دیگر طاقتش تمام میشو� اما فردا که میآم� باز زندگی جریان داشت" این رو من زندگی� کردم.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
امیلی و جستوج�.
Sign In »
Reading Progress
November 21, 2023
–
Started Reading
November 21, 2023
– Shelved
November 28, 2023
– Shelved as:
favorites
November 28, 2023
–
Finished Reading