Navid's Reviews > رنجها� ورتر جوان
رنجها� ورتر جوان
by
by

به نظرم در برخورد با «رنجها� ورتر جوان» دو مسئله میتوان� بر قضاوتِ نهاییِ خواننده تاثیر بگذارد. اول اینکه خاستگاه و اهمیت این کتاب چیست، و چرا این اثر تا این حد مشهور شده است و بسیاری از نویسندگان از آن یاد میکنن�.
و دوم برداشت شخصیِ خواننده� امروزی، که تجربه� زیسته� نسبتاً متفاوتی با خواننده� دویست سال پیش دارد و میتوان� عاشق این کتاب شود یا از آن بیزار باشد.
رمانتیسم
گفته میشو� رمانتیسم دراواخر قرن هجدهم، واکنشی بود به انقلاب صنعتی و ورود به عصر روشنگری.
در تقابل با فضای خشک و بیرو� صنعتی و فضای اندیشهگرای� خشک عصر روشنگری، جنبش رمانتیسم از آلمان سربرآورد و بر هنر و ادبیات و فلسفه سایه افکند.
در این فضا با شعارهای تازها� روبرو بودیم؛ در این زمان «احساس»، «تخیل» ، «آرزو» و «حسرت» ورد زبان اندیشمندان بود. باز هم عشقها� اساطیری راه خود را به ادبیات باز کردند و از «آشتی با طبیعت» سخن میرف�.
رنجها� ورتر جوان در واقع یکی از مهمترین آثار ادبیِ پیشارمانتیسم است که تأثیر زیادی بر روشنفکران رمانتیک بعدی گذاشت.
شاعرانگی
بنابراین ما ویژگیها� رمانتیسم را میتوانی� در بیشتر آثار گوته از جمله این کتاب ببینیم.
فضای رمان همراه است با فوران احساساتِ اغراق شده و خیالپردازیها� ورتر به عنوان شخصیت اصلی کتاب.
عشقی که ورتر به دختری به نام لوته پیدا میکند� شبیه به عشقها� کلاسیک و اساطیریِ گذشته است. شبیه به رومئو و ژولیت، پائولا و فرانچسکا و حالا ورتر و لوته.
رنجها� ورتر جوان در بسیاری از صفحاتش آرزوی بازگشت به گذشته� پراحساس آدمی است. توصیفها� احساسی از طبیعت در کنار احساسات درونیِ ورتر، از این کتاب نثری شاعرانه ساخته است و این که میگوی� شاعرانه، اغراق نیست:
در کمال شگفتی هنگام خواندن کتاب برایم پیش میآم� که یاد ابیاتی از منوچهری درباره� توصیف طبیعت بیفتم، یا عاشقانها� از سعدی یا بیتی خیالانگی� از مولوی از خاطرم بگذرد و به خاطر ندارم در مورد هیچ کتاب خارجی چنین چیزی برایم رخ داده باشد و این نه تنها نمایانگر شاعرانگی این کتاب است، بلکه نشان میده� ادبیات جهان و احساسات آدمی، با وجود فاصله� جغرافیایی چقدر میتوان� نزدیک باشد. (شاید ماجرای شیفتگی گوته به فرهنگ شرق و حافظ را شنیده باشید)
دومین شگفتی اینکه گوته هنگام نوشتن این کتاب فقط ۲۴ سال داشته است. ماجرای عاشقانه� کتاب برگرفته از تجربه� عشقیِ خودِ گوته است و اگرچه شوریدگی ورتر در کتاب با احساسات یک جوان ۲۴ ساله سازگار است، ولی عمق احساسات و پیچیدگیها� خیالانگی� شاعرانه و کیفیت نثر کتاب فراتر از یک جوان ۲۴ ساله مینمای�. خود گوته در دوران پیری گفته کسی که در ۲۴ سالگی ورتر را نوشته برگ چغندر نیست!
به نظرم بعضی از عبارات کتاب چنان زیبا، خیالانگی� و پیچیدهان� که باید آنه� را ذرهذر� چشید و به آنه� اندیشید.
بیشترِ کتاب به صورت نامهنگاریها� ورتر نوشته شده است و با وجود اینکه من معمولاً رابطه� خوبی با سبکِ نامه نگاری ندارم، باید بگویم این کتاب از نمونهها� خوب در این سبکِ نویسندگی است.
تجربها� وابسته به شخص
نظرات راجع به کتاب بسیار متفاوت است و این تفاوت در دیدگاهه� برای من کاملاً قابل درک است. در عین حال که بعضی کتاب را شاهکار بزرگی میدانند� از نظر بعضی دیگر کتاب چیزی بیش از هذیانها� یک جوانِ تحت تأثیر نوسانات هورمونی نیست! در واقع احساسات ورتر برای خواننده� امروزی میتوان� بیش از حد اغراقگون� و سانتیمانتا� به نظر برسد و البته این خصوصیت ادبیاتِ آن دوره است.
در ریویوها دیدم یکی از دوستان این کتاب را تاریخ مصرف گذشته میدان� و من با این نظر تقریباً مخالفم.
البته موافقم که احساسات عاشقانه� ورتر متناسب با فضای احساسیِ قرن هجدهم است و برای خواننده� امروز ممکن است بیش از حد احساسی به نظر برسد چون ما فضای رمانتیک قرن هجده را پشت سر گذاشتهای�. بعید است نویسنده� امروزی بتواند اثر مشابهی بیافریند و اگر هم در این راه تلاش کند، احتمالاً نتیجه، بیش از اثری تقلیدی و درجهد� نخواهد بود. ما از فضای فکری مکتب رمانتیسم بسیار دور شدهای�.
اما مخالفم که بگوییم خواندن این کتاب دیگر به درد کسی نمیخور�.
هنوز هم بسیاری از خوانندگان میتوانن� از فضای احساسیِ رمان لذت ببرند، هرچند که از بعضی از قسمتها� کتاب خوششان نیاید. ما از فضای فکری شکسپیر و سعدی و حافظ هم دور شدهایم� اما با اینکه ممکن است به کار آنه� انتقاداتی داشته باشیم، هنوز هم میتوانی� از آثارشان لذت ببریم.
خواننده باید بداند که داستان، پیرنگی ساده دارد و تقریباً خبری از چرخش داستانی و غافلگیری نیست و حتی شاید بشود پایان داستان را از میانه� آن حدس زد. ضمن اینکه اگر سختگیر باشیم میشو� به داستان و پایانش ایراد اخلاقی هم گرفت. بیشترِ ارزش کتاب بر دوش همان توصیفها� احساسیِ نویسنده است و اینکه این احساسات چقدر مورد پسند واقع شود، بستگی به روحیه و سلیقه� خواننده دارد.
پس کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنم�
به احساساتیها،خیالپردازها� آنهای� که روحیه� لطیف و شاعرانه دارند، کسانی که دوست دارند یک عاشقانه� نسبتا کلاسیک بخوانند و نوجوانانی که اولین تجربهها� عشقی خود را تجربه میکنند� میتوان� کتاب را پیشنهاد کنم.
در عین حال به کسانی که به تازگی شکست عشقی را تجربه کردهاند� با وجود درک عمیقی که نسبت به کتاب خواهند داشت، کتاب را پیشنهاد نمیکنم� گفته میشو� بعد از چاپ کتاب تعدادی از جوانان تحت تأثیر ورتر دست به خودکشی زدند و برای مدتی کتاب در بعضی از کشورها ممنوع شد.
نقد بسیار خوبی از توماس مان در انتهای کتاب ترجمه و چاپ شده، بنابراین من یادداشتم در مورد کتاب را بیش از این کش نمیده�.
درباره� ترجمه
سومین شگفتی برای من، مواجهه با ترجمه� محمود حدادی بود.
همانطور که گفتم رنجه� ورتر جوان اثری است بسیار شاعرانه و خیال انگیز، و میدانی� که ترجمه� شعر یا آثار شاعرانه همیشه یکی از سختتری� چالشها� ترجمه بوده و معمولاً شعر در اثر ترجمه، زیباییها� زبان اصلیِ خود را از دست میده�.
اما جناب حدادی در ترجمه� این کتاب کاری از نظر من شگفتآو� کرده و حتی وقتی چند عبارت از کتاب را با یکی از ترجمهها� انگلیسی مقایسه کردم، به نظرم آمد ترجمه� فارسی در مواردی زیباتر و دلپذیرتر از ترجمه� انگلیسی از آب درآمده است.
دایره� وسیع واژگان مترجم و نثر پاکیزه و کم عیب و نقص او، به حفظ شاعرانگی و زیبایی اثر کمک زیادی کرده است.
باید اعتراف کنم که ترجمه� جناب حدادی یکی از بهترین نمونهها� ترجمها� بود که تاکنون خواندها�. در واقع امتیاز من به کتاب سه ستاره است و من ستاره� چهارم را به ترجمه� درخشان محمود حدادی میده�.
و دوم برداشت شخصیِ خواننده� امروزی، که تجربه� زیسته� نسبتاً متفاوتی با خواننده� دویست سال پیش دارد و میتوان� عاشق این کتاب شود یا از آن بیزار باشد.
رمانتیسم
گفته میشو� رمانتیسم دراواخر قرن هجدهم، واکنشی بود به انقلاب صنعتی و ورود به عصر روشنگری.
در تقابل با فضای خشک و بیرو� صنعتی و فضای اندیشهگرای� خشک عصر روشنگری، جنبش رمانتیسم از آلمان سربرآورد و بر هنر و ادبیات و فلسفه سایه افکند.
در این فضا با شعارهای تازها� روبرو بودیم؛ در این زمان «احساس»، «تخیل» ، «آرزو» و «حسرت» ورد زبان اندیشمندان بود. باز هم عشقها� اساطیری راه خود را به ادبیات باز کردند و از «آشتی با طبیعت» سخن میرف�.
رنجها� ورتر جوان در واقع یکی از مهمترین آثار ادبیِ پیشارمانتیسم است که تأثیر زیادی بر روشنفکران رمانتیک بعدی گذاشت.
شاعرانگی
بنابراین ما ویژگیها� رمانتیسم را میتوانی� در بیشتر آثار گوته از جمله این کتاب ببینیم.
فضای رمان همراه است با فوران احساساتِ اغراق شده و خیالپردازیها� ورتر به عنوان شخصیت اصلی کتاب.
عشقی که ورتر به دختری به نام لوته پیدا میکند� شبیه به عشقها� کلاسیک و اساطیریِ گذشته است. شبیه به رومئو و ژولیت، پائولا و فرانچسکا و حالا ورتر و لوته.
رنجها� ورتر جوان در بسیاری از صفحاتش آرزوی بازگشت به گذشته� پراحساس آدمی است. توصیفها� احساسی از طبیعت در کنار احساسات درونیِ ورتر، از این کتاب نثری شاعرانه ساخته است و این که میگوی� شاعرانه، اغراق نیست:
همه� احساسات ما مثل چشمهایما� محو وسوسه� دوردسته� میشو� و آخ که ما خوش داریم با همه� وجود در آن غرق شویم و جان و دلمان را از شور دریافتی یگانه، بزرگ و پرشکوه لبریز کنیم. ولی آن لحظه که به دوردست رسیدیم، آن لحظه که آنجا بدل به اینجا شد، آن مقصود و مراد پیش رو، انگاری به پشت سر میرو� و خودمان هم باز آن بیبر� و نوایی میشوی� که بودیم: اسیر تنگنای هستیمان� و همیشه در حسرت آن تازگی و طراوت گریزپا.
و من از این عشق چه به خود میبال�. از زمانی که او دوستم دارد، در چشم خودم ارجمند میآی�.
قلب ما اگر از عشق خالی باشد چیست؟ چیست فانوس خیالی خالی از نور؟ ولی همین که شعله را در این محفظه گذاشتی، آن تصویرهای همهرن� بر دیوار سفید اتاق به تجلی درمیآی�! و این همه، حتی اگر بیش از وهمی گذرا نباشد، باز مایه� خوشبختی ماست که مثل بچهها� معصوم دور آن میایستی� و از این همه رنگ و جلوه� سحرآمیز لذت میبری�.
من در پیش او از جان خودم بیخبر� و تار و پود وجودم انگاری از هم میپاش�.
در کمال شگفتی هنگام خواندن کتاب برایم پیش میآم� که یاد ابیاتی از منوچهری درباره� توصیف طبیعت بیفتم، یا عاشقانها� از سعدی یا بیتی خیالانگی� از مولوی از خاطرم بگذرد و به خاطر ندارم در مورد هیچ کتاب خارجی چنین چیزی برایم رخ داده باشد و این نه تنها نمایانگر شاعرانگی این کتاب است، بلکه نشان میده� ادبیات جهان و احساسات آدمی، با وجود فاصله� جغرافیایی چقدر میتوان� نزدیک باشد. (شاید ماجرای شیفتگی گوته به فرهنگ شرق و حافظ را شنیده باشید)
دومین شگفتی اینکه گوته هنگام نوشتن این کتاب فقط ۲۴ سال داشته است. ماجرای عاشقانه� کتاب برگرفته از تجربه� عشقیِ خودِ گوته است و اگرچه شوریدگی ورتر در کتاب با احساسات یک جوان ۲۴ ساله سازگار است، ولی عمق احساسات و پیچیدگیها� خیالانگی� شاعرانه و کیفیت نثر کتاب فراتر از یک جوان ۲۴ ساله مینمای�. خود گوته در دوران پیری گفته کسی که در ۲۴ سالگی ورتر را نوشته برگ چغندر نیست!
به نظرم بعضی از عبارات کتاب چنان زیبا، خیالانگی� و پیچیدهان� که باید آنه� را ذرهذر� چشید و به آنه� اندیشید.
بیشترِ کتاب به صورت نامهنگاریها� ورتر نوشته شده است و با وجود اینکه من معمولاً رابطه� خوبی با سبکِ نامه نگاری ندارم، باید بگویم این کتاب از نمونهها� خوب در این سبکِ نویسندگی است.
تجربها� وابسته به شخص
نظرات راجع به کتاب بسیار متفاوت است و این تفاوت در دیدگاهه� برای من کاملاً قابل درک است. در عین حال که بعضی کتاب را شاهکار بزرگی میدانند� از نظر بعضی دیگر کتاب چیزی بیش از هذیانها� یک جوانِ تحت تأثیر نوسانات هورمونی نیست! در واقع احساسات ورتر برای خواننده� امروزی میتوان� بیش از حد اغراقگون� و سانتیمانتا� به نظر برسد و البته این خصوصیت ادبیاتِ آن دوره است.
در ریویوها دیدم یکی از دوستان این کتاب را تاریخ مصرف گذشته میدان� و من با این نظر تقریباً مخالفم.
البته موافقم که احساسات عاشقانه� ورتر متناسب با فضای احساسیِ قرن هجدهم است و برای خواننده� امروز ممکن است بیش از حد احساسی به نظر برسد چون ما فضای رمانتیک قرن هجده را پشت سر گذاشتهای�. بعید است نویسنده� امروزی بتواند اثر مشابهی بیافریند و اگر هم در این راه تلاش کند، احتمالاً نتیجه، بیش از اثری تقلیدی و درجهد� نخواهد بود. ما از فضای فکری مکتب رمانتیسم بسیار دور شدهای�.
اما مخالفم که بگوییم خواندن این کتاب دیگر به درد کسی نمیخور�.
هنوز هم بسیاری از خوانندگان میتوانن� از فضای احساسیِ رمان لذت ببرند، هرچند که از بعضی از قسمتها� کتاب خوششان نیاید. ما از فضای فکری شکسپیر و سعدی و حافظ هم دور شدهایم� اما با اینکه ممکن است به کار آنه� انتقاداتی داشته باشیم، هنوز هم میتوانی� از آثارشان لذت ببریم.
خواننده باید بداند که داستان، پیرنگی ساده دارد و تقریباً خبری از چرخش داستانی و غافلگیری نیست و حتی شاید بشود پایان داستان را از میانه� آن حدس زد. ضمن اینکه اگر سختگیر باشیم میشو� به داستان و پایانش ایراد اخلاقی هم گرفت. بیشترِ ارزش کتاب بر دوش همان توصیفها� احساسیِ نویسنده است و اینکه این احساسات چقدر مورد پسند واقع شود، بستگی به روحیه و سلیقه� خواننده دارد.
پس کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنم�
به احساساتیها،خیالپردازها� آنهای� که روحیه� لطیف و شاعرانه دارند، کسانی که دوست دارند یک عاشقانه� نسبتا کلاسیک بخوانند و نوجوانانی که اولین تجربهها� عشقی خود را تجربه میکنند� میتوان� کتاب را پیشنهاد کنم.
در عین حال به کسانی که به تازگی شکست عشقی را تجربه کردهاند� با وجود درک عمیقی که نسبت به کتاب خواهند داشت، کتاب را پیشنهاد نمیکنم� گفته میشو� بعد از چاپ کتاب تعدادی از جوانان تحت تأثیر ورتر دست به خودکشی زدند و برای مدتی کتاب در بعضی از کشورها ممنوع شد.
نقد بسیار خوبی از توماس مان در انتهای کتاب ترجمه و چاپ شده، بنابراین من یادداشتم در مورد کتاب را بیش از این کش نمیده�.
درباره� ترجمه
سومین شگفتی برای من، مواجهه با ترجمه� محمود حدادی بود.
همانطور که گفتم رنجه� ورتر جوان اثری است بسیار شاعرانه و خیال انگیز، و میدانی� که ترجمه� شعر یا آثار شاعرانه همیشه یکی از سختتری� چالشها� ترجمه بوده و معمولاً شعر در اثر ترجمه، زیباییها� زبان اصلیِ خود را از دست میده�.
اما جناب حدادی در ترجمه� این کتاب کاری از نظر من شگفتآو� کرده و حتی وقتی چند عبارت از کتاب را با یکی از ترجمهها� انگلیسی مقایسه کردم، به نظرم آمد ترجمه� فارسی در مواردی زیباتر و دلپذیرتر از ترجمه� انگلیسی از آب درآمده است.
دایره� وسیع واژگان مترجم و نثر پاکیزه و کم عیب و نقص او، به حفظ شاعرانگی و زیبایی اثر کمک زیادی کرده است.
باید اعتراف کنم که ترجمه� جناب حدادی یکی از بهترین نمونهها� ترجمها� بود که تاکنون خواندها�. در واقع امتیاز من به کتاب سه ستاره است و من ستاره� چهارم را به ترجمه� درخشان محمود حدادی میده�.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
رنجها� ورتر جوان.
Sign In »
Reading Progress
March 26, 2024
–
Started Reading
March 26, 2024
– Shelved
April 5, 2024
–
Finished Reading
Comments Showing 1-21 of 21 (21 new)
date
newest »

message 1:
by
Maziyar
(new)
-
rated it 2 stars
Apr 05, 2024 01:49AM

reply
|
flag

تو لیستم بود و شاید زودتر سراغش رفتم. به گمونم تجربه� جالبی از آب دربیاد.

ممنون از لطف شما مازیارجان، امیدوارم بار دوم از خوندنش لذت بیشتری ببری

ممنون که خوندین و خوشحالم ریویو مورد پسندتون بوده

تو لیستم بود و شاید زودتر سراغش رفتم. به گمونم تجربه� جالبی از آب دربیاد."
تو همیشه به من لطف داری، ممنونم ازت بابت نظر دلگرم کنندهت�
امیدوارم از خوندنش لذت کافی رو ببری
راستی ما همه منتظر و مشتاق خوندن ریویوهای شقایق طور و قشنگ واسه کتابایی هستیم که خوندی، فکر نکن میتونی قسر در بری😬

تو لیستم بود و شاید زودتر سراغش رفتم. به گمونم تجربه� جالبی از..."
آخ آخ! فکر میکرد� کسی حواسش نباشه 😶 راسیتش قرار هست دیگه قول بیخود ندم و تا پایان بهار، تک تک ریویوها رو بنویسم. قسر که محاله چون حتما باید ادیت کنم، از طرفی هم ریویوی بیمحتو� بازخورد بهتری داشت :) سعی میکن� دوباره به نوشتن برگردم. مرسی بابت توجهت 🤍

چه خبر خوبی، پس منتظر خوندن ریویوها میمانی�

خیلی وقت بود این کتاب را در لیست مطالعه داشتم، اومد سرِ لیست.
دمِ شماگرم."
دم شما گرم که مرور رو خوندین، امیدوارم خوندن کتاب تجربه� خوبی باشه براتون

ممنون که خوندین و خوشحالم که پسندیدین🌷


خیلی ممنونم از نظر دلگرمکننده� شما، خوشحال میشم اگر یادداشتها� برای کتابخونه� مفید باشه🌷

ترغیب شدم بخونمش
یه سوال هم داشتم، این تغییر فونت ها و مشخص کردن قسمت هایی که از متن کتابه چه جوری انجام میشه؟

ترغیب شدم بخونمش
یه سوال هم داشتم، این تغییر فونت ها و مشخص کردن قسمت هایی که از متن کتابه چه جوری انجام میشه؟"
ممنون که خوندی، خوشحالم اگه مفید بوده🌷
در مورد تغییر متن میتون� نگاهی به این پست بندازی:
بازم راهنمایی خواستی بپرس