ŷ������

جان شیفته داستان زندگی آنت ریوی‌ی�� از حدود بیست و چند سالگی تا سالخوردگی رو روایت می‌کن��. آنت از قشر ثروتمند که به تازگی پدرش رو از دست داده، پدری که روابط بسیار خوبی باهاش داشته، از بین نامه‌ه�� و نوشته‌ها�� پدر به یک وجهه‌ا�� دیگه از شخصیت پدر پی میبره و متوجه میشه خواهری به نام سیلوی داره. بعد از خوندن روابط پر فراز و نشیب سیلوی و آنت و شیطنت و قهر و آشتی اونها، ماجرای عاشقانه‌�� آنت با مردی پیش میاد که با داستان‌های�� به ازدواج منجر نمیشه اما یک پسر نتیجه‌�� این رابطه هست برای آنت. در ادامه روابط این پسر با مادر و خاله در کودکی و نوجوانی رو می‌خونی�� تا برسیم به اتفاقی تاریخی، جنگ جهانی. از اینجا که حدودا نیمه‌ها�� جلد دوم و سوم هست توضیح و تفسیر سیاسی کتاب خیلی زیاد میشه مخصوصا در بین دیالوگ‌ها�� طولانی بین شخصیت‌ها�� کتاب که برای من جذاب نیست این حجم از دیالوگ در کتابی که نمایشنامه نیست. حالا دیگه کل کتاب رو تعریف نکنم. شخصیت آنت برای من جذابه، یه رفتار خاص خودش داره، رنج بسیار می‌کش�� و آبدیده میشه اما همچنان عاشق زندگیه. به اصول اخلاقی خودش پایبنده نه به اصول اخلاقی مورد قبول اکثریت. آنت جذابه، اما کتاب در مجموع؟ نه آنچنان حداقل برای من! خیلی بیش از اندازه توضیح داده میشه تا جایی که گاهی از اصل موضوع پرت میشی بیرون (شاید هم به خاطر سن و سال منه). کل مطلب رو میشد توی کمتر از ۱۰۰۰ صفحه جمع کرد. ه