Hilda hasani's Reviews > سفر شب
سفر شب
by
by

«و شب هنوز هم گویی ادامه� همان شب بیهوده است»
از شب بگو تا در دل سفر شب رنج و فقدان، نقاط کور زندگی آدمیان و ناشناختگی را دعوت کنی.
داستانی که برای ذهن منِ ۱۴۰۳یی پیشرو است، وقتی از پرسه� پسرهای نوجوان در سالها� دهه� ۴۰ در تهران صحبت میکن�. هومر و دوستانش که شهر را در «شب» گز میکنند� از کافه اختیاریه و مشروبنوشیها� تا شهر نو و عبور از کنار عشاقی که در اتوموبیله� و در سایهروش� خیابان در حال بوس و کنار هستند. شب تمامی این مفاهیم را تداعی میکند� همچنان که ابزاری است در دست نویسنده.
اگر سفر شب را یک نمایشنام� بدانیم، شعلهو� طراحی صحنه� این نمایش را ابدا نادیده نگرفته است. پررنگتری� بُعد این داستان برایم ارتباط بین مکان و راویان است. شعلهو� به معنی واقعی مکان را برای ما شرح میدهد� سرپلتجریش� اکبر شیراز از سرپل تجریش هومر متفاوت است. و کافهها� نادری و فیروز و فردوسی، اسپرسو و اختیاریه یا حتی سینما رادیوسیتی و دلالهای� که بلیتها� ایرما خوشگله را در گرماگرم سینماهای تازهتأسی� سینما دولاپهنا حساب میکنن�. همه از سرگشتی هومر میگوین� و از چرخه� درحال تکرار گریز، مصالح و فروپاشی او و شخصیتها� دیگری که بهترتی� وارد صحنه شدند. من دلم میخواه� حرف تکراری را کوتاه کنم و شهر را از نگاه شعلهو� مزمز� کنم. او نگاهی بدبینانه به رسم کافهنشین� در بین روشنفکرها دارد و تمام آنه� را دست میانداز�. او خودش هم به نوشتن آن نمایشنامها� که مدام میگوی� نائل نمیشود� از این کافه به آن کافه میرو� تا شاید پردها� تار پیش چشمش ترسیم شود و بتواند بنویسد اما همواره فضا او رو میربای�.
البته که از شب کتاب گفتم و این پدیده� جدیدی است، اینکه زیست شبانها� وجود داشته باشد و اصلا بشود از یکساع� بهخصو� بهبع� و بعد از تاریک شدن در فضایی خارج از چارچوب امن خانه حضور داشت. و الان این امکان با مدرنیته� پرسرعت تزریق شده زیر پوست واقعیتها� اجتماعی ممکن شده است. و ما راویان داستان را در تنازع زیاد با این موضوع میبینی� و شاید از این قابلیت فضاسازی برای شکل دادن آن تناقضی استفاده میشو� که جهان کهنه و نو با شدیدترین حالت خود در حال دستوپنج� نرم کردن با آن هستند. تناقضی که در جهان هومر تبدیل به سلبی دیدن همهچی� میشو�.
این کتاب بیگانگی سوژه� مدرن را در مواجهه با جهانی که قرار است با فراهم کردن امکاناتی تو آسایش را فراهم کند برای من ترسیم کند؛� البته که به همین زاویه� و جهتگیر� فکری هم کمی بدبینم. اما هرچه باشد میتوان� سوژه� زیستپذی� در شهر مدرن در شهر جهانی را درگیر ملال و سرگشتگی دید و این سرگشتگی علاوه بر اینکه موضوعی جهانی است با حالوهوا� جامعه� پس از اتفاقات کودتا نیز پیوند میخر� و یک سوال را برای من باقی میگذارد؛� که روشنفکران آن ساله� که همین الان در خیلی از جمعهایما� به آنه� حسرت میبری� و میگویی� چنین جمعی از نویسندگان و نظرورزان دیگر نداریم، اصولا که بودند؟ بر چه نقاطی تأثیر وارد میکردن� و کارکرد حضورشان در جامعه، اگر میخواستن� سلبی نباشد چه بود؟
از شب بگو تا در دل سفر شب رنج و فقدان، نقاط کور زندگی آدمیان و ناشناختگی را دعوت کنی.
داستانی که برای ذهن منِ ۱۴۰۳یی پیشرو است، وقتی از پرسه� پسرهای نوجوان در سالها� دهه� ۴۰ در تهران صحبت میکن�. هومر و دوستانش که شهر را در «شب» گز میکنند� از کافه اختیاریه و مشروبنوشیها� تا شهر نو و عبور از کنار عشاقی که در اتوموبیله� و در سایهروش� خیابان در حال بوس و کنار هستند. شب تمامی این مفاهیم را تداعی میکند� همچنان که ابزاری است در دست نویسنده.
اگر سفر شب را یک نمایشنام� بدانیم، شعلهو� طراحی صحنه� این نمایش را ابدا نادیده نگرفته است. پررنگتری� بُعد این داستان برایم ارتباط بین مکان و راویان است. شعلهو� به معنی واقعی مکان را برای ما شرح میدهد� سرپلتجریش� اکبر شیراز از سرپل تجریش هومر متفاوت است. و کافهها� نادری و فیروز و فردوسی، اسپرسو و اختیاریه یا حتی سینما رادیوسیتی و دلالهای� که بلیتها� ایرما خوشگله را در گرماگرم سینماهای تازهتأسی� سینما دولاپهنا حساب میکنن�. همه از سرگشتی هومر میگوین� و از چرخه� درحال تکرار گریز، مصالح و فروپاشی او و شخصیتها� دیگری که بهترتی� وارد صحنه شدند. من دلم میخواه� حرف تکراری را کوتاه کنم و شهر را از نگاه شعلهو� مزمز� کنم. او نگاهی بدبینانه به رسم کافهنشین� در بین روشنفکرها دارد و تمام آنه� را دست میانداز�. او خودش هم به نوشتن آن نمایشنامها� که مدام میگوی� نائل نمیشود� از این کافه به آن کافه میرو� تا شاید پردها� تار پیش چشمش ترسیم شود و بتواند بنویسد اما همواره فضا او رو میربای�.
البته که از شب کتاب گفتم و این پدیده� جدیدی است، اینکه زیست شبانها� وجود داشته باشد و اصلا بشود از یکساع� بهخصو� بهبع� و بعد از تاریک شدن در فضایی خارج از چارچوب امن خانه حضور داشت. و الان این امکان با مدرنیته� پرسرعت تزریق شده زیر پوست واقعیتها� اجتماعی ممکن شده است. و ما راویان داستان را در تنازع زیاد با این موضوع میبینی� و شاید از این قابلیت فضاسازی برای شکل دادن آن تناقضی استفاده میشو� که جهان کهنه و نو با شدیدترین حالت خود در حال دستوپنج� نرم کردن با آن هستند. تناقضی که در جهان هومر تبدیل به سلبی دیدن همهچی� میشو�.
این کتاب بیگانگی سوژه� مدرن را در مواجهه با جهانی که قرار است با فراهم کردن امکاناتی تو آسایش را فراهم کند برای من ترسیم کند؛� البته که به همین زاویه� و جهتگیر� فکری هم کمی بدبینم. اما هرچه باشد میتوان� سوژه� زیستپذی� در شهر مدرن در شهر جهانی را درگیر ملال و سرگشتگی دید و این سرگشتگی علاوه بر اینکه موضوعی جهانی است با حالوهوا� جامعه� پس از اتفاقات کودتا نیز پیوند میخر� و یک سوال را برای من باقی میگذارد؛� که روشنفکران آن ساله� که همین الان در خیلی از جمعهایما� به آنه� حسرت میبری� و میگویی� چنین جمعی از نویسندگان و نظرورزان دیگر نداریم، اصولا که بودند؟ بر چه نقاطی تأثیر وارد میکردن� و کارکرد حضورشان در جامعه، اگر میخواستن� سلبی نباشد چه بود؟
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
سفر شب.
Sign In »