Mahshad Sabri's Reviews > کافه� زیر دریا
کافه� زیر دریا
by
هتل کالیفرنیای زیر دریا.
با امتیازِ ۲.۵ گرد شده به ۳.
از معدود تجربیات من در داستان کوتاه. سعی کردم کتاب رو فقط به خاطر داستان کوتاه بودنش بخونم و خیلی خودم رو درگیر معنا و مفهوم عمیق پیدا کردن درش، نکنم. تا حدودی موفق بودم. هرچند معنای بعضی داستانه� رو اصلا نفهمیدم.
کتاب رنگارنگی�. فضاهای متفاوتی رو سیر میکن�. از یک رستوران فرانسوی گرفته تا یک محله� فقیرنشین ایتالیایی، حیاط پشتی و استخری در کالیفرنیا و یک باغ در روسیه. بعضی داستانه� واریاسیونهای� از شاهکارهای معروف بودن که نویسنده به سلیقه� خودش اتفاقات و کاراکترها رو داخلش تغییر داده بود و پایان متفاوتی براش رقم زده بود. داستان ماتو-مالوآ که برگرفته از موبی دیک هرمان ملویل بود همین حالت رو داشت. داستان بزرگتری� آشپز فرانسه همزمان از پوآروی آگاتا کریستی برای خلق شخصیت آشپزش و از چخوف برای تصویر کردن یک مهمانی با خوراکیها� رنگارنگ و شیطان شوخطبع� الهام گرفته بود. داستان آکیله و اتوره با توجه به پیام اخلاقیش احتمالا ملهم از فولکلور ایتالیایی بوده. داستان مریخی دلداده خیلی شبیه اون موجود فضایی عجیب و غریب در پالپ فیکشنِ بوکوفسکی بود و اولهر� با تم گوتیک، ترسناک و شومش بیتردی� از تاثیرات ادگار النپ� بینصی� نبوده. پریشیلا ماپله و جنایت کلاس دوم هم از اون مدل استنتاجات پوآرویی استفاه کرده بود که راه دست آگاتا کریسیتی�. چهار روسری کولالا مجددا یک داستان فولکلور بود و ایستگاه سوخت و خدمترسان� وحشت هم آخرین داستان ادگار آلنپوی�. کتاب پایانی به سبک هتل کالیفرنیا داشت، مردی به دنبال یک پیرمرد وارد کافه� زیر دریا میشه و بهش میگن امشب شبیه که هرکس در کافه باید یک داستان تعریف کنه، داستانها� کتاب یک به یک توسط افراد روایت میشن و نوبت به مرد داستان ما که میرسه متوجه میشه که نمیتونه از کافه خارج بشه.. و اون هم شروع میکنه به تعریف داستانی که ماجرای این کتابه�. داستانه� از مستقل هستن و نویسنده آزادی عمل زیادی برای خلق انواع و اقسام فضاها و امتحان کردن ژانرهای مختلف داشته� ممکنه داستانهای� رو بپسندید و از بقیه� مجموعه خوشتون نیاد. هدف نویسنده پوشش حداکثری ژانرها و فضاها بوده بدون اینکه لزوما بخواد داستانها� چندلایه و کاراکترهای عمیق و به یادماندنی خلق کنه. در کل نباید کتاب رو زیاد از حد جدی گرفت، تجربه� جالبیه برای سفر سریعالسی� از یک فضا به فضای دیگه و طنز درجه یک نویسنده هم باعث میشه بهتون خوش بگذره. اما با انتظار خیلی بالا نباید به سمتش برید و باید با کمی اغماض سروش کنید. ترجمه فوقالعادس� و مترجم جوری طنز نویسنده رو منتقل کرده که فکر میکنی� کتاب در اصل به فارسی نوشته شده، مثلا:
محله ما درست پشت ایستگاه راه آهن است. بالاخره روزی یا قطار دخل ما را می آورد یا ما دخل قطار را میآوریم؛ چون که محله ما اسمتش مانولندتزا ست.
توش که با میگذاری همه چیز داری اما ازش که می آیی بیرون بیچیزی� یعنی بی رادیو، بی� ماشین، بی کیف پول، بی دندان عاریه، بی گوشواره، بی چرخ ماشین و اگر حواست جمع نباشد، بی سقر توی دهن. بروبچههای� دارد که جفت جفت با هم کار میکنند. یکیشا� چنان لگد میخوابان� توی تخمت که سقز از دهنت میبرد بیرون و آن یکی سقر را روی هوا میقاپ�. اینها را گفتم که گوشی دستت بیاید.
ناخدا گفت: «گینئی، هویسمانس، اطلاع دارید چرا نهنگ این طور رفتار کرد؟ نکند خیال حمله داشت؟
هویسمانس نگاهی انداخت به من که یعنی من هم جوابی را که میده� تأیید میکنم و گفت: «مسلماً نه.»
-بنابراین می خواست... بازی کند.
+از یک نظرهایی بله.
-از چه نظرهایی؟
+عرضم به حضورتان... واقعیت این است که... قربان... نهنگ در سکرات عشق بود.
ناخدا چارلمونت کاملاً به هم ریخت.
-مقصودتان این است که.....
+دقیقاً ... آواز عشق نهنگها و حرکاتی را که بعدش انجام می دهند میشناس�.... وقتی عاشقان� از این جور حرکات میکنند.
-مقصودتان این است که... عاشق کشتی ما شده؟
من و هويسمانس مردد تأمل کردیم.
دست آخر هویسمانس گفت: «کم و بیش این طور است.»
سکوتی طولانی حاکم شد. بعد ناخدا خیلی آهسته پرسید: ملوان گینئی ... آن نهنگ مذکر است یا مونث؟
جواب دادم: نمیدان� قربان�.
روز بعد توی کشتی فیدل این خبر که یک نهنگ عاشق ناخندا چارلمونت شده پخش شد. البته با اجازهتا� بعضیه� هم میگفتن� نهنگ مذکر است!
نمیشه گفت کتاب تماما طنز و شوخیه. داستانهای� داره که موضوعات مهمتر� رو پوشش میدن، مثل داستان آروتوروی مردد در جلوی خانه� متروک مشرف به دریا، گیتار سحرآمی� و دیکتاتور و مهمان سفیدپوش. اولی به معصومیت و تفکر کودکانه در مواجهه با مرگ میپردازه و دومی و سومی وارونه بودن کار دنیا و ارزشه� رو به سخره میگیرن. یک سری داستان� کوتاه نیمصفحها� هم داره که خیلی باب طبع من نبودن.
در کل تجربه� خوبی�. ولی اگر سختپسندی� بهتره وقتی حوصله� خوندن چیز بهتری رو ندارین به سراغش برید.
by

هتل کالیفرنیای زیر دریا.
با امتیازِ ۲.۵ گرد شده به ۳.
از معدود تجربیات من در داستان کوتاه. سعی کردم کتاب رو فقط به خاطر داستان کوتاه بودنش بخونم و خیلی خودم رو درگیر معنا و مفهوم عمیق پیدا کردن درش، نکنم. تا حدودی موفق بودم. هرچند معنای بعضی داستانه� رو اصلا نفهمیدم.
کتاب رنگارنگی�. فضاهای متفاوتی رو سیر میکن�. از یک رستوران فرانسوی گرفته تا یک محله� فقیرنشین ایتالیایی، حیاط پشتی و استخری در کالیفرنیا و یک باغ در روسیه. بعضی داستانه� واریاسیونهای� از شاهکارهای معروف بودن که نویسنده به سلیقه� خودش اتفاقات و کاراکترها رو داخلش تغییر داده بود و پایان متفاوتی براش رقم زده بود. داستان ماتو-مالوآ که برگرفته از موبی دیک هرمان ملویل بود همین حالت رو داشت. داستان بزرگتری� آشپز فرانسه همزمان از پوآروی آگاتا کریستی برای خلق شخصیت آشپزش و از چخوف برای تصویر کردن یک مهمانی با خوراکیها� رنگارنگ و شیطان شوخطبع� الهام گرفته بود. داستان آکیله و اتوره با توجه به پیام اخلاقیش احتمالا ملهم از فولکلور ایتالیایی بوده. داستان مریخی دلداده خیلی شبیه اون موجود فضایی عجیب و غریب در پالپ فیکشنِ بوکوفسکی بود و اولهر� با تم گوتیک، ترسناک و شومش بیتردی� از تاثیرات ادگار النپ� بینصی� نبوده. پریشیلا ماپله و جنایت کلاس دوم هم از اون مدل استنتاجات پوآرویی استفاه کرده بود که راه دست آگاتا کریسیتی�. چهار روسری کولالا مجددا یک داستان فولکلور بود و ایستگاه سوخت و خدمترسان� وحشت هم آخرین داستان ادگار آلنپوی�. کتاب پایانی به سبک هتل کالیفرنیا داشت، مردی به دنبال یک پیرمرد وارد کافه� زیر دریا میشه و بهش میگن امشب شبیه که هرکس در کافه باید یک داستان تعریف کنه، داستانها� کتاب یک به یک توسط افراد روایت میشن و نوبت به مرد داستان ما که میرسه متوجه میشه که نمیتونه از کافه خارج بشه.. و اون هم شروع میکنه به تعریف داستانی که ماجرای این کتابه�. داستانه� از مستقل هستن و نویسنده آزادی عمل زیادی برای خلق انواع و اقسام فضاها و امتحان کردن ژانرهای مختلف داشته� ممکنه داستانهای� رو بپسندید و از بقیه� مجموعه خوشتون نیاد. هدف نویسنده پوشش حداکثری ژانرها و فضاها بوده بدون اینکه لزوما بخواد داستانها� چندلایه و کاراکترهای عمیق و به یادماندنی خلق کنه. در کل نباید کتاب رو زیاد از حد جدی گرفت، تجربه� جالبیه برای سفر سریعالسی� از یک فضا به فضای دیگه و طنز درجه یک نویسنده هم باعث میشه بهتون خوش بگذره. اما با انتظار خیلی بالا نباید به سمتش برید و باید با کمی اغماض سروش کنید. ترجمه فوقالعادس� و مترجم جوری طنز نویسنده رو منتقل کرده که فکر میکنی� کتاب در اصل به فارسی نوشته شده، مثلا:
محله ما درست پشت ایستگاه راه آهن است. بالاخره روزی یا قطار دخل ما را می آورد یا ما دخل قطار را میآوریم؛ چون که محله ما اسمتش مانولندتزا ست.
توش که با میگذاری همه چیز داری اما ازش که می آیی بیرون بیچیزی� یعنی بی رادیو، بی� ماشین، بی کیف پول، بی دندان عاریه، بی گوشواره، بی چرخ ماشین و اگر حواست جمع نباشد، بی سقر توی دهن. بروبچههای� دارد که جفت جفت با هم کار میکنند. یکیشا� چنان لگد میخوابان� توی تخمت که سقز از دهنت میبرد بیرون و آن یکی سقر را روی هوا میقاپ�. اینها را گفتم که گوشی دستت بیاید.
ناخدا گفت: «گینئی، هویسمانس، اطلاع دارید چرا نهنگ این طور رفتار کرد؟ نکند خیال حمله داشت؟
هویسمانس نگاهی انداخت به من که یعنی من هم جوابی را که میده� تأیید میکنم و گفت: «مسلماً نه.»
-بنابراین می خواست... بازی کند.
+از یک نظرهایی بله.
-از چه نظرهایی؟
+عرضم به حضورتان... واقعیت این است که... قربان... نهنگ در سکرات عشق بود.
ناخدا چارلمونت کاملاً به هم ریخت.
-مقصودتان این است که.....
+دقیقاً ... آواز عشق نهنگها و حرکاتی را که بعدش انجام می دهند میشناس�.... وقتی عاشقان� از این جور حرکات میکنند.
-مقصودتان این است که... عاشق کشتی ما شده؟
من و هويسمانس مردد تأمل کردیم.
دست آخر هویسمانس گفت: «کم و بیش این طور است.»
سکوتی طولانی حاکم شد. بعد ناخدا خیلی آهسته پرسید: ملوان گینئی ... آن نهنگ مذکر است یا مونث؟
جواب دادم: نمیدان� قربان�.
روز بعد توی کشتی فیدل این خبر که یک نهنگ عاشق ناخندا چارلمونت شده پخش شد. البته با اجازهتا� بعضیه� هم میگفتن� نهنگ مذکر است!
نمیشه گفت کتاب تماما طنز و شوخیه. داستانهای� داره که موضوعات مهمتر� رو پوشش میدن، مثل داستان آروتوروی مردد در جلوی خانه� متروک مشرف به دریا، گیتار سحرآمی� و دیکتاتور و مهمان سفیدپوش. اولی به معصومیت و تفکر کودکانه در مواجهه با مرگ میپردازه و دومی و سومی وارونه بودن کار دنیا و ارزشه� رو به سخره میگیرن. یک سری داستان� کوتاه نیمصفحها� هم داره که خیلی باب طبع من نبودن.
در کل تجربه� خوبی�. ولی اگر سختپسندی� بهتره وقتی حوصله� خوندن چیز بهتری رو ندارین به سراغش برید.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
کافه� زیر دریا.
Sign In »
Reading Progress
January 19, 2025
– Shelved as:
to-read
January 19, 2025
– Shelved
January 19, 2025
– Shelved as:
italian-literature
January 27, 2025
–
Started Reading
January 27, 2025
–
62.5%
"بلاخره از عضویت کتابخانه� ملیم استفاده کردم و چاپ قدیمش رو گرفتم (و خرسندم، کتابخونه رفتن حالم رو عوض میکنه همیشه) فعلا نمیتونم کتاب حجیم بخونم و تصمیم گرفتم خودم رو با داستان کوتاه و چندتا کتاب جک کرواک خفه کنم."
page
160
January 28, 2025
–
Finished Reading