Amir Mojiry's Reviews > فتح خون
فتح خون
by
by

یک کتاب عرفانی درباره ی ماجرای کربلا.
قبلن یک بار کتاب را خوانده بودم و این روزها برای بار دوم خواندمش. در مجموع، کتاب خوب و ارزشمندی است. روایتی زیبا و عارفانه ارائه داده از قصه ی عاشورا. و البته در ادامه، به حکم «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» گاه به گاه گریزی هم زده است به زمان حاضر و یک جا هم به دفاع مقدس. جمله های معروفی از شهید آوینی هم در همین کتاب آمده است مثل «آن شراب طهور را که شنیده ای بهشتیان را می خورانند، میکده اش کربلاست و خراباتیانش این مستانند.» اما:
اولن مربوط است به فضای شعارزده ی سال ها پیش (زمان جنگ). روش نوشتن این طور است که تکه هایی از ماجراهای کربلا (از انتخاب کردن یزید به خلیفگی از سوی معاویه تا روز عاشورا، دهم محرم سال 61 هجری) نقل می شود و در میانه ی آن، «راوی» به تحلیل عارفانه ی ماجراها می پردازد. (این روش -یعنی روایت و تحلیل- بعدها در کتاب های دیگر «نشر ساقی» هم تکرار شد: کتاب های شهدا به روایت همسران شان). گاهی البته میان این دو، خلط می شود. تحلیل های راوی، اگرچه شیرین اند و تعبیرهای جالبی دارند اما کمی زیاده شعارزده اند و وقتی زیاد ادامه پیدا کردند، برای من خسته کننده شدند.
دوم این که نویسنده، گاهی به برداشت های عرفانی پرداخته و گاهی به روش علمی روی آورده (مثلن نگاه کنید به ص 11 که چطور یک دستی زبان نقل ماجراها با گزاره ای علمی در خط سوم، به هم خورده است). البته این ناهمدستی می تواند به ویرایش نهایی نشدن کتاب از سوی نویسنده برگردد (در مقدمه آمده است که فقط دو فصل کتاب از سوی مرتضا آوینی، ویرایش شده است).
سوم این که بعضی جاها کلمه های سنگین زیادی بر متن سنگینی می کنند. حجم کلمه های عربی و مشکل (مانند: غشوه، شیخوخیت، مناشدات، تقاعد، غراب وار، محاق، تذبذب، قاسیه، نواویس، فیضان، راحله، طمار، هدم مجد، ناشئه، مکنونات، اعتذار، مقال، سبحات، مطاف، حاجز، کیل، متشتت، توکید و حذل) در بعضی بخش ها آن قدر زیاد می شود که منِ مخاطب را به فکر می اندازد که نکند برای تحت تاثیر قرار گرفتن بیهوده ی من این چنین به پیچیده نویسی روی آورده شده است؟
اما باز هم باید بگویم که در کل، کتاب زیبایی است و البته کم حجم بودنش باعث می شود به سرعت خوانده شود و پیش رود.
قبلن یک بار کتاب را خوانده بودم و این روزها برای بار دوم خواندمش. در مجموع، کتاب خوب و ارزشمندی است. روایتی زیبا و عارفانه ارائه داده از قصه ی عاشورا. و البته در ادامه، به حکم «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» گاه به گاه گریزی هم زده است به زمان حاضر و یک جا هم به دفاع مقدس. جمله های معروفی از شهید آوینی هم در همین کتاب آمده است مثل «آن شراب طهور را که شنیده ای بهشتیان را می خورانند، میکده اش کربلاست و خراباتیانش این مستانند.» اما:
اولن مربوط است به فضای شعارزده ی سال ها پیش (زمان جنگ). روش نوشتن این طور است که تکه هایی از ماجراهای کربلا (از انتخاب کردن یزید به خلیفگی از سوی معاویه تا روز عاشورا، دهم محرم سال 61 هجری) نقل می شود و در میانه ی آن، «راوی» به تحلیل عارفانه ی ماجراها می پردازد. (این روش -یعنی روایت و تحلیل- بعدها در کتاب های دیگر «نشر ساقی» هم تکرار شد: کتاب های شهدا به روایت همسران شان). گاهی البته میان این دو، خلط می شود. تحلیل های راوی، اگرچه شیرین اند و تعبیرهای جالبی دارند اما کمی زیاده شعارزده اند و وقتی زیاد ادامه پیدا کردند، برای من خسته کننده شدند.
دوم این که نویسنده، گاهی به برداشت های عرفانی پرداخته و گاهی به روش علمی روی آورده (مثلن نگاه کنید به ص 11 که چطور یک دستی زبان نقل ماجراها با گزاره ای علمی در خط سوم، به هم خورده است). البته این ناهمدستی می تواند به ویرایش نهایی نشدن کتاب از سوی نویسنده برگردد (در مقدمه آمده است که فقط دو فصل کتاب از سوی مرتضا آوینی، ویرایش شده است).
سوم این که بعضی جاها کلمه های سنگین زیادی بر متن سنگینی می کنند. حجم کلمه های عربی و مشکل (مانند: غشوه، شیخوخیت، مناشدات، تقاعد، غراب وار، محاق، تذبذب، قاسیه، نواویس، فیضان، راحله، طمار، هدم مجد، ناشئه، مکنونات، اعتذار، مقال، سبحات، مطاف، حاجز، کیل، متشتت، توکید و حذل) در بعضی بخش ها آن قدر زیاد می شود که منِ مخاطب را به فکر می اندازد که نکند برای تحت تاثیر قرار گرفتن بیهوده ی من این چنین به پیچیده نویسی روی آورده شده است؟
اما باز هم باید بگویم که در کل، کتاب زیبایی است و البته کم حجم بودنش باعث می شود به سرعت خوانده شود و پیش رود.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
فتح خون.
Sign In »
Reading Progress
Finished Reading
October 7, 2007
– Shelved
May 22, 2012
– Shelved as:
religion
Started Reading
November 14, 2013
–
Finished Reading
Comments Showing 1-4 of 4 (4 new)
date
newest »


نبرد عقل و عشق که بارها در کتاب از آن سخن به میان آمده همان چیزی است که شما فرمودید، چیزی که در تمام نوشته ها رخ میده.
واژگان عربی استفاده شده بگونه ای نسبت به موارد مشابه بسیار ناچیزند و معادلهای فارسی گاه بار معنایی مورد نظر رو حمل نمیکنند.
اما با شما پیرامون ویرایش کتاب موافقم.

..."
این ماجرای عشق غزاله علیزاده و مرتضا آوینی (در آن زمان: کامران آوینی) هم از ماجراهای جالبی است که کم تر در موردش حرف زده شده است. نه از طرف غزاله علیزاده که یک دفعه خودکشی کرد و نه از طرف مرتضا آوینی که همه ی نوشته های گذشته اش را سوزاند. خیلی دوست دارم به نحوی از آن ماجراها سر در بیاورم.

نبرد عقل و عشق که بارها در کتاب از آن سخن به میان آمده همان چیزی است که شما فرمودید، چیزی که در تمام نوشته ها ر..."
شاید از یه جهتی عاطفی-حسی تعبیر درست تری باشه.
واژه های عربی سنگین هم قبول دارم که در کل نوشته چندان زیاد نیست اما گفتم که بعضی جاها سنگینی می کنه.
...