تازهها� کتاب discussion
تازهها� نشر
>
نشر فرهنگ جاوید
date
newest »

message 1:
by
ѱ
(new)
Jan 03, 2016 11:55PM

reply
|
flag
«درآمد� به اساطیر ایران»، کتابی است از شاهرخ مسکوب که از طرف نشر فرهنگ جاوید منتشر شده است. این کتاب، چنانکه حسن کامشاد در یادداشت ابتدایی آن اشاره کرده، ماحصل درسگفتارها� شاهرخ مسکوب است و گویا به صورت جزوه در میان دستنوشتهها� او بوده. علیرضا جاوید که این درسگفتاره� با ویراستاری او به چاپ رسیده در یادداشت خود در سرآغاز کتاب مینویس�: «متن حاضر تقریرات شادروان مسکوب است که بهصور� درسگفتا� ایراد شده است. متنی که برای چاپ در اختیار ناشر قرار گرفت صورت خامِ نسخهبرداریشد� از روی نوار آن خطابهه� بود و نیازمند پارها� اصلاحات». کتاب، در شکل کنونی خود به این صورت بخشبند� شده است: بخش اول با عنوان «کلیات اسطوره» که در آن به چیستی اسطوره، تفسیر اسطوره، کلیاتی درباره اقوام هندواروپایی، زبانها� ایرانی و منابع اطلاع از اساطیر ایران پرداخته شده است. بخش دوم کتاب با عنوان «اساطیر ایران» با معرفی و توضیح «چهار امر اساسی در ساخت و اندیشه اساطیری ایران» آغاز میشو�. این چهار امر اساسی عبارتند از: «یزدانشناسی»� «کیهانشناسی»� «انسانشناسی� و «رستاخیز یا تنِ پسین». اسطوره در اندیشه ایرانی، ایزدان جنگ و اندیشه جنگ در حماسه موضوعاتی هستند که در بخش دوم کتاب به آنه� پرداخته شده است. آنچ� میخوانی� سطرهای آغازین بخش اول کتاب است با عنوان اسطوره چیست: «اسطوره خبر، حکایت، قصه یا روایتی است که معمولا نشانها� از نوعی اعتقاد مابعدالطبیعی و نوعی جهانبین� است در دورها� که فرهنگ سینهبهسین� منتقل میش�. اسطوره دنیای مشترک هر قوم بود: پیشامدهای خوشایند و ناخوشایند، مفید و خطرناک را تمهید میکرد� رابطه انسان (و قوانین این رابطه) را با نیروهای مابعدالطبیعه رقم میزد� جهان فرهنگی بنیاد میگذاش� و با این فرهنگ تصویری از عشق و نفرت، ثروت و قدرت، امر جنسی، مرگ و ترس و جز آن میساخ�. اشیا، طبقات اجتماعی، اصناف و خانواده و مشاهده طبیعت وارد یک دستگاه و نظام عظیم الهی � فلکی میشون� و خود منشاء تفکر درباره جهان دیگر، آفرینش، اصل انسان و مقام او در عالم هستی و علت نیکی و بدی میگردن�. بدینگون� معتقداتی در باب مابعدالطبیعه و طبیعت و اجتماع و اخلاق و جز آن ساخته میشو�. انسان همیشه به جهانِ گرداگرد خود توجه داشته است. اسطوره، بیان و نمودگاری است از شناخت انسان از جهان که اکثرا گذشته از صورت ظاهر، برای انسان دارای معنایی باطنی و پنهان نیز است. اسطوره از جهان، طبیعت، خدایان، دیوها و خلاصه از زندگی مادی و معنویِ انسانِ پیشین سخن میگوید�.
«عادات و آداب روزانه بزرگان» کتابی است از مِیسن کِری که با ترجمه حسن کامشاد از طرف نشر فرهنگ جاوید منتشر شده است. کتاب، چنانکه از عنوانش برمیآی� به زندگی روزمره شخصیتها� مشهور عرصهها� گوناگون، از هنر و ادبیات گرفته تا فلسفه و ...، میپرداز� و به اینکه بزرگان این عرصهه� چگونه زندگی روزمره خود را در راستای پیشبرد هرچه بهتر کار حرفها� خود تنظیم میکردهان� و آیا اساسا زندگی روزمره و کار حرفها� و خلاقه میتوانن� در کنار هم به یک همزیستی مسالمتآمی� دست یابند یا با هم آشتیناپذیرن� و آیا میشو� زندگی روزمره را طوری مدیریت کرد که به پیشبرد بهتر کار خلاقه کمک کند یا نه؟ مِیسن کِری در بخشی از مقدمه خود بر این کتاب، درباره آن مینویس�: «این کتاب به حواشی میپرداز� نه به مقتضیات فعالیت خلاقه، و نه به ثمره آن، سر و کار آن بیشت� با روند کار آفرینش است تا با مفهوم و معنا؛ و در ضمن، ناگزیر، شخصی است. (جان چیور میگف�: «نمیشو� حتی نامها� تجاری ماشین کرد و چیزی از خویشتنِ خویش بروز نداد». آیا فکر نمیکنی� که درست میگفت�) دلمشغولی اصلی من در کتاب حاضر چیزهایی است که در زندگی خودم با آنه� مشکل دارم: چگونه میتوا� کار خلاق ارزشمند انجام داد و، درعینحال� امرار معاش کرد؟ بهتر نیست هم خود را یکسره صرف یک کار بکنیم یا بخش کوچکی از روز را به آن اختصاص بدهیم؟ مضافا، اگر فرصت کافی برای انجامداد� همه طرح موردنظر نباشد، آیا باید همهچی� را (خواب را، درآمد را، خانه مرتب را) رها کرد یا آنک� باید یاد گرفت چطور برنامهها� خود را کوتاهت� کنیم و در زمان کمتر کار بیشت� انجام دهیم». در کتاب «عادات و آداب روزانه بزرگان» به عادته� و برنامهها� روزانه بسیار نویسنده و هنرمند و متفکر مشهور و نحوه آمادهشد� آنه� برای کار خلاقه و چگونگی و زمان انجام این کار توسط هریک از آنه� پرداخته شده است. فروید، پروست، جویس، فاکنر، چایکوفسکی، وودی الن، شوبرت، شوپن، فلوبر، ملویل، هابز، دیکنز، تالستوی، الیوت، کافکا، بکت، سارتر و اینگمار برگمان از جمله بیشما� نویسنده، شاعر، هنرمند و متفکری هستند که در این کتاب به عادات و آداب روزانه آنه� و نحوه آمادهشدنشا� برای کار خلاقه و اینکه چه زمانی را به این کار اختصاص میدادهاند� پرداخته شده است. در یکی از بخشها� این کتاب، روایت هرمن ملویل را میخوانی� از زندگی روزانها� در زمانی که رمان بزرگ «موبیدیک� را مینوشت� است. ملویل در این دوران بههمرا� خانوادها� در مزرعها� زندگی میکرد� و در آنج� با لذت به کشاورزی و نوشتن مشغول بوده است. ملویل مینویس� که وقتی در صبحها� برفی از پنجره اتاقش بیرون را نگاه میکرد� احساس میکرد� که از پنجره کشتی به دریا نگاه میکن�: «اینج� در روستا، حالا که زمین را برف پوشانده، احساس نوعی دریا میکن�. صبح که برمیخیز� از پنجره به بیرون مینگر� انگاری از پنجره کشتی اقیانوس اطلس را میبین�. اتاقم شکل کابین کشتی به خود میگیرد� و شبه� از خواب که میپر� و زوزه باد را میشنوم� به خیالپرداز� میافت� که بادبان کشتی زیادی گشاده است و بهتر است بروم روی پشتبا� و دودکش بخاری را طنابپی� کنم».