

&ܴ;نیلوفر
ای کدامین شب
یک نفس بگشای
جنگل انبوه مژگان سیاهت را
تا بلغزد بر بلور برکه چشم کبود تو
پیکر مهتابگون دختری کز دور
با نگاه خویش می جوید
بوسه شیرین روزی آفتابی را
از نوازش های گرم دست های من
دختری نیلوفرین شبرنگ مهتابی
می تپد بی تاب در خواب هوسناک امید خویش
پای تا سر یک هوس آغوش
و تنش لغزان و خواهش بارمی جوید
چون مه پیچان به روی دره های خواب آلود سپیده دم
بسترم را
تا بلغزد از طلب سرشار
همچو موج بوسه مهتاب
روی گندم زار
تا بنوشد در نوازشهای گرم دستهای من
شبنم یک عشق وحشی را
ای کدامین شب باک نفس بگشای سیاهت را”
―
ای کدامین شب
یک نفس بگشای
جنگل انبوه مژگان سیاهت را
تا بلغزد بر بلور برکه چشم کبود تو
پیکر مهتابگون دختری کز دور
با نگاه خویش می جوید
بوسه شیرین روزی آفتابی را
از نوازش های گرم دست های من
دختری نیلوفرین شبرنگ مهتابی
می تپد بی تاب در خواب هوسناک امید خویش
پای تا سر یک هوس آغوش
و تنش لغزان و خواهش بارمی جوید
چون مه پیچان به روی دره های خواب آلود سپیده دم
بسترم را
تا بلغزد از طلب سرشار
همچو موج بوسه مهتاب
روی گندم زار
تا بنوشد در نوازشهای گرم دستهای من
شبنم یک عشق وحشی را
ای کدامین شب باک نفس بگشای سیاهت را”
―

“تلخ منم،
همچون چای سرد
که نگاهش کرده باشی ساعات طولانی و ننوشیده باشی.
تلخ منم؛
چای یخ
که هیچکس ندارد هوسش را”
―
همچون چای سرد
که نگاهش کرده باشی ساعات طولانی و ننوشیده باشی.
تلخ منم؛
چای یخ
که هیچکس ندارد هوسش را”
―

“Every time I read a management or self-help book, I find myself saying, “That’s fine, but that wasn’t really the hard thing about the situation.� The hard thing isn’t setting a big, hairy, audacious goal. The hard thing is laying people off when you miss the big goal. The hard thing isn’t hiring great people. The hard thing is when those “great people� develop a sense of entitlement and start demanding unreasonable things. The hard thing isn’t setting up an organizational chart. The hard thing is getting people to communicate within the organization that you just designed. The hard thing isn’t dreaming big. The hard thing is waking up in the middle of the night in a cold sweat when the dream turns into a nightmare.”
― The Hard Thing About Hard Things: Building a Business When There Are No Easy Answers
― The Hard Thing About Hard Things: Building a Business When There Are No Easy Answers

“خواب دیدم که روی کف زمین زندانم یک دانه شن است. بیتفاوت� دوباره خوابیدم و خواب دیدم که بیدار شدها� و دو دانه شن هست. دوباره خوابیدم و خواب دیدم که دانهها� شن سه تا هستند. زیاد شدند تا اینکه زندان را پر کردند و من زیر این نیمکره� شنی میمردم. فهمیدم که دارم خواب میبینم و با کوشش فراوان بیدار شدم. بیدار شدنم بیهوده بود: شن خفها� میکرد. کسی بمن گفت: تو در هوشیاری بیدار نشدی؛ بلکه در خوابِ قبلی بیدار شدی. این خواب در درون یک خواب دیگر است و همینطور تا بینهایت؛ که تعداد دانهها� شن است. راهی که تو باید بازگردی بیپایا� است. پیش از آنکه واقعاً بیدار شوی، خواهی مرد.
حس کردم که از دست رفتها�. شن دهانم را خرد میکرد، ولی فریاد زدم: شنی که در خواب دیده شده است، نمیتواند مرا بکشد و خوابی نیست که در خواب دیگر باشد. یک پرتو نور بیدارم کرد. در ظلمت بالایی یک دایره� نور شکل گرفته بود. دستها و چهره� زندانبان، قرقره، سیم، گوشت و کوزهه� را دیدم.
انسان، کمک� با شکل سرنوشتش همانند میشود؛ انسان بمرور زمان شرایط خودش میوشد. من بیش از اینکه کاشف رمز یا انتقامجو باشم، بیش از اینکه کاهن خدا باشم، خودم زندانی بودم. از هزارتوی خستگیناپذی� رؤیاها، به زندان سخت همچون خانه� خودم بازگشتم. رطوبتش را دعا کردم؛ ببرش را دعا کردم؛ پنجره� زیرزمینیا� را دعا کردم؛ بدن پیر دردآلودم را دعا کردم؛ تاریکی سنگ را دعا کردم.”
―
حس کردم که از دست رفتها�. شن دهانم را خرد میکرد، ولی فریاد زدم: شنی که در خواب دیده شده است، نمیتواند مرا بکشد و خوابی نیست که در خواب دیگر باشد. یک پرتو نور بیدارم کرد. در ظلمت بالایی یک دایره� نور شکل گرفته بود. دستها و چهره� زندانبان، قرقره، سیم، گوشت و کوزهه� را دیدم.
انسان، کمک� با شکل سرنوشتش همانند میشود؛ انسان بمرور زمان شرایط خودش میوشد. من بیش از اینکه کاشف رمز یا انتقامجو باشم، بیش از اینکه کاهن خدا باشم، خودم زندانی بودم. از هزارتوی خستگیناپذی� رؤیاها، به زندان سخت همچون خانه� خودم بازگشتم. رطوبتش را دعا کردم؛ ببرش را دعا کردم؛ پنجره� زیرزمینیا� را دعا کردم؛ بدن پیر دردآلودم را دعا کردم؛ تاریکی سنگ را دعا کردم.”
―
“If you were all alone in the universe with no one to talk to, no one with which to share the beauty of the stars, to laugh with, to touch, what would be your purpose in life? It is other life; it is love, which gives your life meaning. This is harmony. We must discover the joy of each other, the joy of challenge, the joy of growth.”
―
―

Methodology to How Love & Life From RUMI as Iranian Great Poets - Mysticism LINK for ENGLISH languages: http://www.towheed.org/molavi.html Also vis ...more

DR Ali Shariati اگر تنها ترین تنهاها شوم ، باز خدا هست ، او جانشین همه نداشتن هاست نفرین و آفرین ها بی ثمر است اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند و از آ ...more

گروهي براي علاقمندان به داستان كوتاه اينجا گرد هم اومديم تا داستان بخونيم ، داستان بنويسيم ، با هم حرف بزنيم و حداقل چند دقيقه دلمشغولي هاي بي انتها ...more

Woman's traits and relations {Anahita "meaning unstained, clean and innocent" is Goddess of water,fertility, greens and plants.She is the deification ...more

هيچ شعری شاعر ندارد، هر خواننده� شعری شاعر آن لحظه� شعر است. پابلو نرودا
Ehsan’s 2024 Year in Books
Take a look at Ehsan’s Year in Books, including some fun facts about their reading.
More friends�
Favorite Genres
Adult Fiction, Art, Book Club, Children's, Classics, Ebooks, Fantasy, Fiction, Horror, Literary Fiction, Philosophy, Poetry, Religion, Suspense, Spirituality, Thriller, and War
Polls voted on by Ehsan
Lists liked by Ehsan