پنجاهوس� تران� عاشقان Quotes

286 ratings, 3.72 average rating, 34 reviews
پنجاهوس� تران� عاشقان Quotes
Showing 1-2 of 2
“ن، نمیتوان� فراموشت کنم
زخمها� من، بیحضو� تو از تسکین سر باز میزنن�
بالها� من
تکهتک� فرو میریزن�
برهها� مسیح را میبین� که به دنبالم میدون�
و نشان فلوت تو را میپرسن�
ن، نمیتوان� فراموشت کنم
خیابانه� بیحضو� تو راهها� آشکار جهنمان�
تو پرندهی� معصومی
که راهش را
در باغ حیاط زندانی گم کرده است
تک� صورتی ازلی، بر رخسار تمام پیامبرانی
باد تشن� تابستانی
که گندمزارا� رسیده در قدوم تو خم میشون�
آشیان� رودی از برف
که از قلهها� بهار فرو میریز�
ن
نمیتوان�
نمیخواه� که فراموشت کنم
تپهها� خشکیده
از پلهها� تو بالا میآین�
تا به بوی نفسها� تو درمان شوند و به کوهستان بازگردند
ماه هزار ساله دستنوشته� آخرش را برای تو میفرست�
تا تصحیحش کند
ن، نمیتوان� فراموشت کنم
قزلآلای� عصیانگری که به چشمه� خود باز میرو�
خونین شده در رودها که به جانب دریا روان است
”
― پنجاهوس� تران� عاشقان
زخمها� من، بیحضو� تو از تسکین سر باز میزنن�
بالها� من
تکهتک� فرو میریزن�
برهها� مسیح را میبین� که به دنبالم میدون�
و نشان فلوت تو را میپرسن�
ن، نمیتوان� فراموشت کنم
خیابانه� بیحضو� تو راهها� آشکار جهنمان�
تو پرندهی� معصومی
که راهش را
در باغ حیاط زندانی گم کرده است
تک� صورتی ازلی، بر رخسار تمام پیامبرانی
باد تشن� تابستانی
که گندمزارا� رسیده در قدوم تو خم میشون�
آشیان� رودی از برف
که از قلهها� بهار فرو میریز�
ن
نمیتوان�
نمیخواه� که فراموشت کنم
تپهها� خشکیده
از پلهها� تو بالا میآین�
تا به بوی نفسها� تو درمان شوند و به کوهستان بازگردند
ماه هزار ساله دستنوشته� آخرش را برای تو میفرست�
تا تصحیحش کند
ن، نمیتوان� فراموشت کنم
قزلآلای� عصیانگری که به چشمه� خود باز میرو�
خونین شده در رودها که به جانب دریا روان است
”
― پنجاهوس� تران� عاشقان
“بر نمیگردن� شعرها
به خان نمیرون�
تا برگردی
و دست تکان� دهی
روبانها� سفید را در کف شعرها ببین که چگون در باران میلرزن�
روبانها� سفید، پیچیده بر گل سرخها� بیتا� را ببین
بر نمیگردن� شعرها
پراکنده نمیشون�
به انتظار تو در باران ایستادهان�
و به لبخندی، به تکان دستی، دل خوشند”
― پنجاهوس� تران� عاشقان
به خان نمیرون�
تا برگردی
و دست تکان� دهی
روبانها� سفید را در کف شعرها ببین که چگون در باران میلرزن�
روبانها� سفید، پیچیده بر گل سرخها� بیتا� را ببین
بر نمیگردن� شعرها
پراکنده نمیشون�
به انتظار تو در باران ایستادهان�
و به لبخندی، به تکان دستی، دل خوشند”
― پنجاهوس� تران� عاشقان