ŷ

روسری باد را تکان می‌دا� Quotes

Rate this book
Clear rating
روسری باد را تکان می‌داد روسری باد را تکان می‌دا� by مهدی فرجی
49 ratings, 3.39 average rating, 10 reviews
روسری باد را تکان می‌دا� Quotes Showing 1-1 of 1
“هرقدر هم ساکت نشستن مشکلت باشد
حرف دلت تا می‌توان� در دلت باشد

این قدر در گفتن دویدی کوله‌بار� کو؟
این سهم خیلی کم نباید حاصلت باشد

حالا که این قدر از تلاطم خسته‌ا� برگرد
اما اگر خاکی بخواهد ساحلت باشد

تا وقت مردن روی خوشبختی نمی‌بین�
تا درد و رنج آغشته با آب و گلت باشد

احساس غربت می‌کن� وقتی که شوقی نیست
حتی اگر یک عمر جایی منزلت باشد

اصلاََ بگو کی در ازای شعر نان داده
یا خنده‌ای� حرفی که شاید قابلت باشد؟...

از گفتنی‌ه� با تو گفتم بعد از این بگذار
دست خود دیوانه‌ا� (یا عاقلت) باشد

امروز و فردا می‌کنی� امروز یا فردا
یک دفعه دیدی وقت مُهر باطلت باشد

بر شانه‌های� باز دنبال چه می‌گردی�
انگیزه پرواز شاید در دلت باشد”
مهدی فرجی, روسری باد را تکان می‌دا�