جعفر مدرسصادق�
Born
in اصفهان, Iran
May 19, 1954
Genre
![]() |
گاوخونی
6 editions
—
published
1983
—
|
|
![]() |
من تا صبح بیدارم
3 editions
—
published
2004
—
|
|
![]() |
لاتاری، چخوف و داستانهای دیگر
by
—
published
2007
|
|
![]() |
آن طرف خیابان
—
published
2002
|
|
![]() |
کله� اسب
3 editions
—
published
1991
—
|
|
![]() |
بيژن و منيژه
—
published
2008
|
|
![]() |
شریک جرم
2 editions
—
published
1993
—
|
|
![]() |
سفر کسرا
2 editions
—
published
1991
—
|
|
![]() |
شاه كليد
2 editions
—
published
1999
—
|
|
![]() |
آب و خاک
—
published
2005
|
|
“اصفهان آزارم میدا�. من کاری به تهران نداشتم. نه دوستش داشتم و نه کاری به کارش. او هم به من همینطو�. اما اصفهان نه. به من کار داشت. من هم به او. هر جا که پا میگذاشتم� چیزی بود که آزارم میدا�. چه چیزی که به همان صورتی که از بچگی دیده بودم هنوز مانده بود و چه چیزی که از آن صورت درآمده بود و چیز دیگر شده بود. و همه� چیزهایی که در اصفهان بود یکی از این دوتا چیز بود. خیابانها� پهنی که به جای کوچهها� باریکِ سابق کشیده بودند همانقد� غمانگی� بود که کوچهها� باریک و محلهها� قدیمی دستنخورد�.”
― گاوخونی
― گاوخونی
“هر جا که پا می گذاشتم، چیزی بود که آزارم می داد.
چه چیزی که به همان صورتی که از بچگی دیده بودم هنوز مانده بود
و چه چیزی که از آن صورت در آمده بود و چیز دیگری شده بود.
و همه ی چیزهایی که در اصفهان بود یکی از این دوتا چیز بود.”
―
چه چیزی که به همان صورتی که از بچگی دیده بودم هنوز مانده بود
و چه چیزی که از آن صورت در آمده بود و چیز دیگری شده بود.
و همه ی چیزهایی که در اصفهان بود یکی از این دوتا چیز بود.”
―
“محلهٔ خود ما یکی از همان محلهه� بود. همانطو� بود که بود. همان دیوارِ کاهگلیِ خمیده که روزگاری -مثلاً ده دوازده سال پیش- وقتی که از زیرش رد میشدم� منتظر بودم همان لحظه بیفتد، هنوز سرِ پا بود و باز از زیرش رد شدم، بیآنک� منتظر چیزی باشم. مثل اینکه هر اتفاقی قرار بود بیفتد تا حالا افتاده بود، هر دیواری که باید بیفتد تا حالا افتاده بود و اگر نیفتاده بود، پس دیگر نمیافتا�”
― گاوخونی
― گاوخونی
Is this you? Let us know. If not, help out and invite جعفر to ŷ.