ŷ

Soheila > Soheila's Quotes

Showing 1-30 of 134
« previous 1 3 4 5
sort by

  • #1
    “به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را”
    شفیعی کدکنی

  • #2
    محمدرضا شفیعی کدکنی
    “آخرین برگ سفرنامه باران این است،
    که زمین چرکین است...”
    محمدرضا شفیعی کدکنی

  • #3
    “ساقی و مطرب و مِی جمله مهیاست، ولی
    عیش بی یار مهیا نشود، یار کجاست؟”
    حافظ

  • #4
    Thomas Paine
    “تمام دنیا سرزمینم، همه مردم جهان برادران و خواهرانم و نیکی کردن به آنها کیش و آیینم است”
    Thomas Paine

  • #5
    مهدی اخوان ثالث
    “بیا امشب که بس تاریک و تنهایم
    بیا ای روشنی، اما بپوشان روی
    که می ترسم تو را خورشید پندارند
    و می ترسم همه از خواب برخیزند
    و می ترسم که چشم از خواب بردارند

    نمی خواهم ببیند هیچ کس ما را
    نمی خواهم بداند هیچ کس ما را

    و نیلوفر که سر بر می کشد از آب
    پرستوها که با پرواز و با آواز
    و ماهی ها که با آن رقص غوغایی
    نمی خواهم بفهمانند بیدارند

    شب افتاده ست و من تاریک و تنهایم
    در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند
    پرستو ها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی

    بیا ای مهربان با من!
    بیا ای یاد مهتابی..”
    مهدی اخوان ثالث, لحظه‌� دیدار نزدیک است

  • #6
    مهدی اخوان ثالث
    “بهار آمد، پریشان باغ من افسرده بود اما
    به جو باز آمد آب رفته، ماهی مرده بود اما”
    مهدی اخوان ثالث, قاصدک

  • #7
    Paul Auster
    “یه مرضی هست به نام "یعنی الآن داره چی کار میکنه؟" و این باعث میشه نتونی هیچ وقت فراموشش کنی”
    Paul Auster

  • #8
    معینی کرمانشاهی
    “به یاد یاری،خوشا قطره اشکی، ز سوز عشقی، خوشا زندگانی, که لیلی و مجنون، فسانه شود, حکایت ما، جاودانه شود”
    معینی کرمانشاهی

  • #9
    “افسوس که زندگی, هرگز به رویاها و خنده های بلندمان, قد نمیدهد”
    احمد کایا

  • #10
    Samuel Beckett
    “خودم را در آغوش گرفته ام! نه چندان با لطافت نه چندان با محبت اما وفادار .. وفادار”
    ساموئل بکت

  • #11
    Marilyn Monroe
    “If you can make a woman laugh, you can make her do anything.”
    Marilyn Monroe

  • #12
    سیدعلی صالحی
    “تلخ منم،

    همچون چای سرد

    که نگاهش کرده باشی ساعات طولانی و ننوشیده باشی.

    تلخ منم؛

    چای یخ

    که هیچکس ندارد هوسش را”
    سید علی صالحی / Ali Salehi

  • #13
    Mahmoud Dowlatabadi
    “بلایی عزیز. چیزی رنج آور که نمی توان عزیزش نداشت. که ندیده نمی توانش گرفت. زخمی اگر بر قلب بنشیند؛ تو، نه می توانی زخم را از قلبت وابکنی، و نه می توانی قلبت را دور بیاندازی. زخم تکه ای از قلب توست. زخم اگر نباشد، قلیت هم نیست. زخم اگر نخواهی باشد، قلبت را باید بتوانی دور بیاندازی. قلبت را چگونه دور می اندازی؟ زخم و قلبت یکی هستند”
    Mahmoud Dowlatabadi, جای خالی سلوچ

  • #14
    Mahmoud Dowlatabadi
    “آدم درد را از یاد می برد، اما خطر نزول درد را هرگز!�”
    محمود دولت‌آباد�, جای خالی سلوچ

  • #15
    مهدی اخوان ثالث
    “مسیحای جوانمرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین
    هوا بس ناجوانمردانه سرد است...آی
    دمت گرم و سرت خوش باد
    سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای
    منم من میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم
    منم من سنگ تیپاخورده رنجور
    منم دشنام پست افرینش ، نغمه ناجور
    نه از رومم ، نه از زنگم
    همان بی رنگ بی رنگم
    بیا بگشای در بگشای دلتنگم”
    مهدی اخوان ثالث, زمستان

  • #16
    Sherko Bekas
    “ای فریاد خونین زن
    برابری از چه می خواهی؟
    !که برسی به من؟
    من که هنوز خود مردی ام
    نگهبان گورستان خرافات و
    طوق بر گردن از مهملات و
    اسیر عقل خرابات”
    شیرکو بیکس

  • #17
    Pablo Neruda
    “به آرامی آغاز به مردن می‌كن�
    اگر سفر نكنی
    اگر كتابی نخوانی
    اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
    اگر از خودت قدردانی نكنی
    به آرامی آغاز به مردن می‌كن�
    زماني كه خودباوري را در خودت بكشی
    وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند
    به آرامي آغاز به مردن می‌كن�
    اگر برده‏� عادات خود شوی
    اگرهميشه از يك راه تكراری بروی
    اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
    اگر رنگ‏ها� متفاوت به تن نكنی
    يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی
    تو به آرامی آغاز به مردن می‌كن�
    اگر از شور و حرارت
    از احساسات سركش
    و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارن�
    و ضربان قلبت را تندتر مي‌كنن�
    دوری كنی

    تو به آرامی آغاز به مردن می‌كن�
    اگر هنگامی كه با شغلت،� يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی
    اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی
    اگر ورای روياها نروی
    اگر به خودت اجازه ندهی
    كه حداقل يك بار در تمام زندگي‏ا�
    ورای مصلحت‌انديش� بروی
    امروز زندگی را آغاز كن
    امروز مخاطره كن
    امروز كاری كن”
    پابلو نرودا

  • #18
    Sadegh Chubak
    &ܴ;اریمن:
    میدونم که خودت هم از عشق بویی نبرده ای. اما متاسفانه عشق را نمیشه به کسی درس داد و گفت چیه، باید تو دل خود آدم باشه. گمونم عشق اونه که بتونی یک نفر دیگر را از خودت بیشتر دوست داشته باشی. آیا تا حالا شده که دیگری را از خودت بیشتر دوست داشته باشی؟”
    صادق چوبک, سنگ صبور

  • #19
    “I'm selfish, impatient and a little insecure. I make mistakes, I am out of control and at times hard to handle. But if you can't handle me at my worst, then you sure as hell don't deserve me at my best.”
    Marilyn Monroe

  • #20
    Gregory Maguire
    “Remember this: Nothing is written in the stars. Not these stars, nor any others. No one controls your destiny.”
    Gregory Maguire, Wicked: The Life and Times of the Wicked Witch of the West

  • #21
    Oscar Wilde
    “ever since I met you I have admired you more than any girl...I have ever met since...I met you.”
    Oscar Wilde, The Importance of Being Earnest

  • #22
    Søren Kierkegaard
    “وحشتناک ترین جنگ ها زمانی رخ نمی دهد که دو طرف دیدگاه هایی مخالف داشته باشند؛ وحشتناک ترین جنگ ها زمانی رخ می دهد که دو طرف یک چیز می گویند، ولی تفسیرشان از آن متفاوت است.”
    Søren Kierkegaard

  • #23
    Heinrich Böll
    “هرگز نبايد سعي در تكرار لحظات داشت بايد آنها را همان گونه كه يك بار اتفاق افتاده اند فقط تنها به خاطر آورد.”
    Heinrich Böll

  • #24
    Herman de Coninck
    “من تو را دوست دارم. تو آن چه را که نمی‌توان� دوست بدار
    توانایی‌های� را دوست بدار، من ناتوانایی‌های� را
    غرورت را دوست بدار، من شکستنِ آرام آن را در میان بازوانم
    بی‌باکی‌ا� را دوست بدار. من ضعف‌ها� حالا و بعدت را

    آینده‌ا� را دوست بدار. من هر آنچه پایان یافته است
    صدها زندگی‌ا� را که می‌خواست� داشته باشی دوست بدار
    من این یکی را که باقی مانده
    و اینکه چگونه با این همه دوری می‌تواند� اینگونه به من نزدیک باشد

    من آنچه را که هست دوست دارم. تو آنچه خواهد آمد
    مرا دوست بدار، دوستت دارم”
    Herman de Coninck

  • #25
    Reza Baraheni
    &ܴ;نیامد
    اگرچه هق هقم از خواب، خواب تلخ بر آشفت خواب خسته و شیرین بچه های جهان را
    ولی گریستن نتوانستم
    نه پیش دوست نه در حضور غریبه نه کنج خلوت خود گریستن نتوانستم
    که آفتاب بیاید
    نیامد.&ܴ;
    Reza Baraheni

  • #26
    فریدون مشیری
    “بیمار خنده های توام بیشتر بخند
    خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب”
    فریدون مشیری / Fereydoon Moshiri
    tags: love

  • #27
    Hafez
    “بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی

    خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی

    آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد

    حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی

    گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است

    عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی

    تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف

    مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

    اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان

    گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی

    خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات

    مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی

    کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ

    ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی

    ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن

    که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی”
    Hafez, The Divan

  • #28
    الیاس علوی
    “اي پرنده‌� شيرين

    به من نخند

    نگاهت را مگير

    اكنون هماني هستم كه تو مي‌خواست�

    مفلوج

    دلتنگ

    بي‌رن�.&ܴ;
    الیاس علوی

  • #29
    سیدعلی صالحی
    &ܴ;نیامدن
    هزار دلیل می خواست
    :و آمدن ، یکی
    !دلتنگت بودم”
    سید علی صالحی

  • #30
    مهدی اخوان ثالث
    “لحظه ی دیدار نزدیک است
    باز من دیوانه ام ، مستم
    باز می لرزد ، دلم ، دستم
    باز گویی در جهان دیگری هستم
    های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
    های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست
    و آبرویم را نریزی ، دل
    ای نخورده مست
    لحظه ی دیدار نزدیک است”
    مهدی اخوان ثالث / Mehdi Akhavan Sales



Rss
« previous 1 3 4 5