انسان بودن چقدر میتونه ترسناک باشه! دارم به این فکر میکنم که احتمالا همه ما یه قاتل، جنایتکار� بیرحم� وحشی، بیمنطق� خودخواه و�.. در درونمون داریم کانسان بودن چقدر میتونه ترسناک باشه! دارم به این فکر میکنم که احتمالا همه ما یه قاتل، جنایتکار� بیرحم� وحشی، بیمنطق� خودخواه و�.. در درونمون داریم که ممکنه با یه جرقه مذهبی، عاطفی، مادی، روحی، اجتماعی یا�. بیدار بشه. البته در کنارشون وجدان هم داریم ولی با تمام این اوصاف آیا ممکنه منم یه روزی هیولا بشم؟! داستان کتاب همانطور که از اسمش پیداست پُر از رنج است. خیلی شبیه کتاب نادیا مراده اما نسخه جمع و جورتر و البته کم دردتری است . اگه هیچ کدوم از این کتابارو نخوندین توصیه میکنم نادیا مراد بخونید چون اون قلم تواناتری در نشون دادن رنج و بدبختی داشت (...more
امتیاز واقعی کتاب چهار ستارها� اما دلم نیومد پنج ستاره رو ازش دریغ کنم چون خیلی درد داشت و خیلی واقعی بود. به این فکر میکنم که این کتاب تصویر سال ۲۰۱امتیاز واقعی کتاب چهار ستارها� اما دلم نیومد پنج ستاره رو ازش دریغ کنم چون خیلی درد داشت و خیلی واقعی بود. به این فکر میکنم که این کتاب تصویر سال ۲۰۱۱ افغانستانر� نشون میده که حتی خوندن اون حجم از تحقیر و سرکوب زنان منزجرکنندهاس� الان که طالبان در راس قدرت هستن دیگه چه فاجعها� در حال رخ دادنه؟! کتاب در مورد شکل مبارزه زنان افغان با جامعه مردسالار هست، یکم شبیه ایرانِ ماست و بیشتر شبیه جهنم! در تمام طول کتاب به این فکر میکردم که چقدر عجیبه مردان و زنان افغان در انکار واقعیت به سر میبرن، اونا حتی اعتقادات و حقوق خودشونر� هم نقض میکنن. قطعا فساد مالی، ضعف فرهنگی، اعتقادات مذهبی کورکورانه، عدم آگاهی و بی سوادی از دلایل مهم پیشرفت نکردن افغانستانه. با خوندن کتاب به این نتیجه رسیدم که حقوق برابر زنان با مردان و آزادی عملشون در یک جامعه چقدر میتونه در پیشرفت اون جامعه موثر باشه و این مسئله با وجود مردان آگاه و روشنفک� میسر خواهدبود.
بعدا نوشت: یه چیزی که الان یهو یادم اومد گلها� از نویسندها�. خانم نویسنده یه نقشه قدیمی تو کتاب اورده که گستره امپراطوری ایران در گذشتهر� نشون بده اما اسم خلیج فارس در نقشه دریای عرب نوشته شده! یعنی حتی اگه به وسعت اون کشور نگاه میکرد متوجه میشد که اسم این دریا یه ربطی به سرزمین پارسه� داره نه به عربه� که سرزمینشونر� باید با ذرهبی� پیدا کرد ...more
تو این کتاب بیشتر به جنبه� روحی هلوکاست، کمونیسم، جنگ و� پرداخته شده و جزئیات سختیها� فیزیکی کم بیان شده. به نظرم همین وجه تمایز این کتاب با کتابای تو این کتاب بیشتر به جنبه� روحی هلوکاست، کمونیسم، جنگ و� پرداخته شده و جزئیات سختیها� فیزیکی کم بیان شده. به نظرم همین وجه تمایز این کتاب با کتابای مشابه دیگه میتونه باشه که به شخصه دوست داشتم. ...more
چرا انقدر غم داشت؟ چرا انقدر ملموس بود؟ چرا انگار خودم به جای همه� شخصیت ها بودم؟ مگه میشه هم پدربزرگ باشم، هم مادربزرگ، هم تد، هم نوا؟ پر از عشق، حسچرا انقدر غم داشت؟ چرا انقدر ملموس بود؟ چرا انگار خودم به جای همه� شخصیت ها بودم؟ مگه میشه هم پدربزرگ باشم، هم مادربزرگ، هم تد، هم نوا؟ پر از عشق، حسرت، همدلی، ترس فقدان� انقدر قشنگ آخه� ...more
موضوع فی نفسه تاثیرگذاره اما تو این کتاب خیلی جالب بهش پرداخته نشده. انتظار داشتم از کره� شمالی اطلاعات خوبی بده و عمق فاجعهر� به تصویر بکشه اما بیشتموضوع فی نفسه تاثیرگذاره اما تو این کتاب خیلی جالب بهش پرداخته نشده. انتظار داشتم از کره� شمالی اطلاعات خوبی بده و عمق فاجعهر� به تصویر بکشه اما بیشتر ترغیبم کرد برم کره جنوب� پناهنده بشم انقدر که برای پناهندهه� آپشن در نظر میگیرن! در کل حرف جدیدی برای گفتن نداشت و امتیاز واقعیش ۲ هست اما دقیقا برای همون نفسِ موضوع که اول گفتم ۳ امتیاز دادم....more
باید اعتراف کنم قسمت پایانی سهگان� لئو دمیدوف ناامیدکننده بود� با وجود علاقها� که به شخصیت لئو، قلم توانا و ذهن آگاه تام راب اسمیت دارم اما این کتاباید اعتراف کنم قسمت پایانی سهگان� لئو دمیدوف ناامیدکننده بود� با وجود علاقها� که به شخصیت لئو، قلم توانا و ذهن آگاه تام راب اسمیت دارم اما این کتاب برام چندان جذاب نبود. داستان فلشبکهای� به گذشته میزنه و نحوه آشنایی لئو و رایسارو نشون میده بعدش به زمان حال برمیگرده و اتفاقات رخ داده در شوروی و آمریکارو توصیف میکنه. در مقایسه با دو کتاب قبلی هیجان خیلی کمی داره و اتفاقات تقریباً تخیلی بودن. اسمیت در این کتاب ذکاوت عجیبی برای ماموران اطلاعاتی و جاسوسان در نظر گرفته؛ مثلا لئو، مامورِ تجسسِ اتاقِ یه مامور فراری میشه و از وجود آینه در اتاق به این نتیجه میرسه که پای یک زن در میونه!! اتفاقاتی که در صفحات پایانی تو خونه ییتس رخ میدن هم نمونها� از فیلم هندی بودن! از طرف دیگه توصیفات فرهنگی و اجتماعی کتاب چه در مورد شوروی و چه در مورد افغانستان عالی بودن که نشون میده نویسنده همینجوری یه چیزی ننوشته و قبلش تحقیقات خوبی در این زمینه داشته. به طور کلی اگه کتاب خوبی نباشه، کتاب بدی هم نیست اما چون دو جلد قبلی خیلی خوب بودن سطح توقعم بالا رفته و همش در مقایسه با اونا نظر میدم. نمیتونم بگم اصلا سمتش نرین چون به هر حال تو این جلد سرنوشت نهایی لئو مشخص میشه و برای طرفدارانش مهمه که بدونن در آخر چه اتفاقی میفته اما اگه اونقدرا هم لئو براتون جذاب نبود و فقط محض سرگرمی و ارضای حس کنجکاوی میخواین مامور ۶ رو بخونین توصیه میکن� تجدید نظر بکنین و اجازه بدین لئو همونطور جذاب و به یادموندنی در خاطرتون بمونه. ...more
مفهوم رجعت ابدی یا حتی دنیای نامعلوم پس از مرگ به نحو بسیار زیبایی در این کتاب شرح داده شده. به طرز بامزها� طنزهای تلخ داره و در عین حال شخصیتپردا�مفهوم رجعت ابدی یا حتی دنیای نامعلوم پس از مرگ به نحو بسیار زیبایی در این کتاب شرح داده شده. به طرز بامزها� طنزهای تلخ داره و در عین حال شخصیتپردازیه� واقعبینان� انجام شدن. خوندنش به نظرم خالی از لطف نیست و حرف زیادی هم در موردش نمیزنم. فقط چندتا جمله ازش مینویسم که هروقت به این ریویو سر زدم دوباره برام تجدید خوانش و خاطره بشه. البته قبل بعضیاشون یه توضیح در مورد موقعیتی که جمله به کار رفته هم میزارم چون جملهها� در اون موقعیت خاص معنا پیدا میکن� و زیبا میشن. -انگوس شخصیت اصلی داستان در کودکی به فرزندی پذیرفته میشه و پدرخوندها� برای همدردی میگه که هیچ کار خدا بیحکم� نیست. انگوس سکوت میکنه ولی با خودش فکر میکنه “فهمید� این که چرا شیطان مکار است کار سختی نیست، ولی آخر خدا چرا باید اینطو� باشد؟� -در مورد شخص پروتستانی که با مراجعه به کلیسا، کاتولیک میشه “هی� چیز برای من غیر قابل فهمت� از عمل کسانی نیست که به راحتی آب خوردن میتوانن� از یک حقیقت ابدی بروند سراغ حقیقت ابدی دیگری که هیچ سازگاریا� با قبلی ندارد.� -زندگی بی معناست ولی بی ارزش نیست. -“ت� اصلا قدرت تصمیمگیر� نداری!� “اِ� قدرت تصمیمگیر� داشتن به چه درد میخور� وقتی تو عمرت فقط تصمیمها� غلط گرفتهای؟� -افسردگی همون عزاداریه، کلهپوک� فقط برای خود کلهپوک�. داری برای خود بهتری غصه میخور� که هیچوق� نتونستی بشی. -در مورد ناعادلانه بودن امکاناتی که در اختیار قشر فقیر و ثروتمند جامعه هست “هرکس� فکر میکن� لیاقتش بیشتر است. همه اشتباه میکنن�. آدمه� لیاقت داشتههایشا� را هم به زور دارند. نابرابری حقیقی در دنیا این است که بعضی قیافهه� را راحتت� از بقیه میشو� دوست داشت.� -افشای رازهای قلب مثل خارج کردن مایع مغزی-نخاعیه برای کم کردن تورم. قطعا عمل نجاتبخشی� اما کثیفکار� هم داره....more
«در نظام استبدادی، حقوق فردی از دامان حکومت برمیخیز� و به مردم اعطا میشو� اما در حکومت آزاد، حقوق برآمده از دل خود مردم است و به حکومت اعطا میشو�. «در نظام استبدادی، حقوق فردی از دامان حکومت برمیخیز� و به مردم اعطا میشو� اما در حکومت آزاد، حقوق برآمده از دل خود مردم است و به حکومت اعطا میشو�. در شکل اول، مردم همه رعیت هستند وتنها مالک اندک چیزها و در سایه حقوقی که دولت به آنها میده� اجازه تحصیل، کار و حتی دعا کردن دارند. اما در شکل دوم، مردم همه شهروند هستند و پذیرفتهان� که دولتی کارهایشان را بگذراند و هر از گاهی هم حق عوض کردن آن را دارند و بر پایه قوانین اساسی این کار را انجام میدهن�. همین تمایز بین دولتها� آزاد و استبدادی است که به نظر من بدل به بزرگترین بحران زمانه شده و و اصلا چیزی نیست که فقط در خاورمیانه رخ بدهد. ما هم در دل حکومتها� این سوی مغرب زمین و در ممالک مسیحی به همین بلا گرفتاریم. در ممالک استبدادی، حکومت نه بر پایه قانون که روی پاشنه خواست مستبدانی میچرخ� که تازه وفاداری را از همه رعایای خود طلبکارند و هیچ دگراندیشی را برنمیتابن�. در حکومتها� لیبرال دموکراسی اما چنین خبری نیست و در عوض همه چیز وابسته اختیاری است که شهروندان به خواست خود به دولت اعطا کرده و در برابر آن مسئولیتی طلب میکنن� و فارغ از جنسیت، زبان، نژاد و دیگر تمایزهای انسانی، حقوقی برابر را میخواهن�. همه چیز بر پایه مساوات بشری است�..»
ادوارد اسنودن کارمند شرکت سیا بود که اسناد محرمانه مهمی را مبنی بر پایش اطلاعات خصوصی مردم توسط دولت، در اختیار رسانهه� گذاشت و با این کار دولت آمریکا را به نقض قانون حفظ حریم خصوصی محکوم کرد. اطلاعاتی که اسنودن در اختیار مردم گذاشت باعث تغییر قوانین بسیاری از شرکتها� فناوری و حتی محدود کردن دسترسی دولت به دادهها� اینترنتی شد. سه امتیاز متعلق به کتابه وگرنه شخصیت جسور اسنودن و موضوع جالب کتاب قطعا امتیاز بالاتری داره. نمیدونم به خاطر ترجمه نامناسب بود یا ناآگاهی من نسبت به فناوری که بعضی قسمتارو درست متوجه نمیشدم. البته کتاب برای مردم عام نوشته شده و صحبتها� تخصصی نمیکنه اما بعضی پاراگرافه� برام نامفهوم بود. یه سری بخشه� هم به نظرم غیرضروری بود و نبودشون بهتر از بودنشون. با اینکه در انتهای کتاب نوشته شده امروزه امنیت شبکهها� اینترنتی بالاتر رفته و کشورهای دموکرات هم مجبورند برای زیرنظر گرفتن اطلاعات خصوصی هر فرد مظنونی از دادگاه حکم بگیرند اما همچنان فکر میکنم که این مورد رعایت نمیشه و همه� ما یه جورایی تحت نظریم. توهم توطئه ندارم اما چیزی که میبینم (با توجه به تواناییها� عجیب نهادهای اطلاعاتی کشورها) نمیتونه خلاف این نظریه باشه....more
انگار فقط یه داستان معمولی بود. آیا سریالش هم به همین اندازه معمولیه و انقدر معروف شده؟! دوست داشتم سریالر� تماشا کنم اما الان حس میکنم بزارمش برای وانگار فقط یه داستان معمولی بود. آیا سریالش هم به همین اندازه معمولیه و انقدر معروف شده؟! دوست داشتم سریالر� تماشا کنم اما الان حس میکنم بزارمش برای وقتی که گزینه دیگها� از فیلم و سریال وجود نداره. ...more
کتابْ سبکِ من نبود اما صرفاً چون هدیه بود از طرف یک دوست، خوندمش. داستان مخصوصا برای خانمها� ایرانی کاملا ملموس و قابل درک بود و شباهت فرهنگی جامعه هنکتابْ سبکِ من نبود اما صرفاً چون هدیه بود از طرف یک دوست، خوندمش. داستان مخصوصا برای خانمها� ایرانی کاملا ملموس و قابل درک بود و شباهت فرهنگی جامعه هند و ایران برام جالب بود اما متاسفانه آبکی و کاااااملا قابل پیش بینی بود یعنی دقیقا از اون داستانا که ۲ فصل بخونی تا تهش میدونی چه اتفاقاتی قراره بیفته ...more
کتاب تاریخی جالبیه اما در صحت و سقم مطالب کمی جای شک باقی میمونه چون بیشتر با استناد بر اعترافات دوستان و دشمنان راسپوتین در مقابل “کمیسیو� فوق العادهکتاب تاریخی جالبیه اما در صحت و سقم مطالب کمی جای شک باقی میمونه چون بیشتر با استناد بر اعترافات دوستان و دشمنان راسپوتین در مقابل “کمیسیو� فوق العاده� نوشته شده که خب ممکنه دروغ گفته باشن و یا تحریفاتی در خاطراتشون باشه اما یقیناً کلیت داستان درسته. لحن نسبتاً شوخ نویسنده و کوتاه بودن بخش های هر فصل، باعث شده داستان خسته کننده نباشه و تا انتها جذابیتشر� حفظ کنه
۱۴۰۲/۲/۵: حالا که جلد دومر� هم خوندم کتاب به نظرم جذابتر هم رسیده، واقعا راسپوتین کی بود؟ چندتا عکس از راسپوتین در وسط کتاب چاپ شده که حتی با نگاه کردن به چشمان نافذش در این عکسها� بیکیفی� و سیاه سفید مسخ میشی و نمیتونی ازش چشم برداری! نتیجهگیر� نویسنده که در انتهای کتاب نوشته شده خیلی به تصورات من از راسپوتین در حین خوندن کتاب نزدیک بود با این حال گاهی هم به شک میفتادم که نکنه واقعا “دوستشان� چیزی فراتر از یک انسان عادی بود؟! اما در کل فکر میکنم اگه خرافات و به تابعیت اون مسئله دین در سیاست وجود نداشت نه ملکه و تزار عقلشونر� میدادن دست راسپوتین، نه افرادی مثل لاختینا به خاطر شیادی که حتی خودش هم نمیدونست شیاده دیوونه و در به در صومعهه� میشدن، نه افرادی مثل آندرونیکف، سیمانوویچ و� میتونستن از این حجم از خرافات و حماقت سواستفاده کنن. تو ریویو جلد یک نوشته بودم که صحت و سقم مطالب تایید شده نیس ولی الان فکر میکنم اصلا لازم نبود که تاییدشده باشه چون کتاب نمیخواد نظر قطعی خودشر� در مورد راسپوتین بگه بلکه نظرات موافق و مخالفر� میگه تا خواننده در مورد شخصیت عجیب راسپوتین تصمیم بگیره. امتیازر� هم از ۴ به ۵ تغییر میدم. ...more
داستان در مورد مامور سابق ام.جی.بی لئو دمیدوف هست که در جلد اول (کودک ۴۴) متوجه جنایات غیرانسانی این سازمان میشه و از اونجا خارج میشه و در دایره قتل مداستان در مورد مامور سابق ام.جی.بی لئو دمیدوف هست که در جلد اول (کودک ۴۴) متوجه جنایات غیرانسانی این سازمان میشه و از اونجا خارج میشه و در دایره قتل مشغول به کار میشه. لئو و همسرش،رایسا، دو خواهر به نامها� زویا و النا رو به سرپرستی میگیرن که لئو در جلد اول به نوعی در قتل والدینشون نقش داشته و همین موضوع باعث تنفر خواهر بزرگتر از لئو و نظامی که در اون زندگی میکنه میشه. در همین حین یکی از افرادی که در سال های چکیست بودنِ لئو توسط اون فریب خورده و دستگیر شده برای انتقام برمیگرده که در این حین پای خانواده لئو هم به این ماجرا باز میشه. اینجاست که خیانت های بسیاری رخ میده و تصمیمات بسیاری گرفته میشه تا لئو خودش رو به عنوان انسانی متفاوت از گذشتها� به خانوادها� ثابت کنه غافل از اینکه پاک کردنِ گذشته بهای بسیار سنگینی داره و گاهی حتی غیرممکن به نظر میرسه.
بالاخره جلد دوم کتاب “کود� ۴۴� رو خوندم و بسیار هم از این بابت خوشحالم. کتاب تا حدود صفحات ۳۸۰ به قطعیت امتیاز ۴ رو میتونست بگیره ولی بعد از اون یکم تخیلی شد و شانس، جای منطق رو گرفت که خب من ترجیح میدادم اینطوری نباشه. در حقیقت امتیاز ۳/۵ مناسب ترینه ولی چون ۳ هم خیلی کم بود به ۴ رضایت دادم؛ باشد که نویسنده هم از ما راضی باشه. مثل جلد قبلی تصویرگریها� بسیار جذاب و دقیقی داشت که باعث شد کلی تو فضای استالینی و سیاه اون زمان سِیر کنم و از هنر نویسنده� انگلیسیِ کتاب لذت ببرم که چطور انقدر خوب از پسِ وصف شوروی براومد. نویسنده� ریزبین به خوبی تونست از پس شخصیتپردازیه� هم بر بیاد و خشم، نفرت، عشق، فداکاری، خیانت، از خودگذشتگی، پشیمانی، انتقام، حسادت و قدرت طلبی رو در قالب شخصیتهای� متفاوت در داستان قرار بده. از نکات منفی کتاب هم این بود که هرچقدر اوایل نویسنده با جزئیات کامل شرح ماوقع کرد اواخر خسته شد و سَمْبَل کرد و فقط خواست به نتیجه برسه البته منظورم این نیست که جزئیات به همون شدت ادامه پیدا میکردن که اگه اینطور بود محتملاً خسته کننده میشد اما دوس داشتم یه تناسبی بین میزان این جزئیات باشه. دومین نکته منفی هم در مورد زویا بود که نفهمیدم چی شد در عرض دو هفته انقدر تغییر عقیده داد! به طور کلی کتابیه که هرچند خط داستانیا� براساس تخیل نویسنده نوشته شده اما چون اماکن و یه سری از شخصیته� رو طبق واقعیت انتخاب کرده باعث میشه که ارتباط بهتر و بیشتری با کتاب گرفت و یه جورایی داستان رو باور کرد. قطعا برای سرگرمی و پروازِ خیال که به یه سفر پرهیجان بفرستیمش انتخاب خوبیه و ارزش خوندن داره. ...more
ای کاش چیزی به نام «مذهب» وجود نداشت. چه خزعبلاتی که به نام دین و به نفع خودشون به خورد ما ندادن و دیواری تو ذهنمون کشیدن که متاسفانه برای عده ای شکستای کاش چیزی به نام «مذهب» وجود نداشت. چه خزعبلاتی که به نام دین و به نفع خودشون به خورد ما ندادن و دیواری تو ذهنمون کشیدن که متاسفانه برای عده ای شکستنی نیست. خیلی از رسومات و قوانین حاکم در عربستان برام بسیار ملموس بود و به عینه یا با کمی اختلاف در ایران هم اجرا میشد و میشه. البته از حق نگذریم خیلی وقتا هم خدارو شکر میکردم که در اون حد داغون، متعصب و متحجر نیستیم. با خوندن این کتاب بیشتر از هر وقت دیگه ای به این نتیجه رسیدم که فرهنگ مردم یک کشور نوع حکمرانی و سطح حکمرانان اون کشور رو تعیین میکنه. ...more
**spoiler alert** ارزش ادبی و نگارش کتاب امتیاز سه داشت اما داستان چنان شوکه کننده و غیر قابل باور بود که چهار ستاره و حتی پنج ستاره هم میشه بهش داد. **spoiler alert** ارزش ادبی و نگارش کتاب امتیاز سه داشت اما داستان چنان شوکه کننده و غیر قابل باور بود که چهار ستاره و حتی پنج ستاره هم میشه بهش داد. واقعا و از صمیم قلبم آرزو میکنم این اتفاق هرگز و حتی برای چند ساعت هم برای کسی پیش نیاد که واقعا غیر قابل تحمله و بعدش زندگی نرمال بسیار سخت خواهدبود. داستان در مورد دختریه که در یازده سالگی دزدیده میشه و هجده سال در اسارت مرد رباینده و همسرش زندگی (میشه اسمشو زندگی گذاشت؟!) میکنه تا در نهایت لو میره و آزاد میشه. بماند که جدا از آسیب های جسمی و جنسی این مرد چه ها با روان این دختر کرد و باعث شد چه آسیب های روانی ببینه، شدت آسیب ها در حدی هستن که از نثر نویسنده حس کردم فقط برای اینکه بتونه در اجتماع به زندگیش ادامه بده و به زندگی دخترانش صدمه ای وارد نشه، سعی میکرد این هجده سال رو ساده و خوب نشون بده؛ منظورم اینه برعکس اینکه انتظار داشتم متن پر از اغراق باشه اما اتفاقا پر از ساده انگاری بود. خیلی جاها با خودم میگفتم چطور میتونی انقدر راحت در مورد اتفاقات صحبت کنی و نفرت بی نهایتت رو از اون زن و شوهر نشون ندی؟! منِ خواننده پر از خشم و نفرتم اما نویسنده در آرامش و با خوش بینی و امید به آینده این متن رو نوشته، البته امیدوارم که واقعا همینطور باشه و بتونه زندگی و روابط سالمی رو تجربه کنه. از همه بیشتر در عجب زن آدم ربا بودم که تمام این صحنه هارو میدید و براش مهم نبود، قشنگ دوتا روانی با هم تشکیل خانواده داده بودن و دور هم گند میزدن به زندگی بقیه ...more