ŷ

Abolfazl's Reviews > کلیات سعدی

کلیات سعدی by Saadi
Rate this book
Clear rating

by
55287471
's review

bookshelves: currently-reading

یکی از بزرگان اهل تمیز/حکایت کند ز ابن عبدالعزیز
که بودش نگینی بر انگشتری /فرو مانده در قیمتش جوهری
به شب گفتی از جرم گیتی فروز/دری بود در روشنایی چو روز
قضا را درآمد یکی خشک سال/که شد بدر سیمای مردم هلال
چو در مردم آرام و قوت ندید/خود آسوده بودن مروت ندید
چو بیند کسی زهر در کام خلق/کی اش بگذرد آب نوشین به حلق
بفرمود و بفروختندش به سیم/که رحم آمدش بر غریب و یتیم
به یک هفته نقدش به تاراج داد/به درویش و مسکین و محتاج داد
فتادند در وی ملامت کنان/که دیگر به دستت نیاید چنان
شنیدم که می‌گف� و باران دمع/فرو می‌دوید� به عارض چو شمع
که زشت است پیرایه بر شهریار/دل شهری از ناتوانی فگار
مرا شاید انگشتری بی‌نگی�/نشاید دل خلقی اندوهگین
خنک آن که آسایش مرد و زن/گزیند بر آرایش خویشتن
نکردند رغبت هنر پروران/ به شادی خویش از غم دیگران
25 likes · flag

Sign into ŷ to see if any of your friends have read کلیات سعدی.
Sign In »

Reading Progress

August 24, 2018 – Started Reading
August 24, 2018 – Shelved
August 24, 2018 – Shelved as: to-read
August 25, 2018 –
page 36
3.37% "درختی که اکنون گرفته است پای
به نیروی شخصی برآید زجای
وگر همچنان روزگاری هلی
به گردونش از بیخ برنگسلی
سرچشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
.....
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره بوم خس
...
دشمن چه زند چو مهربان باشد دوست
....
بمیر تا برهی ای حسود که این رنجی است
که از مشقت آن جز به مرگ نتوان رست"
August 26, 2018 –
page 37
3.47% "هر که فریادرس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه بگوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش.

پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوار ملک خویش بکند.

با رعیت صلح کن و از جنگ خصم ایمن نشین
زانکه شاهنشاه عادل را رعیت لشکر است"
August 27, 2018 –
page 41
3.84% "هر آن که تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت
دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست
ز گوش پنبه برون آر و داد خلق بده
وگر تو می‌نده� داد روز دادی هست
..........
مجال سخن تا نبینی ز پیش
به بیهوده گفتن مبر قدر خویش"
August 30, 2018 –
page 45
4.22% "دوست مشمار آنکه در نعمت زند
لاف ياري و برادر خواندگی
دوست آن باشد که گيرد دست دوست
در پريشان حالي و درماندگی
...
دگر ره گر نداری طاقت نيش
مکن انگشت در سوراخ کژدم"
September 7, 2018 –
page 48
4.5% "گر بر سر و چشم ما نشینی
بارت بکشم که نازنینی
........
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
برآورند غلامان او درخت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ بسیخ
......
خواهی که خدای بر تو بخشد
با خلق خدای کن نکویی"
September 8, 2018 –
page 55
5.15% "زیر پایت گر بدانی حال مور
همچو حال توست زیر پای پیل
.......
بلی مرد آن کس است از روی تحقیق
که چون خشم آیدش، باطل نگوید"
September 12, 2018 –
page 58
5.44% "چو کاری بی فضول من بر آید
مرا در وی سخن گفتن نشاید
و گر بینم که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینم گناه است"
September 13, 2018 –
page 62
5.81% "هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد
بی‌گما� عیب تو پیش دگران خواهد برد
......
نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشند
نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش"
September 20, 2018 –
page 72
6.75% "نیک باشی و بدت گوید خلق
به که بد باشی و نیکت بینند
......
به دیدار مردم شدن عیب نیست
ولیکن نه چندان که گویند بس
.....
حریف ترشروی ناسازگار
چو خواهد شدن دست پیشش مدار"
September 24, 2018 –
page 76
7.12% "نان از برای کنج عبادت گرفته اند
صاحبدلان نه کنج عبادت برای نان
.......

ترک دنیا به مردم آموزند
خویشتن سیم و غلّه اندوزند
عالمی را که گفت باشد و بس
هر چه گوید نگیرد اندر کس
عالم آن کس بود که بد نکند
نه بگوید به خلق و خود نکند
....

مرد باید که گیرد اندر گوش
ور نوشته است پند بر دیوار
.......
اگر من ناجوانمردم به کردار
تو بر من چون جوانمردان گذر کن"
October 7, 2018 –
page 90
8.43% "گفت چشم تنگ دنیا دوست را
یا قناعت پر کند یا خاک گور"
October 9, 2018 –
page 98
9.18% "منعم بکوه و دشت و بیابان غریب نیست هرجا که رفت خیمه زد و خوابگاه ساخت وآنرا که برمراد جهان نیست دست رس در زاد و بوم خویش غریبست و نا شناخت
......
چو پرخاش بینی تحمل بیار
که سهلی ببندد در کار زار
به شیرین زبانی و لطف و خوشی
توانی که پیلی به مویی کشی"
November 21, 2018 –
page 110
10.31% "از صحبت دوستی برنجم
کاخلاق بدم حسن نماید
عیبم هنر و کمال بیند
خارم گل و یاسمن نماید
کو دشمن شوخ چشم ناپاک
تا عیب مرا به من نماید
...........
شپره گر وصل آفتاب نخواهد
رونق بازار آفتاب نکاهد
.........
باز آی و مرا بکش که پیشت مردن
خوشتر که پس از تو زندگانی کردن
.......
پیش کسی رو که طلبکار توست
ناز بر آن کن که خریدار توست"
January 1, 2019 –
page 118
11.06% "تا تو را حالی نباشد همچو ما / حال ما باشد ترا افسانه پیش
سوز من با دیگری نسبت مکن / او نمک بر دست و من بر عضو ریش
..................
دلارامی که داری دل در او بند / دگر چشم از همه عالم فرو بند"
January 4, 2019 –
page 130
12.18% "تا توانم دلت به دست آرم / ور بیازاریم نیازارم
.....
دریغا گردن طاعت نهادن / گرش همراه بودی دست دادن
به دیناری چو خر در گِل بمانند / ورالحمدی بخواهی صد بخوانند
...
هر که با اهل خود وفا نکند / نشود دوست روی و دولتمند"
January 6, 2019 –
page 135
12.65% "جوانمردی ولطف است آدمیت / همین نقش هیولانــــی مپندار
هنر بایدکه صورت می توان کرد/ به ایوانها در از شنگرف و زنگار
جو انسان را نباشدفضل احسان/ چه فرق از آدمـــی تا نقش دیوار
به دست آوردن دنیا هنر نیست /
یکی را گر توانی دل به دست آر/"
January 26, 2019 –
page 139
13.03% "به رنج و سعی کسی نعمتی به چنگ آرد/دگر کس آید و بی سعی و رنج برد
....
دیده اهل طمع به نعمت دنیا / پُر نشود همچنانکه چاه بشبنم
.....
به خون عزیزان فرو برده چنگ / سر انگشتها کرده عناب رنگ
......
چون سگ درنده گوشت یافت نپرسد /کاین شتر صالح است یا خر دجال"
January 26, 2019 –
page 142
13.31% "با گرسنگی قوت پرهیز نماند / افلاس عنان از کف تقوی بستاند.
....
جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست/گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به همند
........
گر از نیستی دگری شد هلاک /مرا هست، بط را ز طوفان چه باک"
February 11, 2019 –
page 146
13.68% "مال از بهر آسایش عمر است نه عمر از بهر گرد کردن مال. عاقلی را پرسیدند: نیک بخت کیست و بدبختی چیست؟ گفت: نیک بخت آنکه خورد و کِشت و بدبخت آنکه مُرد و هِشت.
......
خواهی که ممتع شوی از دنیا و عقبی / با خلق کرم کن چو خدا با تو کرم کرد
....
سخن میان دو دشمن چنان گوی که گر دوست گردند شرم زده نشوی.
....
خشم بیش از حد وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد. نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند."
February 11, 2019 –
page 150
14.06% "خبری که دانی دلی بیازارد تو خاموش تا دیگری بیارد
بلبلا مژده بهار بیار /خبر بد به بوم باز گذار
.....
الا تا نشنوی مدح سخنگوی /که اندک نفعی از تو دارد
که گر روزی مرادش برنیاری /دوصد چندان عیوبت برشمارد
.....
مشو غره بر حسن گفتار خویش /به تحسین نادان و پندار خویش
....
گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد/به خود گمان نبرد هیچکس که نادانم
.....
روده تنگ به یک نان تهی پر گردد/نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ"
February 13, 2019 –
page 156
14.62% "هر که تامل نکند در جواب /بیشتر آید سخنش ناصواب
...
سنگ بد گوهر اگر کاسه زرین بشکست /قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
......
به قول دشمن پیمان دوست بشکستی / ببین که از که بریدی و با که پیوستی
...
ای که بر مرکب تازنده سواری هشدار / که خر خارکش مسکین در آب و گل است
آتش از خانه همسایه درویش مخواه /کآنچه بر وزن او می گذرد دود دل است"
April 14, 2019 –
page 166
15.56% "بپرس هر چه ندانی که ذل پرسیدن/
دلیل راه تو باشد بعز دانایی
.........
یکی را که عادت بود راستی /
خطایی رود در گذارند از او/
وگر نامور شد به قول دروغ /
دگر راست باور ندارند از او
.......
گرت خوی من آمد ناسازوار /
تو خوی نیک خویش از دست مگذار
....
کهن خرقه خویش پیراستن /
به از جامه عاریت خواستن"
April 25, 2019 –
page 166
15.56% "به امرش وجود از عدم نقش بست/
که داند جز او کردن از نیست، هست؟
جهان متفق بر الهیتش/
فرومانده از کنه ماهیتش
بشر ماورای جلالش نیافت/
بصر منتهای جمالش نیافت
نه بر اوج ذاتش پرد مرغ وهم/
نه در ذیل وصفش رسد دست فهم
چه شبها نشستم در این سیر، گم/
که دهشت گرفت آستینم که قم
محیط است علم ملک بر بسیط/
قیاس تو بر وی نگردد محیط
نه ادراک در کنه ذاتش رسید/
نه فکرت به غور صفاتش رسید"
April 25, 2019 –
page 181
16.96% "چو خرما به شیرینی اندوده پوست /چو بازش کنی استخوانی درو است
..............
گدا گر تواضع کند خوی اوست /
ز گردنفرازان تواضع نکوست"
April 27, 2019 –
page 184
17.24% "مکن تا توانی دل خلق ریش /
وگر می کنی می کنی بیخ خویش
.......
خرابی و بدنامی آید ز جور/
رسد پیشبین این سخن را به غور
.......
چو بذل تو کردم جوانی خویش /
به هنگام پیری مرانم ز پیش
....
دو همجنس دیرینه را همقلم /
نباید فرستا یکجا به هم
چه دانی که همدست گردند و یار؟ /
یکی دزد باشد یکی پرده دار"
May 9, 2019 –
page 191
17.9% "چو خشم آیدت بر گناه کسی/
تأمل کنش در عقوبت بسی
که سهل است لعل بدخشان شکست /
شکسته نشاید دگرباره بست
......
نظر کن چو سوفاری داری به شست/
نه آنگه که پرتاب کردی زدست
......
به خرده توان آتش افروختن /
پس آنگه درخت کهن سوختن
....
به تندی سبک دست بردن به تیغ/
به دندان برد پشت دست دریغ
ز صاحب غرض تا سخن نشنوی/
که گر کار بندی پشیمان شوی"
May 23, 2019 –
page 196
18.37% "بسی جهد کردم که فرزند من / پس از من بود سرور انجمن
کنون دشمن بدگهر دست یافت / سر دست مردی و جهدم بتافت
چه تدبیر سازم چه درمان کنم؟ / که از غم بفرسود جان در تنم
بگفت ای برادر غم خویش خور /که از عمر بهتر شد و بیشتر
ترا اینقدر تا بمانی بس است / چو رفتی جهان جای دیگر کس است
اگر هوشمند است وگر بی خرد / غم او مخور کو غم خود خورد"
May 30, 2019 –
page 198
18.56% "ید ظلم جایی که گردد دراز /نبینی لب مردم از خنده باز
.....
دل دوستان جمع بهتر که گنج / خزینه تهی به که مردم به رنج
....
نگه کرد رنجیده در من فقیه /نگه کردن عالم اندر سفیه
که مرد ارچه بر ساحل است ای رفیق /نیاساید و دوستانش غریق
من از بینوایی نه ام روی زرد /غم بی نوایان رخم زرد کرد
نخواهد که بیند خردمند، ریش / نه بر عضو مردم نه بر عضو خویش
...
یکی را به زندان درش دوستان /کجا ماندش عیش در بوستان"
June 10, 2019 –
page 204
19.12% "نه هر آدمیزاد از دد به است/که دد ز آدمیزاد بد به است
به است از دد انسان صاحب خرد / نه انسان که در مردم افتد چو دد
چو انسان نداند بجز خورد و خواب / کدامش فضیلت بود بر دواب
.......
اگر بد کنی چشم نیکی مدار / که هرگز نیارد گز انگور بار
...
مَدر پرده کس به هنگام جنگ /که باشد ترا نیز در پرده ننگ"
June 11, 2019 –
page 2011
100% "جهان ای پسر ملک جاوید نیست
ز دنیا وفاداری امید نیست
.......
ز دشمن شنو سیرت خود، که دوست
هر آنچ از تو آید بچشمش نکوست
.......
به نزد من آنکس نکو خواه تست
که گوید فلان خار در راه توست
به گمراه گفتن نکو می روی
جفائی تمام است و جوری قوی
هر آنگه که عیبت نگویند پیش
هنر دانی از جاهلی عیب خویش"
June 13, 2019 –
page 215
20.15% "غم از گردش روزگاران مدار
که بی ما بگردد بسی روزگار
.......
همی تا برآید به تدبیر کار
مدارای دشمن به از کارزار. *
اگر صلح خواهد عدو سرمپیچ
وگر جنگ جوید عنان برمپیچ
که گر وی ببند در کارزار
ترا قدر و هیبت شود یک هراز
ور او پای جنگ آورد در رکاب
نخواهد به حشر از تو داور حساب
تو هم جنگ را باش چون کینه خواست
که با کینه ور مهربانی خطاست
چو با سفله گویی به لطف و خوشی
فزون گردش کبر و گردنکشی"
June 14, 2019 –
page 219
20.52% "منه در میان راز با هر کسی
که جاسوس همکاسه دیدم بسی
................
کرم کن، نه پرخاش و کین آوری
که عالم به زیر نگین آوری
چو کاری برآید به لطف و خوشی
چه حاجت به تندی و گردنکشی
نخواهی که باشد دلت دردمند
دل دردمندان برآور ز بند"
June 21, 2019 –
page 223
20.9% "اگر هوشمندی به معنی گرای
که معنی بماند ز صورت به جای

که را دانش و جود و تقوی نبود
به صورت درش هیچ معنی نبود

کسی خسبد آسوده در زیر گل
که خسبند از او مردم آسوده دل

غم خویش در زندگی خور که خویش
به مرده نپردازد از حرص خویش"
June 23, 2019 –
page 225
21.09% "یکی رفت و دینار از او صد هزار
خلف برد صاحبدلی هوشیار

نه چون ممسکان دست بر زر گرفت
چو آزادگان دست از او بر گرفت

ز درویش خالی نبودی درش
مسافر به مهمانسرای اندرش

دل خویش و بیگانه خرسند کرد
نه همچون پدر سیم و زر بند کرد

ملامت کنی گفتش ای باد دست
به یک ره پریشان مکن هر چه هست"
September 16, 2019 –
page 228
21.37% "مپندار اگر طاعتی کرده‌ا�/
که نُزلی بدین حضرت آورده‌ا�/
به احسانی آسوده کردن دلی/
به از الف رکعت به هر منزلی
.........
خورنده که خیرش برآید ز دست/
به از صائم الدهر دنیا پرست/
مسلم کسی را بود روزه داشت/
که درمانده‌ا� را دهد نان چاشت/
وگرنه چه لازم که سعیی بری/
ز خود بازگیری و هم خود خوری؟"
February 29, 2020 –
page 241
22.59% "غم جمله خور در هوای یکی / مراعات صد کن برای یکی
.......
ترا قدر اگر کس نداند چه غم / شب قدر را می ندانند هم
....
بنایی که محکم ندارد اساس / بلندش مکن ور کنی زو هراس
...
بداندیش را جاه و فرصت مده / عدو در چه و دیو در شیشه به"
April 21, 2020 –
page 250
23.43% "توان از کسی دل بپرداختن/ که دانی که بی او توان ساختن
.
توقع مدار ای پسر گر کسی/که بی سعی هرگز به جایی رسی
سمیلان چو بر می نگیرد قدم/ وجودیست بی منفعت چون عدم
طمع دار سود و بترس از زیان/ که بی بهره باشند فارغ زیان
سمیل=بقیه ٔ آب در تک حوض و جز آن
.
دریغ است روی از کسی تافتن/ که دیگر نشاید چون او یافتن
.
چو عشق آمد از عقل دیگر مگوی/که در دست چوگان اسیر است گوی
ترا هرچه مشغول دارد ز دوست/ اگر راست خواهی دلارامت اوست"
April 23, 2020 –
page 258
24.18% "گر از دوست چشمت بر احسان اوست/ تو در بند خویشی نه در بند دوست
...
اگر مرد عشقی کم خویش گیر/ وگر نه ره عافیت پیش گیر
...
تعلق حجاب است و بی حاصلی/ چو پیوندها بگسلی واصلی
...
به دریا مرو گفتمت زینهار/ وگر می روی تن به طوفان سپار"
April 27, 2020 –
page 263
24.65% "چو استاده ای بر مقامی بلند/برافتاده گر هوشمندی مخند
...
سرشک غم از دیده باران چو میغ/که عمرم به غفلت گذشت ای دریغ
بر انداختم نقد عمر عزیز /به دست از نکویی نیاورده چیز
چو من زنده هرگز مبادا کسی/که مرگش به از زندگانی بسی
...
نخورد از عبادت بر آن بی خرد/که با حق نکو و با خلق بد
سخن ماند از عاقلان یادگار/ز سعدی همین یک سخن یاد دار
گنهکار اندیشناک از خدای/به از پارسای عبادت نمای"

Comments Showing 1-2 of 2 (2 new)

dateDown arrow    newest »

حسن صنوبری این حکایت که شما انتخاب کردید از جمله حکایاتی است که انگار خلاصه و تاثیر و اقتباس (با خوش بینی) و یا تحریف و سرقت (با بدبینی) باشد از متون روایی

آنچه به ابن عبدالعزیز نسبت داده شده یادآور فضائلی است که از امیرالمومنین در قرآن کریم آمده

یکی داستان انفاق انگشتری حضرت امیر به مرد فقیر که در آیه 55 سوره مائه به آن اشاره شده و دیگری داستان افطاری دادن به مسکین و یتیم و اسیر که در سوره انسان آیه 8 روایت شده است


message 2: by Abolfazl (new) - added it

Abolfazl خیلی ممنون از نکته ای که گفتید.


back to top