Peiman E iran's Reviews > وقتی نیچه گریست
وقتی نیچه گریست
by
by

دوستان� گرانقدر، این کتاب از 470 صفحه تشکیل شده است و آمیزه ای از داستانهایِ راستین و جملاتِ فلسفی و البته داستانهایِ ساختگیست، که خواندنِ این کتاب را برایِ آن دسته از دوستانی که علاقه ای به خواندنِ فلسف ندارند، آسان نموده است
داستا� از این قرار است که دختری روسی تبار به نامِ <سالومه> که مدتیست با <نیچه> آشنا شده است، و رابطهٔ آنها پیچیده است، نگرانِ حالِ جسمی و روانیِ نیچه میشود، بنابراین نزدِ دکتر <جوزف برویر> رفته و از او وی درخواست میکند تا نیچه را درمان کند
بروی� با دیدنِ نیچه، و پس از چندین قرار، به او پیشنهاد میکند که نیچه به او فلسف بیاموزد و پزشکِ روانِ او باشد و او نیز پزشکِ جسمِ نیچه باشد
عزیزانم� داستانِ این کتاب را میتوانید از هرجا و هرکسی بشنوید و بخوانید، از دیدگاهِ من، جملاتی در این کتاب آمده است که ارزش اندیشیدن را دارد، بنابراین تصمیم گرفتم تا جملاتی را از جای جایِ کتاب انتخاب کنم و به بهترین شکلِ ممکن برایِ شما دوستدارانِ آموزش و یادگیری، بنویسم.. میدانم که شما خردگرایان با دقت به این جملات، اندیشه میکنید
نور� چشمانم، شاید این ریویو به درازا بکشد، ولی ارزشِ خواندن را دارد
----------------------------------------------
تنومندتری� درختان، به بلندترین بلندی ها میرسند و با عمیق ترین ریشه ها، به عمقِ تاریکی فرو میروند
**
عاش� کسی نیست که عشق میورزد، بلکه هدفش تصاحبِ معشوق است.. آرزویش این است که دنیا را از کالایِ گرانبهایِ خود محروم سازد
**
بش� هرآنکه هستی.. یعنی نه تنها خود را به والایی و کمال برسان، بلکه در دامِ نقشه هایِ دیگری نیز اسیر نشو
**
بهت� است تا انسان، شجاعتِ تغییرِ باورهایش را داشته باشد.. باید بدانید که وظیفه و ایمان داشتن، فریبِ بزرگی بیش نیست
**
بیخدای� و خردگرایی، به معنایِ شادمانی و خرسندیست... اینگونه با آزادی و خرد، اوج میگیریم
**
زمان� که به سویِ خردگرایی گام برمیداریم و باور به ادیان و خرافات را رها میکنیم، میتوانیم قانونی برایِ کردار و گفتارمان به وجود بیاوریم.. باید اخلاقیاتی جدید و گونه ای روشن فکری را بیافرینیم که جایگزینِ موهوم پرستی در ادیان و شهوتِ رسیدن به ماورا الطبیعه باشد.. اینگونه انسان از وهم نجات میابد
**
مبلغان� دینی، ضعفِ وجودشان را به دیگران وارد میکنند و به نامِ به اصطلاح نیکوکاری، کمک به دیگران را دستمایهٔ قدرتمند شدنِ خویش میسازند.. این یعنی نیکوکاریِ دینکاران مذهبی
**
روابط� جنسی، نوعی جنگِ قدرت به حساب می آید.. اساسِ شهوتِ جنسی، شهوتِ چیرگیِ کامل بر ذهن و جسمِ دیگری است.. شهوتِ غلبه بر دیگران
**
کس� که از خویش حرف شنوی و پیروی نکند، و از خود فرمان نبرد، کسی و یا کسانی دیگر، به او فرمان میدهند.. بسیار آسانتر است که از دیگری اطاعت کنی تا خود راهنما و راهبرِ خویش باشی
**
دلباختگان� حقیقت، از دریایِ طوفانی ترس و هراس ندارند... تنها چیزِ ترسناک، آبِ کم عمق است
**
مبلغا� دینی و دین فروشان، شهوتِ بندگی و بردگی و اطاعت کردن از موهومات را به انسانهایِ بیچاره میفروشند.. حاصلِ کارشان نیز، اسارتِ مذهبی، بزرگداشتِ ضعیفان با شعارهایِ دروغین و بیزاری از جسم میباشد
**
کسان� که در پیِ حقیقت هستند، باید آرامشِ ذهن را ترک کنند و زمانِ زندگیِ خویش را به پرسش ها اختصاص دهند
**
درخ� برایِ نازیدن به بلندی اش و خودپسندی کردن، نیازمندِ هوایی طوفانی میباشد... رشد کردن و قدرتمند شدن، پاداشِ رنج کشیدن است
**
ازدوا� نباید زندان باشد، بلکه باید همچون باغی باشد که بتوان چیزی برتر از خودمان را در آن بکاریم
**
شکستن� پیوندِ زناشویی، بهتر از شکنجه شدن به وسیلهٔ آن است.. پس بهتر است تا پیوندِ آزاردهنده را شکست، پیش از آنکه شما را بشکند
**
همه� ما انسانها، به نوعی سگهایِ وحشی در درونِ وجودمان داریم که در سردابِ وجودمان پارس میکنند
**
اگ� دانش و خرد را برایِ زندگی برمیگزینید و خود را از زنجیرِ موهومات رها میکنید، اگر از ایمان بپرهیزید و بی دینی را در آغوش بگیرید، دیگر نمیتوانید در آسایشِ کوچک و پستِ دینداران باشید... اگر موهومات و خدا را میکُشید، باید پناهگاه هایِ معابد را نیز به فراموشی بسپارید
**
شای� یک مرد، تنها با مرد بودن میتواند زنانگیِ وجودِ یک زن را آزاد کند
**
انسا� برایِ رسیدن به یک زندگیِ آزاد، اندیشمندانه و منطقی، راهی ندارد جز آنکه پندار و گفتار و کردارش را بر اساسِ دستاوردهایِ علمی و فلسفی، یا داده هایِ تجربی و منطقی تنظیم کند... او راهی ندارد، جز آنکه هرچه را که علمی و منطقی است را بپذیرد و خزعبلات و موهوماتِ دینی و مذهبی و خرافاتِ نابخردانه را دور بریزد
**
ناامید� بهایی است که انسان در برابرِ خودآگاهی میپردازد
**
وقت� زندگی را به خوبی بشناسی، وحشتِ مرگ از میان میرود
**
انسا� تا زمانی قدرتمند است که اراده کند
**
د� دنیا، تنها چیزی که ارزشِ تأسف خوردن را دارد، حقیقت است
**
کسان� که فلسف به نوعی دغدغهٔ وجودِ آنهاست، نخست باید از خویش فاصله بگیرند و سپس از دور به خودشناسی بپردازند
**
ت� زمانی که زنده هستی، زندگی کن.. اگر زندگی را به کمال و به خوبی دریابی، آنگاه ترس از مرگ از میان خواهد رفت... تا زمانی که کسی به هنگام زندگی نمیکند، نمیتواند به هنگام بمیرد
**
نبای� زندگی را با نویدِ زندگیِ دیگری در آینده اصلاح کرد و یا نابود کرد... آنچه جاودانه است، این زندگی و این لحظه است... هیچ زندگیِ دیگری همچون آخرت و آن دنیایِ دیگر، وجود ندارد.... چیزی به نامِ دادگاهی و داوری در آن دنیایِ خیالی و موهوم، وجود ندارد
---------------------------------------------
امیدوار� این ریویو برایِ شما دوستانِ هوشیار و خردگرا، مفید بوده باشه
�<پیروز باشید و ایرانی>
داستا� از این قرار است که دختری روسی تبار به نامِ <سالومه> که مدتیست با <نیچه> آشنا شده است، و رابطهٔ آنها پیچیده است، نگرانِ حالِ جسمی و روانیِ نیچه میشود، بنابراین نزدِ دکتر <جوزف برویر> رفته و از او وی درخواست میکند تا نیچه را درمان کند
بروی� با دیدنِ نیچه، و پس از چندین قرار، به او پیشنهاد میکند که نیچه به او فلسف بیاموزد و پزشکِ روانِ او باشد و او نیز پزشکِ جسمِ نیچه باشد
عزیزانم� داستانِ این کتاب را میتوانید از هرجا و هرکسی بشنوید و بخوانید، از دیدگاهِ من، جملاتی در این کتاب آمده است که ارزش اندیشیدن را دارد، بنابراین تصمیم گرفتم تا جملاتی را از جای جایِ کتاب انتخاب کنم و به بهترین شکلِ ممکن برایِ شما دوستدارانِ آموزش و یادگیری، بنویسم.. میدانم که شما خردگرایان با دقت به این جملات، اندیشه میکنید
نور� چشمانم، شاید این ریویو به درازا بکشد، ولی ارزشِ خواندن را دارد
----------------------------------------------
تنومندتری� درختان، به بلندترین بلندی ها میرسند و با عمیق ترین ریشه ها، به عمقِ تاریکی فرو میروند
**
عاش� کسی نیست که عشق میورزد، بلکه هدفش تصاحبِ معشوق است.. آرزویش این است که دنیا را از کالایِ گرانبهایِ خود محروم سازد
**
بش� هرآنکه هستی.. یعنی نه تنها خود را به والایی و کمال برسان، بلکه در دامِ نقشه هایِ دیگری نیز اسیر نشو
**
بهت� است تا انسان، شجاعتِ تغییرِ باورهایش را داشته باشد.. باید بدانید که وظیفه و ایمان داشتن، فریبِ بزرگی بیش نیست
**
بیخدای� و خردگرایی، به معنایِ شادمانی و خرسندیست... اینگونه با آزادی و خرد، اوج میگیریم
**
زمان� که به سویِ خردگرایی گام برمیداریم و باور به ادیان و خرافات را رها میکنیم، میتوانیم قانونی برایِ کردار و گفتارمان به وجود بیاوریم.. باید اخلاقیاتی جدید و گونه ای روشن فکری را بیافرینیم که جایگزینِ موهوم پرستی در ادیان و شهوتِ رسیدن به ماورا الطبیعه باشد.. اینگونه انسان از وهم نجات میابد
**
مبلغان� دینی، ضعفِ وجودشان را به دیگران وارد میکنند و به نامِ به اصطلاح نیکوکاری، کمک به دیگران را دستمایهٔ قدرتمند شدنِ خویش میسازند.. این یعنی نیکوکاریِ دینکاران مذهبی
**
روابط� جنسی، نوعی جنگِ قدرت به حساب می آید.. اساسِ شهوتِ جنسی، شهوتِ چیرگیِ کامل بر ذهن و جسمِ دیگری است.. شهوتِ غلبه بر دیگران
**
کس� که از خویش حرف شنوی و پیروی نکند، و از خود فرمان نبرد، کسی و یا کسانی دیگر، به او فرمان میدهند.. بسیار آسانتر است که از دیگری اطاعت کنی تا خود راهنما و راهبرِ خویش باشی
**
دلباختگان� حقیقت، از دریایِ طوفانی ترس و هراس ندارند... تنها چیزِ ترسناک، آبِ کم عمق است
**
مبلغا� دینی و دین فروشان، شهوتِ بندگی و بردگی و اطاعت کردن از موهومات را به انسانهایِ بیچاره میفروشند.. حاصلِ کارشان نیز، اسارتِ مذهبی، بزرگداشتِ ضعیفان با شعارهایِ دروغین و بیزاری از جسم میباشد
**
کسان� که در پیِ حقیقت هستند، باید آرامشِ ذهن را ترک کنند و زمانِ زندگیِ خویش را به پرسش ها اختصاص دهند
**
درخ� برایِ نازیدن به بلندی اش و خودپسندی کردن، نیازمندِ هوایی طوفانی میباشد... رشد کردن و قدرتمند شدن، پاداشِ رنج کشیدن است
**
ازدوا� نباید زندان باشد، بلکه باید همچون باغی باشد که بتوان چیزی برتر از خودمان را در آن بکاریم
**
شکستن� پیوندِ زناشویی، بهتر از شکنجه شدن به وسیلهٔ آن است.. پس بهتر است تا پیوندِ آزاردهنده را شکست، پیش از آنکه شما را بشکند
**
همه� ما انسانها، به نوعی سگهایِ وحشی در درونِ وجودمان داریم که در سردابِ وجودمان پارس میکنند
**
اگ� دانش و خرد را برایِ زندگی برمیگزینید و خود را از زنجیرِ موهومات رها میکنید، اگر از ایمان بپرهیزید و بی دینی را در آغوش بگیرید، دیگر نمیتوانید در آسایشِ کوچک و پستِ دینداران باشید... اگر موهومات و خدا را میکُشید، باید پناهگاه هایِ معابد را نیز به فراموشی بسپارید
**
شای� یک مرد، تنها با مرد بودن میتواند زنانگیِ وجودِ یک زن را آزاد کند
**
انسا� برایِ رسیدن به یک زندگیِ آزاد، اندیشمندانه و منطقی، راهی ندارد جز آنکه پندار و گفتار و کردارش را بر اساسِ دستاوردهایِ علمی و فلسفی، یا داده هایِ تجربی و منطقی تنظیم کند... او راهی ندارد، جز آنکه هرچه را که علمی و منطقی است را بپذیرد و خزعبلات و موهوماتِ دینی و مذهبی و خرافاتِ نابخردانه را دور بریزد
**
ناامید� بهایی است که انسان در برابرِ خودآگاهی میپردازد
**
وقت� زندگی را به خوبی بشناسی، وحشتِ مرگ از میان میرود
**
انسا� تا زمانی قدرتمند است که اراده کند
**
د� دنیا، تنها چیزی که ارزشِ تأسف خوردن را دارد، حقیقت است
**
کسان� که فلسف به نوعی دغدغهٔ وجودِ آنهاست، نخست باید از خویش فاصله بگیرند و سپس از دور به خودشناسی بپردازند
**
ت� زمانی که زنده هستی، زندگی کن.. اگر زندگی را به کمال و به خوبی دریابی، آنگاه ترس از مرگ از میان خواهد رفت... تا زمانی که کسی به هنگام زندگی نمیکند، نمیتواند به هنگام بمیرد
**
نبای� زندگی را با نویدِ زندگیِ دیگری در آینده اصلاح کرد و یا نابود کرد... آنچه جاودانه است، این زندگی و این لحظه است... هیچ زندگیِ دیگری همچون آخرت و آن دنیایِ دیگر، وجود ندارد.... چیزی به نامِ دادگاهی و داوری در آن دنیایِ خیالی و موهوم، وجود ندارد
---------------------------------------------
امیدوار� این ریویو برایِ شما دوستانِ هوشیار و خردگرا، مفید بوده باشه
�<پیروز باشید و ایرانی>
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
وقتی نیچه گریست.
Sign In »
Reading Progress
Finished Reading
September 7, 2018
– Shelved
September 7, 2018
– Shelved as:
فلسف
September 7, 2018
– Shelved as:
داستان-و-رمان
September 7, 2018
– Shelved as:
زندگی-نام-و-یادمان-ا
Comments Showing 1-23 of 23 (23 new)
date
newest »

message 1:
by
Mohsen
(new)
-
added it
Sep 07, 2018 02:53PM

reply
|
flag

-----
سپاسگزارم که ریویو رو خوندی دوستِ عزیزم
مینطور، این کتاب به خوبی منظور و هدفش رو به خواننده میرسونه و داستانِ روان و جالبی داره
بازهم سپاس از نظرت
🙏

بینظیری
👏"
------
تو دختِ باشعور و خردگرایی هستی ماهک
سپاسگزارم که خوندی و نظر دادی
🙏

"
-----
نمیدونم چی بگم
فقط میتونم سپاسگزاری کنم از شما
مهدیس، دوستِ عزیزم، سپاسگزارم

کتابِ خوبیه.. این که شخصیتهایی عناصرِ داستان رو تشکیل دادن که جداگانه ازشون شناخت داریم و درکنار هم داستان رو میسازن.. خودش میتونه جالب باشه... هم داستانِ خوبی داره و هم اینکه فلسف و روانشناسی رو ترکیب کرده
درکل میدونم خوشت میاد مونا
بازهم سپاس
🙏💜

دقیقن مینطور، انسان های اصیلی که سهم بزرگی در فلسف و علم روانشناسی داشتن.
محشره پیمان عزیز تا الان ۹۰ صفحشو خوندم😋 (کتاب صوتی هست البته) نوع توصیف صحنه ها اونقدر قوی و جذاب هستن که خیلی راحت میشه با کتاب ارتباط برقرار کرد و یا حتی خودت رو جای شخصیت ها تو اون زمان تصور کنی. 😊
🙏🌺