(آگر)'s Reviews > روزگار دوزخی آقای ایاز
روزگار دوزخی آقای ایاز
by
by

انا الحق
کاش اندکی «حلاج» بودیم و به خداییما� ایمان می آوردیم
محبوبم را به چشم دل دیدم
گفتم: تو کیستی؟
گفتا: تو
در کتابهای تاریخ معمولا قلم کاتب بیشتر دور شاهان و قهرمانان میگرد�. اما در ادبیات است که نابرابری از بین می رود و مردم مهمتر از کوروش صفوی یا محمود هخامنشی میشون�. استاد براهنی در این اثر، با سیلیئ� که از هر تازیانه ای بُرندهت� است "تاریخ مفعولیت" را به صورت ما ایرانیه� میزن�. ما در طول هزاران سال توسط شاهان به مفعولی گرفته شدیم و بعد شاعران هم از این فاعلان اسطوره ساختند تا خلعت بگیرند و دهانشان پر از سکه های طلا شود و حتی همه� دندانهایشا� را کشیدند تا دهان بو گندویشان برای حجم بیشتری از سکهه� آماده باشد
فاعلان توسط سلاح ترس ما را فلج کردند و از این طریق ما را به مفعولیت خو دادند. آنها ما را به مرحله حیوانیت کشاندند و کاری کردند که حاضر شدیم حتی علف هم بخوریم اما جیکما� در نیاید و هرروز بیشتر از گذشته سقوط کنیم و شعورمان را به این ترس ببازیم
مفعول شدن ادامه دارد:
یکی از همزبانان� میگف� همه چیز تقصیر پدران و اجدادمان است. اگر آنها با حکومتها-از صفویه تا به امروز- نجنگیده بودند الان ما کُردها شهروند درجه سه نبودیم
گفتم حرفت درست، اما اگر آنها نبودند الان من و تو در حال ساک زدن ک..ر این و آن بودیم. حکومتها از هر راهی که شده(فقر و تبعیض وظلم و...) ما را بسوی انسانی بیهوی� و بی گذشته میرانن� تا به زانو درآییم و بعد همه جایمان بگذارند. اگر این یاغیه� و مفسدان فی الارض -تعریفِ اغلب حکومتها از پدران� و اجدادمان- نبودند شاید برای همیشه انسان بودنما� را فراموش میکردی�. مگر یک زندگی مفعولی چقدر ارزش دارد که بهایی به این سنگینی را برایش بپردازی
حرف منصور در گوشم میپیچد� پدر زندگی این مردم عین مرگ است! و پدرم میگوی�: به سن من که برسی، خواهی فهمید که از آن هم بدتر است. زندگی این مردم، حتی حیوانی هم نیست، حیوان دست کم یک آزادی غریزی دارد، اینها حتی غرایزشان هم برای "امیر" شده
جملات کتاب:
تماشاگر به اندازه� جلاد، قاتل است
ـ محمود بزرگترین خصیصه مردم چیست؟
ـ خریتشان...از دو سه هزار سال پیش مردم همین بودهان� که هستند
کاش اندکی «حلاج» بودیم و به خداییما� ایمان می آوردیم
محبوبم را به چشم دل دیدم
گفتم: تو کیستی؟
گفتا: تو
در کتابهای تاریخ معمولا قلم کاتب بیشتر دور شاهان و قهرمانان میگرد�. اما در ادبیات است که نابرابری از بین می رود و مردم مهمتر از کوروش صفوی یا محمود هخامنشی میشون�. استاد براهنی در این اثر، با سیلیئ� که از هر تازیانه ای بُرندهت� است "تاریخ مفعولیت" را به صورت ما ایرانیه� میزن�. ما در طول هزاران سال توسط شاهان به مفعولی گرفته شدیم و بعد شاعران هم از این فاعلان اسطوره ساختند تا خلعت بگیرند و دهانشان پر از سکه های طلا شود و حتی همه� دندانهایشا� را کشیدند تا دهان بو گندویشان برای حجم بیشتری از سکهه� آماده باشد
فاعلان توسط سلاح ترس ما را فلج کردند و از این طریق ما را به مفعولیت خو دادند. آنها ما را به مرحله حیوانیت کشاندند و کاری کردند که حاضر شدیم حتی علف هم بخوریم اما جیکما� در نیاید و هرروز بیشتر از گذشته سقوط کنیم و شعورمان را به این ترس ببازیم
مفعول شدن ادامه دارد:
یکی از همزبانان� میگف� همه چیز تقصیر پدران و اجدادمان است. اگر آنها با حکومتها-از صفویه تا به امروز- نجنگیده بودند الان ما کُردها شهروند درجه سه نبودیم
گفتم حرفت درست، اما اگر آنها نبودند الان من و تو در حال ساک زدن ک..ر این و آن بودیم. حکومتها از هر راهی که شده(فقر و تبعیض وظلم و...) ما را بسوی انسانی بیهوی� و بی گذشته میرانن� تا به زانو درآییم و بعد همه جایمان بگذارند. اگر این یاغیه� و مفسدان فی الارض -تعریفِ اغلب حکومتها از پدران� و اجدادمان- نبودند شاید برای همیشه انسان بودنما� را فراموش میکردی�. مگر یک زندگی مفعولی چقدر ارزش دارد که بهایی به این سنگینی را برایش بپردازی
حرف منصور در گوشم میپیچد� پدر زندگی این مردم عین مرگ است! و پدرم میگوی�: به سن من که برسی، خواهی فهمید که از آن هم بدتر است. زندگی این مردم، حتی حیوانی هم نیست، حیوان دست کم یک آزادی غریزی دارد، اینها حتی غرایزشان هم برای "امیر" شده
جملات کتاب:
تماشاگر به اندازه� جلاد، قاتل است
ـ محمود بزرگترین خصیصه مردم چیست؟
ـ خریتشان...از دو سه هزار سال پیش مردم همین بودهان� که هستند
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
روزگار دوزخی آقای ایاز.
Sign In »
Reading Progress
March 29, 2019
–
Started Reading
March 29, 2019
– Shelved
March 29, 2019
–
9.2%
"روسبیها� زنان لحظها� بودند؛ و البته بدون تردید، لحظهها� گوارائی را در اختیار مردها میگذاشتند� ولی این گوارا بودن لحظهها� مثل یک شعر کوتاه، بسیار کوتاه بود. روسبیه� رباعیها� کوفتی زرورق پوشیدها� بودند و تخیلشان در نتیجه� ممارست و تکرار در خوابیدن با مردها از دست رفته بود. از این سو و آن سو، بدل به گوشت سوراخ سوراخ شده بودند"
page
39
March 31, 2019
–
15.09%
"من در استحاله� خود از فاعل به مفعول، این شیون را سر داده بودم و اینک شیون ملت من، شیونی که آنها به هنگام استحاله� خود از فاعل به مفعول سر داده بودند! ملت من، ملت مفعول من، ملتی که تمام اعمال بر آنها وارد میشد� تمام افعال بر آنها فرود میآمد� مثل نیزه ای بلند که پس از نعوظ فرود آید، ملت من، به وسیله� تمام اعمال و افعال گائیده میش�"
page
64
April 2, 2019
–
42.92%
"مردک خانه� مقابل سه روز تمام از منزلش بیرون نیامد. زنش را برده بودند برای یکی از پسرخالهها� "امیر"...روز چهارم، مردک از جای چراغ سقف آویزان، و زنجیر چراغ، مثل ماری مضرس دور گردنش، حلقه زده. فریاد میزنم...یوسف با چشمها� سرخ و خون آلودش نگاه میکند...ما در کجای تاریخ هستیم؟ ما در هیچ جای تاریخ نیستیم. ما به آغاز توحش برگشته ایم. نه! نه! نه! ما در داخل تاریخ هستیم. هرگز از تاریخ خارج نیستیم"
page
182
April 3, 2019
–
65.09%
"چطور شد که من توانستم در حق کیمیا فقط غریزی فکر کنم؟ چطور شد من نتوانستم تعالی پیدا کنم و به او به صورتی دیگر، جز آن صورتی که فکر میکردم� فکر بکنم؟ چه شد که من نتوانستم دوستی، یک دوستی مساوی و انسانی با کیمیا برقرار کنم؟...من از تن کیمیا تجاوز نکردم؛ دوستت دارم، دوستت دارم گفتم، ولی فقط از روی غریزه؛ من از غریزه فراتر نرفتم، چرا که بعد از آن دیگر دنیایی برای خود نمیشناخت�"
page
276
April 4, 2019
–
88.68%
"شاید این چیزهای واقعی نیستند که اهمیت دارند؛ این آن چیزهای خیالی، جنونآمیز� وهمانگی� و رویایی هستند که زندگی ما را به خود میآکنن� و ما را زنده نگاه میدارن�"
page
376
April 4, 2019
–
Finished Reading
Comments Showing 1-9 of 9 (9 new)
date
newest »

message 1:
by
KamRun
(new)
-
added it
Apr 04, 2019 01:49PM

reply
|
flag

شاهکار بود کامران. چکیده کل تاریخ ایران. دیگه کاملا درک کردم که دیکتاتورها بخاطر مفعولیت ملته که بوجود میاد و تا خوی مفعولی رو کنار نذاریم تا ابد با این فاعله� سروکار داریم

اون قسمتی که در مورد شهروند درجه 3 هستش و جمله "کاش اندکی حلاج بودیم" ریویوی بنده اس. فقط قسمتها� پررنگ از کتاب هستند

/book/show/2..."
ممنونم از پیشنهادتون. حتما میخونمش


درسته ولی هنوز با اطمینان نمیشه گفت که صمد رو کشتن یا غرق شد. بعد انقلاب، یکی از اعضای مهم ساواک در اعترافاش گفته که ساواک هیچوقت قصد کشتن صمد بهرنگی رو نداشته