Ali Ahmadi's Reviews > آذر، ماهِ آخرِ پاییز
آذر، ماهِ آخرِ پاییز
by
by

اولین مجموعه داستانی گلستان مربوط است به ماهها� آخر حضور او در حزب و ماهها� اول جداییا�. داستانهای� که ارتباطاتی نه چندان پررنگ در شخصیته� و اتفاقات میان بعضی از آنه� هست، به این شکل که یک داستان ممکن است راوی زاویه� دیدی دیگر از داستان قبل باشد با لحنی متفاوت. با این که در زمان انتشار کتاب گلستان پیوندها� رسمی خود با حزب توده را قطع کرده بود اما از درونمایه� اغلب کارها میتوا� فهمید که تعلق خاطر او به عدالتخواه� و آرمانها� جمعی دست کم در آن زمان بسیار جدی بودهاس�.
با این حال، آنچه بیش از آرمانگرایی جلب توجه میکن� حس مبهمیس� از تعقیب و زیرنظر بودن در جایجا� داستانه�. شخصیت(های) اول همواره سایه� کسی یا چیزی را بهدنبا� خود میبینند� خواه نیروهای امنیتی و خواه هجوم بیاما� خاطرهها� گریزپا. و البته که این تعقیب، عنصری مرکزی و مهمی بوده در روح زمانه� سالها� میانه و پایانی دهه� بیست. زبان گلستان میخواه� از پس رسم پرهیبی از این خاطرات و ترسه� برآید. جملات دو سه کلمها� که با لحنها� متفاوت، بیرب� و بدون کمترین فاصله از پی هم میآیند� قصد بازنمایی ذهنی مغشوش و ترسخورد� را دارند که کم مانده از هجوم افکار دیوانه شود. تمام شخصیتها� زمانه� و مکانه� به یک آن به صدا درمیآین� و در این میان نویسنده توجهی خاص به یک عنصر بیرونی � معمولن صدایی تکرارشونده مثل وزش باد یا کارِ کارخانه � دارد که ریتم این افکار را کامل میکن�. انگار تمام جهان در افکار یک نفر باشد و افکار او تمام جهان. البته که تلاش او بینق� نیست و گاه بیش از حد به پرگویی و تکرار میافتد� بدون این که در پیشبر� داستان یا آفرینش حسی نو یا عمیق� کردن آن نقشی داشته باشد.
با این حال، آنچه بیش از آرمانگرایی جلب توجه میکن� حس مبهمیس� از تعقیب و زیرنظر بودن در جایجا� داستانه�. شخصیت(های) اول همواره سایه� کسی یا چیزی را بهدنبا� خود میبینند� خواه نیروهای امنیتی و خواه هجوم بیاما� خاطرهها� گریزپا. و البته که این تعقیب، عنصری مرکزی و مهمی بوده در روح زمانه� سالها� میانه و پایانی دهه� بیست. زبان گلستان میخواه� از پس رسم پرهیبی از این خاطرات و ترسه� برآید. جملات دو سه کلمها� که با لحنها� متفاوت، بیرب� و بدون کمترین فاصله از پی هم میآیند� قصد بازنمایی ذهنی مغشوش و ترسخورد� را دارند که کم مانده از هجوم افکار دیوانه شود. تمام شخصیتها� زمانه� و مکانه� به یک آن به صدا درمیآین� و در این میان نویسنده توجهی خاص به یک عنصر بیرونی � معمولن صدایی تکرارشونده مثل وزش باد یا کارِ کارخانه � دارد که ریتم این افکار را کامل میکن�. انگار تمام جهان در افکار یک نفر باشد و افکار او تمام جهان. البته که تلاش او بینق� نیست و گاه بیش از حد به پرگویی و تکرار میافتد� بدون این که در پیشبر� داستان یا آفرینش حسی نو یا عمیق� کردن آن نقشی داشته باشد.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
آذر، ماهِ آخرِ پاییز.
Sign In »
Reading Progress
March 30, 2022
–
Started Reading
March 30, 2022
– Shelved
March 30, 2022
– Shelved as:
contemp_per_fiction
April 2, 2022
–
60.0%
"آدم که پیش خود سرافکنده باشد دیگر تمام شده است. هزار بار گفته بود که زندگی یک تختهپار� در دسترس دارد که اگر آن را گم کند با سنگینی درد شرمساری غرق خواهد شد. غرقی سرد و تاریک و نکبتی. غرقی که در وجدان آدمی روی میده�. آدم که پیش حودش گم شود، پیش خودش نابود شود و پیش خودش تمام شود تنها آدم بدبخت است. همهج� میتوا� رفت و همه کار میتوا� کرد اگر نزد خودت گم نباشی، اگر نزد خودت نابود نباشی، اگر نزد خودت شرمسار نباشی."
April 5, 2022
–
Finished Reading