گیل آوا's Reviews > مامان و معنی زندگی: داستانها� روان درمانی
مامان و معنی زندگی: داستانها� روان درمانی
by
by

چند تا داستان کوتاه روانشناسی که واقعی هم هستند از نویسنده روان درمانگر
«ما موجوداتی در جستجوی معنا هستیم که باید با دردسر پرتاب شدن به درون دنیایی که خود ذاتا بی معناست کنار بیاییم.»
«انسان بیش از آنکه از مرگ بهراسد، از انزوای محضی که مرگ را همراهی می کند، می ترسد. ما می کوشیم زندگی را دو نفری تجربه کنیم، ولی هر یک از ما مجبوریم تنها بمیریم. کسی قادر نیست با ما یا به جای ما بمیرد.»
«ما موجوداتی در جستجوی معنا هستیم که باید با دردسر پرتاب شدن به درون دنیایی که خود ذاتا بی معناست کنار بیاییم.»
«انسان بیش از آنکه از مرگ بهراسد، از انزوای محضی که مرگ را همراهی می کند، می ترسد. ما می کوشیم زندگی را دو نفری تجربه کنیم، ولی هر یک از ما مجبوریم تنها بمیریم. کسی قادر نیست با ما یا به جای ما بمیرد.»
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
مامان و معنی زندگی.
Sign In »
Reading Progress
November 27, 2012
– Shelved
October 11, 2013
–
Started Reading
October 21, 2013
–
Finished Reading
Comments Showing 1-4 of 4 (4 new)
date
newest »

message 1:
by
Aban
(new)
Oct 21, 2013 11:04AM

reply
|
flag

مامان و معنی زندگی
توی داستان مامان و معنی زندگی، وابستگی فرزند رو به مادر متوفی اون نشون می ده. مادری که در زمان حیاتش نه تنها پسرش به او افتخار نمی کرده که باعث خجالتش هم می شده و به قول پسر، سال ها در خصومتی مداوم با او زندگی می کرده و عجیب این که، حالا بعد از مرگ مادر، در رویایی که 10 سال بعد از مرگ او میبیند تأیید و نظر مادرش رو در مورد خودش می خواد...بعد از رویا از خودش می پرسد آیا ممکنه من همه عمرم در پی تأیید مادرم بوده باشم؟
یالوم به این نتیجه می رسه که کودکانی که توی خانواده های ناکارآمد رشد می کنند، اغلب به سختی از اونها جدا می شن، در حالی که کودکان والدین خوب و مهربان، با تعارض کمتری از اونها فاصله می گیرن.
یالوم توی این داستان کوتاه نشون می ده که همه در پشت داستان به ظاهر خشک و خشنشون واقعیتهایی به وسعت یک عمر دارن که اگر بدون قضاوت بررسی شن مشکلات اطرافیان هم با اونها حل می شود.
پسر داستان که حالا مرد بالغیه بعد از مرور بدون قضاوت زندگی خودش و مامانش، تازه مادر و علت رفتارهای اون رو درک می کند.
بهش می گه:" مامان ما باید از هم جدا بشیم، ما نباید همدیگر رو به زنجیر بکشیم...در اصل هر آدمی تو دنیا تنهاست و باید با این مسئله روبه رو بشه چون به صلاح خودشه و انسان شدن این جوریه...استقلال یافتنه! "