Mehrnaz's Reviews > The Story of the Lost Child
The Story of the Lost Child (Neapolitan Novels, #4)
by
by

Mehrnaz's review
bookshelves: audiobook, c-italy, dear_ones
Jun 03, 2022
bookshelves: audiobook, c-italy, dear_ones
Read 2 times. Last read March 27, 2024 to May 17, 2024.
* آپدیت ۱۴۰۳
بار سومی که خوندن این مجموعه رو شروع کردم، فکر میکردم هریپات� بزرگسالمو پیدا کردم. ولی آخرای کتاب چهارم اینجوری بودم که نمیتونم به هری پاتر بزرگسالم تبدیلش کنم. این کتاب برام زیادی واقعی، عمیق و غمگینه.
عاشقش هستم چون جهانبین� من رو راجع به خیلی مسائلی که باهاش چالش داشتم، تغییر داد.
و این کتاب همیشه برام پر از رمز و راز و حرف نگفته میمون�. همیشه نیاز خواهم داشت بهش برگردم. ولی نه سالی یکبار به عنوان هریپاتر�. برای اینکار زیادی دردناکه.
*
یک سری دلایل ترغیب کننده برای خواندن این کتاب با این که دوست دارم فقط برای خودم باشه و همچنان باید کسی رو پیدا کنم تا در موردش حرف بزنم:
(موردها به دلیل توانایی و حوصله� کم بنده مثل همیشه پراکنده هستند اما با اشتیاق نوشته شدهان�.)
(محتوای آنلاین در مورد این کتاب زیاد هست، دانشگاهها� آمریکایی زیادی با اساتیدشون در این مورد گفتوگ� کردهان� و من در این ریویو از یک مورد استفاده کردم.)
�) تب النا فرنانته، لقبیه که منتقدین و طرفدارهای فرانته به تکرار ازش استفاده میکنن� و به نظر من این که همچین اصطلاحی برای این مجموعه استفاده میشه، یکی از بهترین تبلیغه� هست. استاد دانشگاهی در این ویدیو میگه که وقتی این مجموعه رو درس میده فقط ایتالیایی ها نیستن که از این کتاب لذت میبرن و ملیت های مختلف و نه فقط خانوم ها بلکه آقایون هم ازش لذت میبرن و همذاتپندار� با رمانها� ناپلی در قشر گستردها� از آدمها� با پسزمینهه� مختلف اتفاق میافت�. چه بسا دانشجوها مشتاق میش� که تاریخ رو عمیقت� بخونن.
�) این کتاب در خیلی از دانشگاهها� آمریکا به عنوان واحد درسی ارائه میشه. کتابی که بیشتر از ۵۰ سال از تاریخ ایتالیا و به خصوص ناپل که اتفاقاتش خاص و مهم هستند رو، پوشش میده و کتاب� و مقالهها� متنوعی برای بررسی این نویسنده و کارهاش چاپ شده.
جالبه بدونین از این کتاب در ایتالیا و مخصوصا هم شهریها� ناپلی نویسنده به خوبی استقبال نمیشه و هنوز گاهی اگر اسمش بیاد میگن که بهتره که فرانته به کارهای خونهداری� برسه! آدمهای� که استاد ایتالیایی میگه احتمالا کتاب رو نخوندن ولی معروفیتش رو میشناسن و ترجیح میدن این تصویری که از جامعهشو� دیده میشه، نباشه. ( این روحیه خیلی آشنا نیست؟ کلا این کتاب برای جامعه ی ایرانی میتونه بسیار آشنا به نظر بیاد)
�) یکی از دلایلی که به این کتاب نقدهای شدید میکنند انتخاب نویسنده برای پنهان ماندن هویتش هست و این رو غیر قابل قبول میدون�. درحالیکه فرانته در این مورد صحبت کرده که پس از این که کتاب نوشته میشه، نیازی به وجود نویسنده نداره و آزاد هست تا مسیر خودش رو طی کنه.
در مورد دیگه از اغراق حرف میزنن� برای مثال بیان میکنند که در میزان جرم و جنایت اون زمان اغراق کرده (که نکرده!).
من بنا به سلیقه شخصی کتابها� شخصیت محور و دیالوگ محور رو دوست ندارم، اما این یه ایراد نیست که بهش نقد بشه و لزوما یه سبکه، که اینبار چه بسا من رو غافلگیر کرد. و این داستان در کنار داستان زندگی این دو زن، تاریخی از ایتالیاست که در این روش نوشته شده.
خیلیه� به این کتاب لقب کتاب زرد، درامای نوجوانان و سوپاپر� میزن�. یکی از کسانی که کتاب "در حاشیهه� با النا فرنانته" رو نوشته اینطور پاسخ میده که آیا اگر این کتاب در مورد جنگ بود و سربازهای مردی که در جبهه میجنگند� باز هم این اتهامه� مطرح میشدند یا نه؟
یک جا مائده به قشنگی گفته بود که بعضی کتابها� داستانی میتون� تاثیری عمیقت� از کتاب غیرداستانی تاریخی بزارن و به نظر من این کتاب هم یکی از همون کتابهاس�.
خودم به اندازها� از این کتابه� لذت بردم که حاضرم همین الان برگردم و دوباره از اول بشنومشون که امیدوارم در آیندها� نزدیک این کار رو انجام بدم.
اگر دنبال کتاب ادبیات متفاوت و عمیق و شیرین و تلخ و در عین حال روان هستید، خوندن این کتاب رو در نظر بگیرید.
این ریویو رو بخونید، شخصی که سفر کرده که این محله رو ببینه و میگه هیچ راننده تاکسیی قبول نکرده که ببرتش چون اونجا محله� خلافکارهاس�. نوسنده میگه حتی تورهای مرتبط به فرنانته حاضر به بردنش به اون محله نبودن....
لینک به ریویو
بار سومی که خوندن این مجموعه رو شروع کردم، فکر میکردم هریپات� بزرگسالمو پیدا کردم. ولی آخرای کتاب چهارم اینجوری بودم که نمیتونم به هری پاتر بزرگسالم تبدیلش کنم. این کتاب برام زیادی واقعی، عمیق و غمگینه.
عاشقش هستم چون جهانبین� من رو راجع به خیلی مسائلی که باهاش چالش داشتم، تغییر داد.
و این کتاب همیشه برام پر از رمز و راز و حرف نگفته میمون�. همیشه نیاز خواهم داشت بهش برگردم. ولی نه سالی یکبار به عنوان هریپاتر�. برای اینکار زیادی دردناکه.
*
یک سری دلایل ترغیب کننده برای خواندن این کتاب با این که دوست دارم فقط برای خودم باشه و همچنان باید کسی رو پیدا کنم تا در موردش حرف بزنم:
(موردها به دلیل توانایی و حوصله� کم بنده مثل همیشه پراکنده هستند اما با اشتیاق نوشته شدهان�.)
(محتوای آنلاین در مورد این کتاب زیاد هست، دانشگاهها� آمریکایی زیادی با اساتیدشون در این مورد گفتوگ� کردهان� و من در این ریویو از یک مورد استفاده کردم.)
�) تب النا فرنانته، لقبیه که منتقدین و طرفدارهای فرانته به تکرار ازش استفاده میکنن� و به نظر من این که همچین اصطلاحی برای این مجموعه استفاده میشه، یکی از بهترین تبلیغه� هست. استاد دانشگاهی در این ویدیو میگه که وقتی این مجموعه رو درس میده فقط ایتالیایی ها نیستن که از این کتاب لذت میبرن و ملیت های مختلف و نه فقط خانوم ها بلکه آقایون هم ازش لذت میبرن و همذاتپندار� با رمانها� ناپلی در قشر گستردها� از آدمها� با پسزمینهه� مختلف اتفاق میافت�. چه بسا دانشجوها مشتاق میش� که تاریخ رو عمیقت� بخونن.
�) این کتاب در خیلی از دانشگاهها� آمریکا به عنوان واحد درسی ارائه میشه. کتابی که بیشتر از ۵۰ سال از تاریخ ایتالیا و به خصوص ناپل که اتفاقاتش خاص و مهم هستند رو، پوشش میده و کتاب� و مقالهها� متنوعی برای بررسی این نویسنده و کارهاش چاپ شده.
جالبه بدونین از این کتاب در ایتالیا و مخصوصا هم شهریها� ناپلی نویسنده به خوبی استقبال نمیشه و هنوز گاهی اگر اسمش بیاد میگن که بهتره که فرانته به کارهای خونهداری� برسه! آدمهای� که استاد ایتالیایی میگه احتمالا کتاب رو نخوندن ولی معروفیتش رو میشناسن و ترجیح میدن این تصویری که از جامعهشو� دیده میشه، نباشه. ( این روحیه خیلی آشنا نیست؟ کلا این کتاب برای جامعه ی ایرانی میتونه بسیار آشنا به نظر بیاد)
�) یکی از دلایلی که به این کتاب نقدهای شدید میکنند انتخاب نویسنده برای پنهان ماندن هویتش هست و این رو غیر قابل قبول میدون�. درحالیکه فرانته در این مورد صحبت کرده که پس از این که کتاب نوشته میشه، نیازی به وجود نویسنده نداره و آزاد هست تا مسیر خودش رو طی کنه.
در مورد دیگه از اغراق حرف میزنن� برای مثال بیان میکنند که در میزان جرم و جنایت اون زمان اغراق کرده (که نکرده!).
من بنا به سلیقه شخصی کتابها� شخصیت محور و دیالوگ محور رو دوست ندارم، اما این یه ایراد نیست که بهش نقد بشه و لزوما یه سبکه، که اینبار چه بسا من رو غافلگیر کرد. و این داستان در کنار داستان زندگی این دو زن، تاریخی از ایتالیاست که در این روش نوشته شده.
خیلیه� به این کتاب لقب کتاب زرد، درامای نوجوانان و سوپاپر� میزن�. یکی از کسانی که کتاب "در حاشیهه� با النا فرنانته" رو نوشته اینطور پاسخ میده که آیا اگر این کتاب در مورد جنگ بود و سربازهای مردی که در جبهه میجنگند� باز هم این اتهامه� مطرح میشدند یا نه؟
یک جا مائده به قشنگی گفته بود که بعضی کتابها� داستانی میتون� تاثیری عمیقت� از کتاب غیرداستانی تاریخی بزارن و به نظر من این کتاب هم یکی از همون کتابهاس�.
خودم به اندازها� از این کتابه� لذت بردم که حاضرم همین الان برگردم و دوباره از اول بشنومشون که امیدوارم در آیندها� نزدیک این کار رو انجام بدم.
اگر دنبال کتاب ادبیات متفاوت و عمیق و شیرین و تلخ و در عین حال روان هستید، خوندن این کتاب رو در نظر بگیرید.
این ریویو رو بخونید، شخصی که سفر کرده که این محله رو ببینه و میگه هیچ راننده تاکسیی قبول نکرده که ببرتش چون اونجا محله� خلافکارهاس�. نوسنده میگه حتی تورهای مرتبط به فرنانته حاضر به بردنش به اون محله نبودن....
لینک به ریویو
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
The Story of the Lost Child.
Sign In »
Quotes Mehrnaz Liked

“Unlike stories, real life, when it has passed, inclines toward obscurity, not clarity.”
― The Story of the Lost Child
― The Story of the Lost Child

“In what disorder we lived, how many fragments of ourselves were scattered, as if to live were to explode into splinters.”
― The Story of the Lost Child
― The Story of the Lost Child

“I soon discovered that I was getting used to being happy and unhappy at the same time, as if that were the new, inevitable law of my life.”
― The Story of the Lost Child
― The Story of the Lost Child

“the laws work for those who fear them, not for those who violate them.”
― The Story of the Lost Child
― The Story of the Lost Child

“The depressed don’t write books. People who are happy write, people who travel, are in love, and talk and talk with the conviction that, one way or another, their words always go to the right place.�
“Isn’t that how it is?�
No, words rarely go to the right place, and if they do, it’s only for a very brief time. Otherwise they’re useful for speaking nonsense, as now. Or for pretending that everything is under control.”
― The Story of the Lost Child
“Isn’t that how it is?�
No, words rarely go to the right place, and if they do, it’s only for a very brief time. Otherwise they’re useful for speaking nonsense, as now. Or for pretending that everything is under control.”
― The Story of the Lost Child

“Eliminating herself was a sort of aesthetic project. One can't go on anymore, she said, electronics seems so clean and yet it dirties, dirties tremendously, and it obliges you to leave traces of yourself everywhere as if you were shitting and peeing on yourself continuously: I want to leave nothing, my favorite key is the one that deletes.”
― The Story of the Lost Child
― The Story of the Lost Child

“When there’s too much silence, she said, so many ideas come to mind, I don’t pay attention. Only in bad novels people always think the right thing, always say the right thing, every effect has its cause, there are the likable ones and the unlikable, the good and the bad, everything in the end consoles”
― The Story of the Lost Child
― The Story of the Lost Child

“To be born in that city is useful for only one thing: to have always known, almost instinctively, what today, with endless fine distinctions, everyone is beginning to claim: that the dream of unlimited progress is in reality a nightmare of savagery and death.”
― The Story of the Lost Child
― The Story of the Lost Child

“In the wealthier countries a mediocrity that hides the horrors of the rest of the world has prevailed.”
― The Story of the Lost Child
― The Story of the Lost Child

“A book, an article, could make noise, but ancient warriors before the battle also made noise, and if it wasn’t accompanied by real force and immeasurable violence it was only theater.”
― The Story of the Lost Child
― The Story of the Lost Child

“it was a good rule not to expect the ideal but to enjoy what is possible.”
― The Story of the Lost Child
― The Story of the Lost Child
Reading Progress
May 27, 2022
–
Started Reading
May 27, 2022
– Shelved
May 27, 2022
– Shelved as:
audiobook
June 3, 2022
–
Finished Reading
June 5, 2022
– Shelved as:
c-italy
August 8, 2022
–
0.21%
"از وقتی کتاب چهارم رو تموم کردم، عین سحر شدهها� یه گوشه� ذهنم پیش این کتابه. سعی کردم کتابای دیگه بخونم و یکی دوتاشون هم خیلی خوب بود اتفاقا، ولی دلم فقط پیش این دو دختره. میدونم بازم قرار نیست عمقی که میخوام رو بدست بیارم .."
page
1
August 9, 2022
–
10.0%
"“Let’s go back,� Lila said.
“And the sea?�
“It’s too far.�
“And home?�
“A.�
“Then let’s go to the sea.�
“N.�
“W?�"
“And the sea?�
“It’s too far.�
“And home?�
“A.�
“Then let’s go to the sea.�
“N.�
“W?�"
March 27, 2024
–
Started Reading
May 17, 2024
–
Finished Reading
March 6, 2025
– Shelved as:
dear_ones
Comments Showing 1-13 of 13 (13 new)
date
newest »

message 1:
by
Dream.M
(new)
-
added it
Jun 03, 2022 08:26AM

reply
|
flag

رویا خیلی دوست دارم تو بخونیش واقعا خوشحال میشم و اینکه ببینم نظرت راجبش چیه.
اگر شک داری با سریالش که به اسم کتابه اوله شروع کن. سریالش واقعاا خوبه.
مرسی 😍🌸

:))) چرا حس میکنم تعریفه دوستانه است.. :))
طبق معمول اول نیتشو نداشتم بعد ساعت ها یوتوب دیدن ازش این چندتا موردو نوشتم بعد دیدم بی ترتیب و نظمه! فقط دلم نیومد حالا که نوشته بودم پست نکنم!:))
مرسی 😍🌸

سریالشم وحشتناک قشنگه.
در� مورد سومی هم النا وقتی خودش کتاب نوشت دقیقا همین حرفو به کسایی که ازش راجبع کتابش سوال میکردن زد:)

:))) چرا حس میکنم تعریفه دوستانه است.. :))
طبق معمول اول نیتشو نداشتم بعد ساعت ها یوتوب دیدن ازش این چندتا موردو نوشتم بعد دیدم بی ترتیب و نظمه! فقط دلم نی..."
نخیرم. ما اصلا رفاقتی نداریم که بخوام الکی تعریف کنم ಠ╭╮ಠ
خوب کردی پست کردی
بدون نیت نوشتنت اینه دیگه
با نیتت چی میش� :')


سریالشم وحشتناک قشنگه.
در� مورد سومی هم النا وقتی خودش کتاب نوشت دقیقا همین حرفو به کسایی که ازش راجبع کتابش سوال میکردن زد:)"
Happy to share this amazing experince and feeling with you ke dokhtar!
Taylor's version? Nice to meet you 🤝
آره آره روح خیلی از حرفه� و نظرات خودش رو تو این مجموعه گذاشته و وقتی میفهمی این رو خیلی جالبه.

:))) چرا حس میکنم تعریفه دوستانه است.. :))
طبق معمول اول نیتشو نداشتم بعد ساعت ها یوتوب دیدن ازش این چندتا موردو نوشتم بعد دیدم بی ترتیب و ..."
😅😅😅🙈

ببین ببین 😍 به نظرم اون خیلی باعث میشه آدم سراغ کتاب بیاد شاید بدون سریال اول سراغش رفتن اینقدر آدم رو جذب نکنه، مخصوصا اولش ..

اگر قبلا نخوندیش این ریویو رو ببین، نوشته ی کسی هست که میخواسته این محله رو ببینه: 😦😦😦
/book/show/2...

Nice :) you have great taste in music too:)
دلم میخواد کسی که لی لا رو از روش نوشته رو ببینم. دت گرل ایز مای گادس
توهم سر کتاب اول و نیمه ی اول کتاب دوم از نینو خوشت میومد😭😭😭؟ به هیچ وجه نمیتونستم پیشبینی کنم اینجوری از اب درمیاد:))))
فکر کنم تنها مرد درست حسابی این کتاب فرانکو و انزو بودن😭😭😭the rest are just a bunch of fuck ups.