Saman's Reviews > از دیار آشتی
از دیار آشتی
by
by

گفت دانایى که گرگى خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
... لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش
اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته مىشو� انسان پاک
هر که با گرگش مدارا مىکن�
خلق و خوى گرگ پیدا مىکن�
هر که از گرگش خورد دائم شکست
گر چه انسان مىنماید� گرگ هست
در جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیرى گر که باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر
اینکه مردم یکدگر را مىدرن�
گرگهاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مىکنن�
این ستمکاران که با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند
گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب
هست پنهان در نهاد هر بشر
... لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش
اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته مىشو� انسان پاک
هر که با گرگش مدارا مىکن�
خلق و خوى گرگ پیدا مىکن�
هر که از گرگش خورد دائم شکست
گر چه انسان مىنماید� گرگ هست
در جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیرى گر که باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر
اینکه مردم یکدگر را مىدرن�
گرگهاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مىکنن�
این ستمکاران که با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند
گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
از دیار آشتی.
Sign In »
Reading Progress
September 16, 2007
– Shelved
September 26, 2008
– Shelved as:
poem
Started Reading
February 19, 2014
–
Finished Reading