MaSuMeH's Reviews > خانوادۀ تیبو دوره چهار جلدی
خانوادۀ تیبو دوره چهار جلدی
by
by

ابوالحسن نجفی در مقدمه ترجمه کتاب «خانواده تیبو» مینویس�: از آغاز پیدایش رمان همواره دو شیوه رمان نویسی وجود داشته است: یکی شیوه کسانی که میخواهن� تصویر جهان را به صورتی که هست نقش کنند و دیگری شیوه� کسانی که میخواهن� جان درونی خود را، جهان شخصی و منحصر به فردی را که در آن به سر میبرن� یا با آن در کشمکشان� در برابر جهان بیرونی قرار دهند. دو تن از نویسندگان روس پیشرو و استاد این شیوه� هستند: یکی تالستوی و دیگری داستایوفسکی. روژه مارتن دوگار پیرو راه تالستوی بود.
و من می گویم ماجرا اینجا در یک پیروی ساده تمام نمی شود، روژه مارتین دوگار لذت را به اینجا محدود نمی کند. به گمانم جنگ از خود او هم آدم شدیدتر و عمیق تری می سازد که چنان دست میبرد به ذات انسان. تقسیمش می کند به دو چهره یکی قلب و یکی عقل، یکی را می نشاند در چهره ی ژاک، دیگری در قالب آنتوان. و تو اسیر می مانی بین این دوتا، که یکی را دوست می داری و دیگری تحسین میکنی. یکی را احمق فرض میکنی و دیگری را بیخودی جدی! اسیر میشوی بین تصویرهای متفاوت وعمیق انسان، بین کشمکش های آدمی و زندگی، می آمیزی با سنت ها و رویاها و ناگهان چشم می گشایی به تلخی و شفافیت واقعیت که چون حکم نهایی جاری میشود. که هنگام خواندن اش هر دم خشنودی و هر دم مغموم. هر دم شاد و هر دم غمگین. هر دم امیدوار و هر دم ناامید! چونان زندگی، چونان آنچه میشود از این معجون هزار طعم چشید و در لحظه حس کرد و فهمید.
یک منشور یک رابط که زندگی را می شکند و می چیند در کلمه و می گذارد در قالب داستان و تو را به دیدن تمام جلوه های آن از عشق، از نفرت، از جنگ از دوستی فرا می خواند.
واو، شاهکار یک شاهکار تمام چنان زنده چنان گیرا چنان عمیق که از عمق جان درمی نوردد تو را!
* ابوالحسن نجفی حلالت باد مرد، چه ترجمه ای، چه روانی در آن قلم نهفته است. متشکرم هزار بار برای چنین ترجمه ای متشکرم.
و من می گویم ماجرا اینجا در یک پیروی ساده تمام نمی شود، روژه مارتین دوگار لذت را به اینجا محدود نمی کند. به گمانم جنگ از خود او هم آدم شدیدتر و عمیق تری می سازد که چنان دست میبرد به ذات انسان. تقسیمش می کند به دو چهره یکی قلب و یکی عقل، یکی را می نشاند در چهره ی ژاک، دیگری در قالب آنتوان. و تو اسیر می مانی بین این دوتا، که یکی را دوست می داری و دیگری تحسین میکنی. یکی را احمق فرض میکنی و دیگری را بیخودی جدی! اسیر میشوی بین تصویرهای متفاوت وعمیق انسان، بین کشمکش های آدمی و زندگی، می آمیزی با سنت ها و رویاها و ناگهان چشم می گشایی به تلخی و شفافیت واقعیت که چون حکم نهایی جاری میشود. که هنگام خواندن اش هر دم خشنودی و هر دم مغموم. هر دم شاد و هر دم غمگین. هر دم امیدوار و هر دم ناامید! چونان زندگی، چونان آنچه میشود از این معجون هزار طعم چشید و در لحظه حس کرد و فهمید.
یک منشور یک رابط که زندگی را می شکند و می چیند در کلمه و می گذارد در قالب داستان و تو را به دیدن تمام جلوه های آن از عشق، از نفرت، از جنگ از دوستی فرا می خواند.
واو، شاهکار یک شاهکار تمام چنان زنده چنان گیرا چنان عمیق که از عمق جان درمی نوردد تو را!
* ابوالحسن نجفی حلالت باد مرد، چه ترجمه ای، چه روانی در آن قلم نهفته است. متشکرم هزار بار برای چنین ترجمه ای متشکرم.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
خانوادۀ تیبو دوره چهار جلدی.
Sign In »
Reading Progress
August 9, 2013
–
Started Reading
August 9, 2013
– Shelved
October 2, 2013
–
Finished Reading
Comments Showing 1-14 of 14 (14 new)
date
newest »

message 1:
by
MaSuMeH
(new)
-
rated it 5 stars
Aug 21, 2013 12:03PM

reply
|
flag


فقط 52 تومن:)
منتها در حد جنگ و صلح دی ها،قفیلا میشام اوندا رسمن !



وففففففففففففففففف
این کتاب به نظرم شبیه میز غذایی است پر از طعم ها و مزه های ناب،واو از هر کدام که می چشی تا عمق وجودت را لذت پر می کند!
جدای از ثبت تمام لذتهایم،یک تکه اش را برایتان به جا می گذارم تا هوس خواندنش دیوانه تان کند:
" دوست عزیز،وحشتناک این است که در پشت این ظواهر، شاید همه مشغول بازیگری باشند! در این زمان، آنچه در اروپا می گذرد شاید چیزی جز یک بازی پوکر نباشد که در آن هر کس سعی می کند که حریف را با ارعاب شکست دهد. تا اتریش نرم نرم مشغول خفه کردن صربستان حیله گر است شریکش آلمان قیافه ی تهدید آمیز می گیرد به قصد اینکه اقدام روسیه و کوشش صلح آمیز دول قدرتمند را فلج کند. عینا مثل پوکر; آنهایی که بهتر و بیشتر توپ می زنند بازی را می برند...در عین اینکه، مثل پوکر، هیچ کس از ورق های حریفش اطلاع ندارد. هیچ کس نمی داند که فعلا در رفتار آلمان، در رفتار اتریش، میزان حیله گری و میزان اراده ی تهاجم واقعی چه اندازه است. تا این لحظه روس ها همیشه در مقابل بی پروایی های آلمان و اتریش سپر انداخته اند بنابراین آلمان و اتریش مسلما حق دارند که پیش خودشان بگویند: (( اگر بتوانیم خوب توپ بزنیم، اگر بتوانیم خوب نشان دهیم که برای هر کاری آماده ایم، این بار هم روسیه تسلیم خواهد شد.)) ولی درست به همین دلیل که روسیه همیشه مجبور به تسلیم شده است، احتمال این هم هست که این بار واقعا وارد گود شود."
خانواده تیبو-جلد سوم--بخش 41

:)

الان بلاکم دیگه؟ اعترافاتم نمیرسه که؟
نه واقعن منم بد نوشتم،گاهی اون شدته یهو منفجر میشه جمله ای که خیلی می تونم با ملاطفت بگم یکهو خیلی خشن میشه،بحث سلبریتی هم نیست البته چون بنده آن مکان را ترک نموده ام دیگر
:)

دارد کم کم تمام میشود. اینقدر خوب بود که هر چه به پایان نزدیک می شوم با خساست بیشتری می خوانمش.