ŷ

Sina Iravanian's Reviews > خانواده تیبو؛ جلد چهارم

خانواده تیبو؛ جلد چهارم by Roger Martin du Gard
Rate this book
Clear rating

by
69570477
's review

it was amazing
bookshelves: classics, fiction

«عجیب است که بازگشت به فنا چنین مقاومتی برمی‌انگیز�.»

یک سوم پایانی این جلد برای من تأثیرگذارترین قسمت کتاب بود. هر چه در این چهار جلد کاشته شد ارزش چنین برداشتی را داشت. این حرف به این معنی نیست که در سه و نیم جلد گذشته چیزی به جز کاشت صورت نگرفته. لحظات به یادماندنی و تأثیرگذار زیادی در طول این چهار جلد خلق شد؛ اما در انتهای این جلد به ذهن شخصیت محبوب من در این رمان یعنی «آنتوان تیبو» بیشتر سرک می‌کشی� و از طریق نوشته‌های� که در دفترچه‌� خاطراتش نوشته، و راوی اول شخص، به او نزدیک و نزدیک‌ت� می‌شوی�. قسمت‌ها� زیادی از این خاطرات لحن اعتراف‌گون� دارند:

«من همیشه مرد متوسطی بوده‌ا�. با استعدادهای متوسط، متناسب با آن‌چ� زندگی از من توقع داشت. هوش متوسط، حافظه، استعداد جذب. شخصیت متوسط. و بقیه همه ظاهرسازی بود. [...] ضعفم نیاز دائمی به تأیید بود. [...] صدبار متوجه شده‌ا� که حضور دیگران تقریباً برایم ضروری است تا بتوانم منتهای تواناییم را نشان بدهم. همین که خودم را در معرض نگاه و قضاوت و تحسین دیگران می‌دیدم� همه‌� نیروهایم به حرکت در می‌آمد� تهور و قدرت تصمیم‌گیر� و احساس تواناییم افزون می‌ش� و اراده‌ا� را خواهی‌نخواه� به جهش وامی‌داش�.»

آنتوان افکارش را زیر ذره‌بی� نقد قرار می‌ده� و از دیدگاهش نسبت به زندگی و جهان می‌گوی�. شخصیتش یادآور شخصیت لوین در آناکارنینای تولستوی است. درست مثل او صاحب ذهنی ناآرام، پر از دغدغه، پر از پرسش، پر از شک؛ با این تفاوت که پاسخی که آنتوان برای چرایی زندگی می‌یاب� از پاسخ لوین متفاوت است. لوین بازتاب خود لئو تولستوی بود. آیا آنتوان هم بازتاب خود روژه مارتن دوگار بود؟

«محال است که بتوانیم خود را کاملاً از چنگ این پرسش بیهوده برهانیم:‌«معنا� زندگی چه می‌توان� باشد؟» خود من هنگام نشخوار گذشته با تعجب می‌بین� که در دل می‌گوی�: «مقصود از این چیست؟»
هیچ چیز نیست. مطلقاً هیچ. پذیرفتن این حقیقت دشوار است، زیرا هجده قرن مسیحیت در رگ و پی ماست. ولی هرچه بیشتر می‌اندیشیم� هر چه بیشتر بر گرد خود و در خود می‌نگری� بیشتر به این حقیقت بدیهی پی می‌بری�. «مقصود از این هیچ چیز نیست.» میلیون‌ه� موجود زنده روی زمین پدید می‌آیند� لحظه‌ا� می‌جنبن� و سپس می‌پوسن� و ناپدید می‌شون� و جای خود را برای میلیون‌ه� موجود دیگر می‌گذارن� که فردا آن‌ه� نیز می‌پوسن� و متلاشی می‌شون�. هستی ناپایدار آن‌ه� موقوف هیچ هدفی نیست. زندگی بی‌معن� است. و هیچ‌چی� اهمیت ندارد جز این‌ک� بکوشیم تا در این سفر کوتاه هرچه کم‌ت� بدبخت باشیم� و درک این حقیقت آن‌قد� هم که به نظر می‌آی� یأس‌آو� و فلج‌کنند� نیست. احساس پیراستگی و رهایی از همه‌� توهمات و دلخوشی‌ها� کسانی که می‌خواهن� به هر قیمت برای زندگی معنایی بیابند مایه‌� آرامش و توانایی و آزادی است. و اگر بدانیم که چگونه باید آن را به کار ببریم حتی اندیشه‌ا� نیروبخش می‌شو�.»


یادداشت‌ها� آنتوان، دیدگاه خوشبینانه‌ا� به جهان ندارند، سعی ندارند که دنیا را گلستان نشان بدهند؛ ولی همین یادداشت‌ها� ناامید کننده برای من تسکین دهنده بودند. روزهایی که این بخش کتاب را می‌خواند� فشار و تنش کاری زیادی هم تجربه می‌کرد� و اگر چند دقیقه فرصت پیدا می‌کردم� یکی دو صفحه از خاطرات آنتوان را می‌خواند� و آرام‌ت� می‌شد�. شاید به این دلیل که به من می‌گف� که تنها نیستم. او هم دنیا را مثل می می‌بین�. ولی چنان به کلمات مسلط است که آن چه من از گفتنش عاجزم در چند جمله به شکلی شیوا بیان می‌کن�.

دروغ چرا، دلیل دیگری که تا این اندازه آنتوان را دوست داشتم این بود که برای من یادآور داییم بود؛ انسان دوست‌داشتنی‌ا� که هم‌صحبتی‌ها� طولانی با او در دوره‌ا� کوتاه از شانس‌ها� بزرگ زندگیم بود. کسی که با همه‌� اطرافیانش با مدارا برخورد می‌کرد� و با نرم‌تری� کلمات من را که در معرض شستشوی مغزی مدرسه قرار گرفته‌بود� از افراط و تفریط بر حذر می‌داش�. به قول آنتوان:

برای ژان‌پ�: هر حقیقتی حقیقت موقت است. [...] تا هنوز جوانی، خود را از وسوسه‌� یقین برهان.
13 likes · flag

Sign into ŷ to see if any of your friends have read خانواده تیبو؛ جلد چهارم.
Sign In »

Reading Progress

October 8, 2024 – Started Reading
December 21, 2024 – Finished Reading
December 22, 2024 – Shelved
December 22, 2024 – Shelved as: classics
December 22, 2024 – Shelved as: fiction

Comments Showing 1-2 of 2 (2 new)

dateDown arrow    newest »

message 1: by Nasrin (new)

Nasrin M ممنون برای نوشته‌� ترغیب کننده و خوب‌تو�. نمی‌دون� تا چه حد نویسنده تحت تاثیر افکار شوپنهاور بوده اما بریده‌ه� و اشاره به بدبینی� کاراکتر داستان من رو یاد جهان‌بین� این فیلسوف نسبت به رنج و زندگی انداخت .
امیدوارم به زودی جز کتاب‌های� بشه که خوندم :)


Sina Iravanian Nasrin wrote: "ممنون برای نوشته‌� ترغیب کننده و خوب‌تو�. نمی‌دون� تا چه حد نویسنده تحت تاثیر افکار شوپنهاور بوده اما بریده‌ه� و اشاره به بدبینی� کاراکتر داستان من رو یاد جهان‌بین� این فیلسوف نسبت به رنج و زندگی ا..."

ممنون که وقت گذاشتید و خوندید. متأسفانه در مورد نویسنده مطالب خیلی کمی در اینترنت هست، شاید نقد آلبر کامو در مورد این کتاب بیشترین اطلاعات رو در مورد ایشون داشت که اون هم خیلی ناچیز بود. ولی می‌ش� حدس زد که با نظرات شوپنهاور و بقیه فیلسوفان آشنا بوده. البته شخصیت‌ها� داستان منفعل نیستند و مدام در حال تلاش برای رسیدن به آرمان‌شو� هستند، ولی حجم شکست و سرخوردگی هم بالاست. :)


back to top