KamRun 's Reviews > یکی مثل همه
یکی مثل همه
by
داستان نثری ساده و در عین حال بسیار گیرا دارد.نویسنده با مهارت تمام هجوم پیری و ترس از نابودی و مرگ آدمی را به نمایش گذاشته است.حسرت از دست رفتن لحظه به لحظه ی عمر و تباهی در انزوا. قهرمان داستان هیچ ویژگی منحصر به فردی ندارد،جز آن که "یکی سست مثل همه" و مانند همه نیز سرانجامی جز مرگ ندارد.روایت در مراسم خاکسپاری شخصیت اول داستان آغاز می شود و پس از آن راوی بازگشتی به گذشته ی دور و پر از خاطره ی شخص اول، از اغاز تا نابودی یک به یک مصنوعات و موهبت ها و فروریختن آخرین و مستحکم نرین قلعه ی آدمی ،یعنی جسم دارد.از حوادث دوران کودکی می گوید،از ازدواج های پی در پی و شکست های متوالی،از روزمرگی ها و هجوم دوباره و دوباره ی بیماری و مرگ در سال های آخر عمر که در تنهایی ای خودساخته می گذرد.شخصیت بی نام داستان که تا پایان نیز بی نام می ماند،در چند قدمی مرگ حسرت گذشته را می خورد و همه چیز را از دست رفته می بیند.سلامتی و قوای جوانی،فرصت ها،پیوند ها و حتی خانواده.قطاری را تصور می کند که روزبروز از مسافرانش کاسته می شود و اینک،در آستانه آخرین عمل جراحی و مرگ،قطار بی مسافر و وی تنهاست. در بعضی قسمت های داستان به خصوص صفحات پایانی، با افکار درهم دیرینه ذهن خویش رو در رو شدم و از این جهت،کتاب تاثیری دو چندان بر من گذاشت.از این رو چهار ستاره نصیب داستان و ترجمه عالی آن می کنم و یک ستاره هم سهم احساس و تجربه ی ناب خواندن کتاب در شب هنگام و سکوت و تنهایی
by

تنها زندگی کردن انتخاب خودش بود، ولی نه تا این اندازه تنها. بدترین جنبه ی تنهایی این است که مجبوری تحملش کنی.یا تحمل می کنی، یا غرق می شوی.باید سخت تلاش کنی تا ذهن گرسنه ات را از نگاه به گذشته بازداری
داستان نثری ساده و در عین حال بسیار گیرا دارد.نویسنده با مهارت تمام هجوم پیری و ترس از نابودی و مرگ آدمی را به نمایش گذاشته است.حسرت از دست رفتن لحظه به لحظه ی عمر و تباهی در انزوا. قهرمان داستان هیچ ویژگی منحصر به فردی ندارد،جز آن که "یکی سست مثل همه" و مانند همه نیز سرانجامی جز مرگ ندارد.روایت در مراسم خاکسپاری شخصیت اول داستان آغاز می شود و پس از آن راوی بازگشتی به گذشته ی دور و پر از خاطره ی شخص اول، از اغاز تا نابودی یک به یک مصنوعات و موهبت ها و فروریختن آخرین و مستحکم نرین قلعه ی آدمی ،یعنی جسم دارد.از حوادث دوران کودکی می گوید،از ازدواج های پی در پی و شکست های متوالی،از روزمرگی ها و هجوم دوباره و دوباره ی بیماری و مرگ در سال های آخر عمر که در تنهایی ای خودساخته می گذرد.شخصیت بی نام داستان که تا پایان نیز بی نام می ماند،در چند قدمی مرگ حسرت گذشته را می خورد و همه چیز را از دست رفته می بیند.سلامتی و قوای جوانی،فرصت ها،پیوند ها و حتی خانواده.قطاری را تصور می کند که روزبروز از مسافرانش کاسته می شود و اینک،در آستانه آخرین عمل جراحی و مرگ،قطار بی مسافر و وی تنهاست. در بعضی قسمت های داستان به خصوص صفحات پایانی، با افکار درهم دیرینه ذهن خویش رو در رو شدم و از این جهت،کتاب تاثیری دو چندان بر من گذاشت.از این رو چهار ستاره نصیب داستان و ترجمه عالی آن می کنم و یک ستاره هم سهم احساس و تجربه ی ناب خواندن کتاب در شب هنگام و سکوت و تنهایی
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
یکی مثل همه.
Sign In »
Reading Progress
July 10, 2014
– Shelved
July 10, 2014
– Shelved as:
to-read
March 4, 2015
–
Started Reading
March 6, 2015
–
Finished Reading
Comments Showing 1-6 of 6 (6 new)
date
newest »


تجربه به من ثابت کرده سلیقه ی پیمان خاکسار رو می پسندم
کارهایی که ترجمه میکنه جالب و یه جورایی نو به نظر میان
فضای غمگینی داره این کتاب؟؟"
بله فضای نسبتا غمگینی داره.تامل برانگیزه.البته بستگی به روحیه و افکار خواننده هم داره،این که قبلا تا چه حد به مردن خودش و اطرافیانش فکر کرده و دیدگاهش نسبت به زندگی،مرگ و جهان بعد از مرگ چگونه ست.در مورد خاکسار هم باید بگم واقعا یکی از بهترین مترجم هاست و سلیقه ش در انتخاب و ترجمه حرف نداره

تجربه به من ثابت کرده سلیقه ی پیمان خاکسار رو می پسندم
کارهایی که ترجمه میکنه جالب و یه جورایی نو به نظر میان
فضای غمگینی داره این کتاب؟؟