ŷ

تازه‌ها� کتاب discussion

56 views
تازه‌ها� نشر > نشر ماهی

Comments Showing 1-4 of 4 (4 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by ѱ (new)

ѱ (fidbook) | 134 comments Mod
تازه‌ها� نشر ماهی


message 2: by ѱ (new)

ѱ (fidbook) | 134 comments Mod
سر هیدرا
«سر هیدرا» عنوان رمانی است از کارلوس فوئنتس که به‌تازگ� با ترجمه کاوه میرعباسی در نشر ماهی منتشر شده است. میرعباسی این اثر فوئنتس را از زبان اصلی یعنی اسپانیایی به فارسی برگردانده و البته از ترجمه انگلیسی آن که توسط مارگرت سایرس پیدن انجام شده نیز کمک گرفته است. به‌گفت� میرعباسی ترجمه انگلیسی رمان اگرچه چندان امین و دقیق نیست، اما در رفع پاره‌ا� از ابهام‌ه� مفید بوده و از این‌ر� او به این ترجمه هم رجوع کرده است. «سر هیدرا» اولین و احتمالا تنها رمان جاسوسی در ادبیات مکزیک است. فوئنتس در جایی می‌گوی� با نوشتن این رمان قصد داشته «از سر تفنن یک پارودی جاسوسی بنویسد، روایت یک جیمز باند جهان‌سوم� را. اما به‌رغ� نیت اولیه، این اثر به تلخ‌اندیش� در باب بی‌اخلاقی� منفی‌باف� و پلیدی در عرصه سیاست بدل شده است». قهرمان این رمان، فلیکس مالدونادو نام دارد و شخصیتی شبیه به «یوزف کا»ی کافکاست. البته با این تفاوت که او نه درگیر محاکمه است و نه می‌کوش� بی‌گناهی‌ا� را به اثبات برساند؛ چراکه محاکمه او به پایان رسیده و جرمش اثبات شده. «سر هیدرا» رمانی است در چهار بخش و در ترجمه فارسی‌ا� تفسیری کوتاه درباره این اثر نیز ضمیمه داستان شده است. مترجم این تفسیر کوتاه را از کتاب «کارلوس فوئنتس» نوشته لانین آگیورکو، که پیش‌ت� در مجموعه نسل قلم با ترجمه عبدالله کوثری منتشر شده بود انتخاب کرده است. در بخشی از این تفسیر درباره ویژگی‌ها� این اثر فوئنتس آمده: «هرچند مضمون دوچهرگی در بسیاری از رمان‌ه� و نمایش‌نامه‌ها� فوئنتس جایی نمایان دارد، در سر هیدرا شکلی وسواس‌گون� می‌گیر�. هیدرا –هیولای� با چندین سر که به جای هر سری که هرکول از او می‌برید� دو سر بر گردنش می‌رویی�- نماد تکثیر بی‌پایا� است؛ جریان پیوسته دوتاشدن است که در سراسر داستانی پر از جاسوسی و خرابکاری روی می‌ده�. کم‌و‌بی� همه شخصیت‌ها� اصلی هویت‌ها� دوگانه و حتی سه‌گان� دارند. علاوه بر دوگانه‌شد� شخصیت‌ها� تکرار دقیق صحنه‌ه� و گفت‌وگوه� و حتی تکرار ساختار نیز در میان است، به‌گونه‌ا� که خواننده با دو برآمد محتمل روبه‌ر� می‌شو�- یکی در تخیل راوی، که چون نتوانسته است عطوفت فلیکس مالدونادو را به سوی خود جلب کند، او را برای خود بازآفریده، و دیگری آنچه به راستی بر قهرمان اصلی می‌گذر�. در زندگی شخصیت اصلی، که آدمی پریشان و خیال‌پرو� است، اشتیاق به دیگربودن- اشتیاق به هویتی خلاق و خارق‌العاد� برای جبران هستی فرساینده و بی‌رن� و بویش در مقام کارمند دیوانی- به صورتی بسیارغریب برآورده می‌شود� یعنی اسیرکنندگانش او را وامی‌دارن� که هویت خود را عوض کند و حتی تن به جراحی صورت بدهد. در سرتاسر رمان سر هیدرا، آن جفت‌ها� مثبت و متعالی شخصیت اصلی- افرادی چون سارا کلاین، معشوق او، و شخصیت پدر- ناخدا هردینگ، که تجسم آرمان‌ها� سیاسی و اجتماعی‌ا� هستند که فلیکس در پی تحقق آنهاست- نابود می‌شون� و بدین‌سا� خبر از تقدیر فلیکس می‌دهن� که سرانجام تن به خواست اسیرکنندگانش می‌ده� و دیوانه می‌شود�. «سر هیدرا» این‌طو� شروع می‌شو�: «سر ساعت هشت صبح، فلیکس مالدونادو به سنبورنس خیابان مادرو رسید. سال‌ه� می‌ش� که به کاشی‌سرا� معروف پا نگذاشته بود. آنجا هم مثل سایر قسمت‌ها� مرکز قدیمی شهر مکزیکو، که� نقشه‌ا� را ارنان‌کورت� با دست خود کشیده و دستور داده بود آن را بر ویرانه‌ها� پایتخت آزتک‌ه� برپا دارند، از مد افتاده بود. این فکر موقعی که فلیکس درهای گردان چوبی و شیشه‌ا� ورودی را هل داد از ذهنش گذشت. یک چرخ کامل زد و باز سر از خیابان درآورد. احساس گناه می‌کر�. می‌ترسی� مبادا دیر سر قرارش برسد...».


message 3: by ѱ (new)

ѱ (fidbook) | 134 comments Mod
خانه ماتریونا
«خانه ماتریونا» عنوان داستانی است از آلکساندر سالژنیتسین که این روزها با ترجمه عبدالرضا ناطقی در نشر ماهی منتشر شده است. مترجم در این کتاب، به جز داستان «خانه ماتریونا»، «خرده‌ریزها»� سالژنیتسین را هم ترجمه کرده است. سالژنیتسین را می‌توا� از مهم‌تری� نویسندگان ادبیات قرن بیستم روسیه به‌شما� آورد. او در دسامبر سال ١٩١٨ متولد شد و بعد به مانند بسیاری دیگر از نویسندگان و روشنفکران قرن بیستم روسیه با حکومت استالین به مشکل خورد و سال‌ه� را در زندان و اردوگاه کار اجباری سپری کرد. او در سال ١٩٧٠ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. «خانه ماتریونا» به‌نوع� ریشه در زندگی خود نویسنده دارد. «در این داستان، دو نوع جهان‌بین� به‌وضو� در مقابل هم قرار گرفته‌ان�: در یک‌سو� خدمت بی‌چشمداش� به اطرافیان و کمک بی‌دری� به آنها، و در سوی دیگر، مال‌‌اندوز� آزمندانه. جالب است که دیگران خلوص بی‌مزدومن� ماتریونا را درنمی‌یابن� و او را سرزنش می‌کنن� که مال‌اندی� نیست و دل در گرو مال دنیا ندارد. تنها چیزی که باعث می‌شو� تنگدستی ماتریونا چندان به چشم نیاید همدلی ذاتی او با گرفتاری‌ها� دیگران است...». اما آنچه تحت‌عنوا� «خرده‌ریزها� در بخش دوم این کتاب آمده، نوشته‌ها� ادبی بسیارکوتاه سالژنیتسین است که در مجموعه‌ا� به همین نام به صورت سامیزدات در شوروی منتشر شدند. سالژنیتسین در دهه ١٩٩٠ و بعد از بازگشت به روسیه، باز به نوشتن «خرده‌ریزها� پرداخت و آنچه در این کتاب ترجمه شده مربوط به این مجموعه دوم است که در طول سال‌ها� ١٩٩٦ تا ١٩٩٩ نوشته شده‌ان�. در بخشی از یکی از این «خرده‌ریزها� با عنوان «سیاه‌کاج� می‌خوانی�: «چه درخت شگرفی! هرگاه به آن می‌نگریم� پوشیده از برگ‌ها� سوزنی‌ا� می‌بینی�. یعنی از این خانواده است؟ نه. پاییز از راه می‌رس� و از هرسو درختان پهن‌بر� در کار برگ‌ریزانن�. گویی جان می‌سپارن�. آن‌گا� او هم برگ می‌ریز�. چه‌بس� از سر همدردی. تنهایتان نمی‌گذار�! خانواده‌ا� بی� من هم بر پای می‌مانن�. با چه مهر و شکوهی برگ می‌ریزد� چونان درخششی کوتاه از شراره‌� خورشید. یعنی نرمدل است؟ باز هم نه؛ بافت چوبی آن استوارترین چوب جهان است و با هر تبری نمی‌توا� آن را از جای برکند...».


message 4: by ѱ (new)

ѱ (fidbook) | 134 comments Mod
دیگری

چندی پیش مجموعه داستانی از آرتور شنیتسلر با عنوان «دیگری» با ترجمه علی‌اصغ� حداد در نشر ماهی منتشر شد که این کتاب دربرگیرنده ٢٢ داستان کوتاه است. شنیتسلر نویسنده اتریشی آغاز قرن بیستم است و از مهم‌تری� نویسندگان اتریش به شمار می‌رو�. حداد پیش از این دو داستان «بازی در سپیده‌دم� و «رویا» را از شنیتسلر ترجمه و در قالب یک کتاب منتشر کرده بود که این کتاب چندسال پیش از طرف انتشارات نیلوفر منتشر شد. او همچنین قبل‌تر� دو داستان «ستوان گوستل» و «مرده‌ه� سکوت می‌کنند� را نیز از شنیتسلر ترجمه کرده بود؛ این دو داستان در کتاب «مجموعه نامرئی» که داستان‌های� است از نویسندگان آلمانی‌زبا� چاپ، و از طرف نشر ماهی منتشر شد، ضمن اینکه پیش از آن داستان «مرده‌ه� سکوت می‌کنند� با ترجمه حداد به‌صور� تک‌کتا� از طرف نشر تجربه منتشر شده بود. شنیتسلر از جمله نویسندگان آغازگر ادبیات مدرن به شمار می‌رو� که اولین‌با� توسط صادق هدایت به ایران معرفی شد. هدایت در آن سال‌ه� داستان «کور و برادش» را از شنیتسلر ترجمه کرده بود که این داستان در کتاب «نوشته‌ها� پراکنده» آمده است. مرگ، وحشت و اضطراب‌ها� روانی و بحران در روابط آدم‌ه� از مضامین اصلی غالب داستان‌ها� مجموعه «دیگری» است. شنیتسلر علاقه زیادی به فروید داشت و در بسیاری از آثارش سرنوشت قهرمان‌ها� داستان‌های� از منظری روان‌شناخت� تصویر شده‌ان�. حداد در بخشی از مقدمه کتاب «دیگری» درباره قهرمان‌ها� داستان‌ها� شنیتسلر نوشته: «رویدادهای آثار او بیشتر در شهر وین رخ می‌دهن�. قهرمانان او شخصیت‌ها� تیپیکی هستند از جامعه آن روز وین: افسران، پزشکان، هنرمندان، خبرنگاران، بازیگران، افراد خانواده سلطنتی، وابستگان به دربار و البته دخترکان زیباروی حاشیه شهر. در آثار او به کارگران و تهیدستان کمتر برمی‌خوری�. از همین‌ر� برخی از منتقدان ادبی او را به یک‌سویه‌نگر� متهم می‌کنن�. شنیتسلر در آثار خود به توصیف اختلالات روانی نمی‌پردازد� مسئله مورد علاقه او، آن روندی است که در درون شخصیت‌های� جریان می‌یاب�: کشمکشی که قهرمانانش در راه دستیابی به امیالشان با آن روبه‌ر� هستند. تصادفی نیست که شنیتسلر در نوول «ستوان گوستل» مونولوگ درونی را برای نخستین‌با� در ادبیات آلمانی‌زبا� به کار می‌گیر� و موفق می‌شو� فضایی بیافریند که خواننده‌ا� بتواند کشمکش‌ها� درونی قهرمان اثر را عمیق‌ت� دریابد.
شنیتسلر می‌کوش� راست و دروغ‌های� را آشکار کند که شخصیت‌های� در چنبره مقررات و ممنوعیت‌ها� اجتماعی با آن درگیرند. تلاش قهرمانان او برای رهایی از چارچوب تنگ بایدها و نبایدهای اجتماعی اغلب به فاجعه می‌انجام�.» عناوین داستان‌ها� مجموعه «دیگری» عبارتند از: «چه ملودی زیبایی»، «چشم‌انتظا� خدای بی‌جا� و مقام»، «آمریکا»، «ارث»، «پرنس در سالن است»، «دوست من اوپسیلون»، «دیگری»، «ثروت»، «پسر»، «کمدی کوچک»، «دسته‌گل»� «فرصت یک‌ساعته»� «زن بعدی»، «آخرین نامه آندریاس تامایر»، «نیکی؛ بی‌تظاه� و بی‌ریا»� «موفقیت»، «کراوات سبز»، «رقاص یونانی»، «پیشگویی»، «سرگذشت یک نابغه»، «قاتل» و «هشدار سه‌گانه�.


back to top