progress:
(page 10 of 440)
"- آلدو از پنجره� شن گرفته به تومورِ نور کُشنده، چشم تنگ میکن�. برمیگرد� طرف من � میگوی�: من منبع الهام کسی نیستم. فکر میکن� عجب جمله� معرکها�. دفترچهامر� درمیآور� و وقتی نگاهی عصبانی به من میانداز� میگوی�: اره عوضی دارم مینویسم�.
پانوشت: اونی که آلدو نیست چقدر منم :))" — Jul 03, 2017 05:07AM
"- آلدو از پنجره� شن گرفته به تومورِ نور کُشنده، چشم تنگ میکن�. برمیگرد� طرف من � میگوی�: من منبع الهام کسی نیستم. فکر میکن� عجب جمله� معرکها�. دفترچهامر� درمیآور� و وقتی نگاهی عصبانی به من میانداز� میگوی�: اره عوضی دارم مینویسم�.
پانوشت: اونی که آلدو نیست چقدر منم :))" — Jul 03, 2017 05:07AM


“...اگر تنها سیبی بود
اگر تنها سیبی بود، نصفش می کنم
نصفی مال من، نصف دیگرش مال تو
اگر تنها لبخندی بود، نصفش می کنم
نصفی مال من، نصف دیگرش مال تو
اندوهی اگر باشد! نیست تو را قسمتی
...عمیقا همچون آخرین نفس، خواهم مکیدش”
―
اگر تنها سیبی بود، نصفش می کنم
نصفی مال من، نصف دیگرش مال تو
اگر تنها لبخندی بود، نصفش می کنم
نصفی مال من، نصف دیگرش مال تو
اندوهی اگر باشد! نیست تو را قسمتی
...عمیقا همچون آخرین نفس، خواهم مکیدش”
―

&ܴ;!کودکان
بر روی لولەهای نفت
دیوارهای وضوخانه مساجد
دە میلیون بار
نوشتیم زندە باد مظلوم
.زندە باد کارگر
ولی همەی نوشتە ها
حتی یک بار
نتوانستند لقمە ای شوند
.و شکم کارگری را سیر کنند”
―
بر روی لولەهای نفت
دیوارهای وضوخانه مساجد
دە میلیون بار
نوشتیم زندە باد مظلوم
.زندە باد کارگر
ولی همەی نوشتە ها
حتی یک بار
نتوانستند لقمە ای شوند
.و شکم کارگری را سیر کنند”
―

“به� فروغ فرخزاد
در خيابانهای سرد شب
به� پنجرهها� زرد آسمان خیره� می شوی
و برف دلت را بر کاج سوخته� موهایت می بارانی
ـ حلق چرا تشنه� جرعها� شراب می شود؟
خلق چرا خسته� زندگانی خراب میشود؟
!اینقدر تارموهای زلفت را به� ستارهه� گره� نزن
لهیب قلب زخمی ات
فریب و غبار این سرزمین را نمی افروزد
زیرا حقیقتی که� در دل من و تو برق می زند
از چراغ قصرها و جادهه� روشنتر نیست
در روز تولدت
اشک برای چشمان و غم برای دلت می گرید
تو هم در آستانه� رود و طنین ابر
خود را به� سوهان غم جهانی با رنج های ابدی می سپاری
ـ من امشب در خواب خویش
قافله� سالار کاروانی بودم
که� مردمانش در این سرزمین رنج
.تازه� از خوابی سبز بیدار شده� بودند”
―
در خيابانهای سرد شب
به� پنجرهها� زرد آسمان خیره� می شوی
و برف دلت را بر کاج سوخته� موهایت می بارانی
ـ حلق چرا تشنه� جرعها� شراب می شود؟
خلق چرا خسته� زندگانی خراب میشود؟
!اینقدر تارموهای زلفت را به� ستارهه� گره� نزن
لهیب قلب زخمی ات
فریب و غبار این سرزمین را نمی افروزد
زیرا حقیقتی که� در دل من و تو برق می زند
از چراغ قصرها و جادهه� روشنتر نیست
در روز تولدت
اشک برای چشمان و غم برای دلت می گرید
تو هم در آستانه� رود و طنین ابر
خود را به� سوهان غم جهانی با رنج های ابدی می سپاری
ـ من امشب در خواب خویش
قافله� سالار کاروانی بودم
که� مردمانش در این سرزمین رنج
.تازه� از خوابی سبز بیدار شده� بودند”
―

“به� "امیلی برونته�
یکی بود یکی نبود
سه� تا سیب بود
یکیشون سرخ
یکیشون زرد
یکیشون سبز
یکی از یکی قشنگتر
اولی رو يكى خورد
دومی رو دزده� برد
.سومی هم تک و تنها جون سپرد”
―
یکی بود یکی نبود
سه� تا سیب بود
یکیشون سرخ
یکیشون زرد
یکیشون سبز
یکی از یکی قشنگتر
اولی رو يكى خورد
دومی رو دزده� برد
.سومی هم تک و تنها جون سپرد”
―

“هەتا دەنگی خوێن بڕ ئەکا
تۆ هەر بێدەنگییەکی کوژراو و
هەر خەڵتانی شەوەزەنگ بووی.
نە جارێک بووی بە پەیامبەر و
نە ڕۆژێک بووی بە بڵندگۆی ئاسمان و
نە بۆ سەعاتێک بووی بە کورسی شەرع و
نە بۆ دەقیقەیەکیش بووی
بە سوورەتی دەسەڵات و
نە بۆ چرکەیەکیش بووی بە نووسەری
فەرمان و قانون!
ئاخر تۆ ژن بوویت ژن!
"عەقڵێکی نوقسان"!!
"سێیەکی ژیان"!!
ئاخر تۆ ژن بوویت ژن.. بۆیە!”
―
تۆ هەر بێدەنگییەکی کوژراو و
هەر خەڵتانی شەوەزەنگ بووی.
نە جارێک بووی بە پەیامبەر و
نە ڕۆژێک بووی بە بڵندگۆی ئاسمان و
نە بۆ سەعاتێک بووی بە کورسی شەرع و
نە بۆ دەقیقەیەکیش بووی
بە سوورەتی دەسەڵات و
نە بۆ چرکەیەکیش بووی بە نووسەری
فەرمان و قانون!
ئاخر تۆ ژن بوویت ژن!
"عەقڵێکی نوقسان"!!
"سێیەکی ژیان"!!
ئاخر تۆ ژن بوویت ژن.. بۆیە!”
―
Mahshid’s 2024 Year in Books
Take a look at Mahshid’s Year in Books, including some fun facts about their reading.
More friends�
Favorite Genres
Polls voted on by Mahshid
Lists liked by Mahshid