mohsen pourramezani’s Reviews > شوایک > Status Update

mohsen pourramezani
is on page 67 of 907
شوایک با نیش باز گفت: «اومدم، ولم کردن. بیزحم� یه آبجو بدین. کو آقای پالیوتس، اونم اومده؟»
زن پالیوتس به جای جواب به گریه افتاد و هقه� کنان گفت: «ده سال... براش بریدن... یه هفته�... پیش»
شوایک گفت: «خب، پس هفت روزش رو کشیده.»
— Feb 18, 2016 11:28PM
زن پالیوتس به جای جواب به گریه افتاد و هقه� کنان گفت: «ده سال... براش بریدن... یه هفته�... پیش»
شوایک گفت: «خب، پس هفت روزش رو کشیده.»
Like flag
mohsen’s Previous Updates

mohsen pourramezani
is on page 382 of 907
این روزا دیگه اون رفاقت واقعی بین ماها وجود نداره. یه وقت بود یادم میاد تو باشگاه هر کدوم از افسرا سعی میکرد� سهمی توی تفریحات به عهده بگیرن. مثلا خوب یادمه، یه ستوان بود به اسم دانکل که یه روز لخت و پتی خوابید کف اتاق، یه دمِ سگ کرد لای کپلش و ادای پریای دریایی رو در آورد. یه ستوان دیگه بود به اسم شلایزنر که خیلی قشنگ میتونس� گوشاشو سیخ کنه، شیهه بکشه، میومیو کنه، یا مثل زنبور وزوز کنه.
— Feb 22, 2016 01:15AM

mohsen pourramezani
is on page 172 of 907
در پروس قربانی بیچاره را کشیش به زیر ساطور جلاد هدایت میکر�. در اتریش به پای چوبه� دار، در فرانسه به زیر گیوتین، در امریکا به سوی صندلی الکتریکی ... و الی آخر.
در گیرودار کار همواره صلیب و مصلوب را که در دست داشتند به قربانی نشان میدادند� انگار بخواهند بگویند:«تو را فقط به دار میآویزند� سرت را میبرند� خفها� میکنند� پانزدههزا� ولت را توی تنت رها میکنند� اما او چه زجرها که نکشید.»
— Feb 21, 2016 01:44AM
در گیرودار کار همواره صلیب و مصلوب را که در دست داشتند به قربانی نشان میدادند� انگار بخواهند بگویند:«تو را فقط به دار میآویزند� سرت را میبرند� خفها� میکنند� پانزدههزا� ولت را توی تنت رها میکنند� اما او چه زجرها که نکشید.»

mohsen pourramezani
is on page 134 of 907
خب تنه لشا، دیگه میتونی� برین، تمومه. حواسم بود، حضور قلبی رو که تو کلیسا، جلو محراب لازمه از خودتون نشون ندادین. همهتون� از دم باید آویزون کنن. روتون اونقدر سفته که در برابر خدای آسمونام هره کره میکنین� خره میکشی� و حتی با پاتون ضرب میگیرین� اونم جلوِ من، منی که اینجا نمیانده� مریم باکره، آقامون مسیح و خداوند متعالم. ملعونا!
— Feb 20, 2016 09:44AM

mohsen pourramezani
is on page 67 of 907
شرتر از همه یه آقایی بود که ادعا میکر� جلد شونزدهم لغتنامهس� و از همه میخوا� وازش کنن و معنی کلمه� چیتگر رو پیدا کنن و الا کارشون زاره. فقط وقتی آروم گرفت که کردنش تو روپوش. خیال کرد دارن جلدش میکن� و خیلی ذوق میکر�.
— Feb 18, 2016 01:39AM