ŷ

ŷ helps you follow your favorite authors. Be the first to learn about new releases!
Start by following محمدرضا شفیعی کدکنی.

محمدرضا شفیعی کدکنی محمدرضا شفیعی کدکنی > Quotes

 

 (?)
Quotes are added by the ŷ community and are not verified by ŷ.
Showing 1-23 of 23
“به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید
- دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟
- همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم.
به کجا چنین شتابان؟
- به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا، سرایم
- سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه‌ها� به باران
برسان سلام ما را”
محمدرضا شفیعی کدکنی, در کوچه‌باغها� نشابور

نفسم گرفت ازين شب در اين حصار بشكن
در اين حصار جادويي روزگار بشكن
چو شقايق از دل سنگ برآر رايت خون
به جنون صلابت صخره ي كوهسار بشكن
تو كه ترجمان صبحي به ترنم و ترانه
لب زخم ديده بگشا صف انتظار بشكن
... سر آن ندارد امشب كه برآيد آفتابي؟
تو خود آفتاب خود باش و طلسم كار بشكن
بسراي تا كه هستي كه سرودن است بودن
به ترنمي دژ وحشت اين ديار بشكن
شب غارت تتاران همه سو فكنده سايه
تو به آذرخشي اين سايه ي ديوسار بشكن
ز برون كسي نيايد چو به ياري تو اينجا
تو ز خويشتن برون آ سپه تتار بشكن

محمدرضا شفیعی کدکنی
“طفلی به نام شادی، دیریست گم شده ست/ با چشم های روشن براق/ با گیسویی بلند به بالای آرزو/ هر کس ازو نشانی دارد ما را کند خبر/ این هم نشان ما :/ یک سو خلیج فارس / سوی دگر خزر”
محمد رضا شفیعی کدکنی
“در روزهای آخر اسفند
کوچ بنفشه‌ها� مهاجر
زيباست
در نيم‌رو� روشن اسفند
وقتی بنفشه ها را از سايه های سرد
در اطلس شميم بهاران
با خاک و ريشه
- ميهن سيارشان �
از جعبه‌ها� کوچک و چوبی
در گوشه‌� خيابان می‌آورن�
جوی هزار زمزمه در من
می‌جوش�:
ای کاش
ای کاش، آدمی وطنش را
مثل بنفشه‌ه�
(در جعبه‌ها� خاک)
يک روز می‌توانس�
هم‌را� خويشتن ببرد هر کجا که خواست
در روشنای باران
در آفتاب پاک”
محمد رضا شفيعي كدكني
“از زلزله و عشق، خبر كس ندهد
آن لحظه خبر شوي كه ويران شده اي...”
محمدرضا شفيعي كدكني
“هیچ میدانی چرا چون موج
در گریز از خویشتن پیوسته میکاهم ؟
زانکه بر این پرده تاریک
این خاموشی نزدیک
آنچه می خواهم نمی بینم
و آنچه می بینم نمی خواهم”
محمدرضا شفیعی کدکنی
“آخرین برگ سفرنامه باران این است،
که زمین چرکین است...”
محمدرضا شفیعی کدکنی
“ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران
بازآ که در هوایت خاموشی جنونم
فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران
ای جویبار جاری! زین سایه برگ مگریز
کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران
گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران
وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران”
محمدرضا شفیعی کدکنی
“..بردرخت زنده بی برگی چه غم
..وای بر احوال برگ بی درخت”
محمدرضا شفیعی کدکنی
“گر درختی از خزان بی برگ شد
يا کرخت از صولت سرمای سخت

هست اميدی که ابر فرودين
برگها روياندش از فر بخت

بر درخت زنده بی برگی چه غم؟
وای بر احوال برگ بی درخت”
محمدرضا شفیعی کدکنی, غزل برای گل آفتابگردان
“ز خشک سال چه ترسی!
که سد بسی بستند :
نه در برابر آب،
که در برابر نور
و در برابر آواز و در برابر شور ...

در این زمانه ی عسرت،
به شاعران زمان برگ رخصتی دادند
که از معاشقه ی سرو و قمری و لاله
سرودها بسرایند ژرف تر از خواب
زلال تر از آب.

تو خامشی، که بخواند؟
تو می روی، که بماند؟
که بر نهالک بی برگ ما ترانه بخواند؟”
محمدرضا شفیعی کدکنی, در کوچه‌باغها� نشابور
“فنجان آب فنچ هایم را عوض کردم
و ریختم در چینه جای خردشان ارزن
وان سوی تر ماندم
محو تماشاشان.


دیدم که مثل هر همیشه، باز، سویاسوی
هی می پرند از میله تا میله
با رفرفه ی آرام پرهاشان.


گفتم چه سود از پر زدن، در تنگنایی اینچنین بسته
که بالهاتان می شود خسته؟

گفتند (وبا فریاد شاداشاد) :
"زان می پریم، اینجا که می ترسیم
پروازمان روزی رود از یاد”
محمدرضا شفیعی کدکنی
&ܴ;خدایا
خدایا
تو با آن بزرگی
در آن آسمانها
چنین آرزویی
بدین کوچکی را
توانی برآورد
آیا&ܴ;
محمدرضا شفیعی کدکنی
“به هرکه بود
و به هرجا که بود
و هرچه که بود
رجوع کردی
الا دلت که قطب‌نماس� !”
محمدرضا شفیعی کدکنی, خطی ز دلتنگی
“نفسم گرفت از این شهر، در این حصار بشکن
در این حصار جادویی روزگار بشکن”
محمدرضا شفیعی کدکنی
“عمری‌� پیِ آرایشِ خورشید شدیم�
آمد ظلماتِ عصر و نومید شدیم�
دشوارترین� شکنجه� این� بود که� ما
یک� یک� به� درونِ خویش� تبعید شدیم�”
محمدرضا شفیعی کدکنی
“به پایان رسیدیم اما نکردیم آغاز
فرو ریخت پرها نکردیم پرواز

ببخشای ای روشن عشق بر ما، ببخشای
ببخشای اگر صبح را به مهمانی کوچه دعوت نکردیم
ببخشای اگر روی پیراهن ما نشان عبور سحر نیست
ببخشای ما را اگر از حضور فلق روی صنوبر خبر نیست.
نسیمی گیاه سحرگاه را در کمندی فکنده ست و
تا دشت بیدارش می کشاند

و ما کمتر از آن نسیمیم
در آن سوی دیوار بیمیم.

ببخشای ای روشن عشق بر ما ببخشای
به پایان رسیدیم اما
نکردیم آغاز
فرو ریخت پرها نکردیم پرواز...”
محمدرضا شفیعی کدکنی
“ز برون كسي نيايد چو به ياري تو اينجا
تو ز خويشتن برون آ سپه تتار بشكن”
محمدرضا شفیعی کدکنی
“زلال روشن چشمانش
آبشار کبود
که آیتی ست
به تصویر بیم و شرم و شکوه
نگاه ترد گوزنی ست
کز بلند ستیغ
در آب می نگرد
عبور سایه ی صیاد را
ز دامن کوه”
محمدرضا شفیعی کدکنی
“ما شاهد سقوط حقیقت
ما شاهد تلاشی انسان
ما صاحبان واقعه بودیم
چندی به ضجر شعله کشیدیم
و اینک درون خاطره دودیم.

گفتند: رو به اوج روانیم.
دیدیم سیر سوی هبوط است
شعر سپید نیست که خوانیش،
این جعبه‌� سیاه سقوط است.”
محمدرضا شفیعی کدکنی
“ای باد ! ای صبورترین سالک طریق
ای خضر ناشناس
که گاهی به شاخ بید
گاهی به موج
برکه و
گاهی به خواب گرد
دیدار می نمایی و پرهیز می کنی
ایام تشنه کامی ما را
از یاس های ساحل دریاچه ها مپرس
آنجا که از شکوفه شکر ریز می کنی”
محمدرضا شفیعی کدکنی, از زبان برگ
“خاک، تر است از پشنگِ تازه‌� ابری
پیش‌ت� از ما، گذشته از بر این بید
در یکی از دره‌ها� دامن البرز
با پسرم می‌روی� پشت به خورشید

او همه‌� ره به جست ‌و� جوی عقاب است
خوانده ازو راز و رمزها به کتابش
چشمش در آسمان و پرسان از من
در همه‌� ره به جست و جو و شتابش

گویدم: آنک نگاه کن، چه گروهی!
دور در آن دورِ دور، بال‌گشایا�
گویم: آن عقاب نیست، رها کن
لاشخوران‌ان� گرد لاشه گرایان

پرسد: پس این میان، نشانه‌� او چیست؟
گویم: اگر بنگری نشانه خود اینجاست
لاشخوران راست اتحاد همه عمر
لیک تبار عقاب، یکه و تنهاست

باز دو گامی نرفته، گویدم: آنک
بنگر آنجا چه لشکری ز عقابان!
گویمش: آن‌ه� عقاب نیست پسر جان
لاشخوران‌ان� ... و
می‌روی� شتابان.”
محمدرضا شفیعی کدکنی
“مهار این شتر مست را که می‌گیرد�
کنون که مرتعی این‌گون� خوش‌چر� دیده‌س�
به سایه‌سا� خوش بید و باد جوباران
دگر نخواهد هرگز به رفته‌ه� پیوست
...”
محمدرضا شفیعی کدکنی, خطی ز دلتنگی

All Quotes | Add A Quote
موسیقی شعر موسیقی شعر
243 ratings