شهرام شیدایی
Born
(سراب (آذربایجان, Iran
Died
November 23, 2009
Website
![]() |
آدمه� روی پل
by
16 editions
—
published
1986
—
|
|
![]() |
خندیدن در خانها� که میسوخ�
3 editions
—
published
2000
—
|
|
![]() |
آتشی برای آتشی دیگر
|
|
![]() |
گیلگم� در پی جاودانگی
by
2 editions
—
published
1982
—
|
|
![]() |
رنگ قایقه� مال شما
by
—
published
1936
|
|
![]() |
پناهندهه� را بیرون میکنن�
—
published
2001
|
|
![]() |
سنگی برای زندهگی� سنگی برای مرگ
|
|
![]() |
دلیلری� کؤلگهس�
—
published
2013
|
|
![]() |
بلکه داها دئینمه دیم
by |
|
“آزادی که بپذیری
آزادی که بگویی نه
و این
زندان کوچکی نیست.
آزادی که ساعته� دستهای� در هم قفل شوند
چشمهای� بروند و بر نگردند� خیره! خیره بمان
و ما اسم اعظم را به کار میبری�:
اسکیزوفرنیک.
آزادی که کتابه� جمع شوند زیر دیرکی که تو را به آن بستهان�
و یکیشا�
آتش را شروع کند.
آزادی که به هیچ قصه و شهر و کوچها�
به هیچ زمانی برنگردی
و از اتاقها� هتل
صدای خنده به گوش برسد.”
―
آزادی که بگویی نه
و این
زندان کوچکی نیست.
آزادی که ساعته� دستهای� در هم قفل شوند
چشمهای� بروند و بر نگردند� خیره! خیره بمان
و ما اسم اعظم را به کار میبری�:
اسکیزوفرنیک.
آزادی که کتابه� جمع شوند زیر دیرکی که تو را به آن بستهان�
و یکیشا�
آتش را شروع کند.
آزادی که به هیچ قصه و شهر و کوچها�
به هیچ زمانی برنگردی
و از اتاقها� هتل
صدای خنده به گوش برسد.”
―
“شاید زمین چیزی از من پرسیده
که از خواب بیدار شدها�.
یا قصها� در من زنده شده
که جورابهای� را بلد نیستم بپوشم
چهقد� ساده مینویسی� که زندهگ� عجیب است
و دستهایما� را پیدا نمیکنی�.
تصویری که مرا میخواه� زنده نگه دارد
کوچک شده است، کوچک.
ــ ناتمامی در ما دنبالِ جایی میگرد� ــ
مادر، کلمهایس� که در اتاقِ مجاور خوابیده
من به همهچی� مشکوکم
به چراغی که روشن کردها�
به تابلوهای روی دیوار
به کسی که هفته� پیش در گورستان چال کردیم
شاید به خوابهایِ� بالاتری راه یافتها�
به دنیاهایی دیگر
که صدای شماها را
چند روزِ دیگر میشنو�
و برایِ� شنیدن� جوابهایتا�
همیشه کنارم خالی میمانَ�.
من به گوشدادن� حرفه�
نشستن کنارِ همدیگر
به تمامِ فاصلهها� نزدیکشد� مشکوکم.
امروز ناتمامی را جشن میگیری�
فردا، یک هفته� دیگر خواهد گذشت.
در میزنن�
کسی پُشتِ پنجره آمده است
همیشه فکر میکن�...
کلمههای� که از ما بهج� خواهد ماند
بیخواب� عجیبی خواهند کشید
بیخواب� عجیبی.
کلیدهای گریهکرد� را
برای قاتلانی که در راهند
جا میگذار�”
―
که از خواب بیدار شدها�.
یا قصها� در من زنده شده
که جورابهای� را بلد نیستم بپوشم
چهقد� ساده مینویسی� که زندهگ� عجیب است
و دستهایما� را پیدا نمیکنی�.
تصویری که مرا میخواه� زنده نگه دارد
کوچک شده است، کوچک.
ــ ناتمامی در ما دنبالِ جایی میگرد� ــ
مادر، کلمهایس� که در اتاقِ مجاور خوابیده
من به همهچی� مشکوکم
به چراغی که روشن کردها�
به تابلوهای روی دیوار
به کسی که هفته� پیش در گورستان چال کردیم
شاید به خوابهایِ� بالاتری راه یافتها�
به دنیاهایی دیگر
که صدای شماها را
چند روزِ دیگر میشنو�
و برایِ� شنیدن� جوابهایتا�
همیشه کنارم خالی میمانَ�.
من به گوشدادن� حرفه�
نشستن کنارِ همدیگر
به تمامِ فاصلهها� نزدیکشد� مشکوکم.
امروز ناتمامی را جشن میگیری�
فردا، یک هفته� دیگر خواهد گذشت.
در میزنن�
کسی پُشتِ پنجره آمده است
همیشه فکر میکن�...
کلمههای� که از ما بهج� خواهد ماند
بیخواب� عجیبی خواهند کشید
بیخواب� عجیبی.
کلیدهای گریهکرد� را
برای قاتلانی که در راهند
جا میگذار�”
―
Topics Mentioning This Author
topics | posts | views | last activity | |
---|---|---|---|---|
انجمن شعر: كلمههای� كه از ما بهج� خواهند ماند / شهرام شيدايي | 7 | 51 | Jan 03, 2010 09:45AM | |
انجمن شعر: * معرفي شاعران | 45 | 738 | Oct 06, 2019 03:45PM |