ŷ

Rezvan Mojeddinia > Rezvan's Quotes

Showing 1-16 of 16
sort by

  • #1
    Jon Krakauer
    “It's not always necessary to be strong, but to feel strong.”
    Jon Krakauer, Into the Wild

  • #2
    “یه خبـــــر بــــد”
    جغد چوبین اینا

  • #3
    Cahit Sıtkı Tarancı
    “سي‌وپن� سالگي

    سي‌وپن� ساله‌ا�!. راه نصف شده
    مثل دانته در نيمه‌� راهيم
    جوهر روزگار جواني‌مان�
    بي‌اعتن� به التماس‌ه� و خواهش‌ها�
    بي‌اعتن� به اشك چشم، ترك‌ما� مي‌كن�

    بر شقيقه‌هاي� برف باريده؟
    اين صورت چين افتاده از آن من است خدايا؟
    اين حلقه‌ها� ارغواني(كبود) زير چشم از آن من‌اند�
    اي آينه‌هاي� كه سال‌ه� دوست مي‌پنداشتم‌تا�
    براي چه چنين به دشمني‌ا� برخاسته‌ايد�”
    جاهيت سيتكي تارانجي

  • #4
    گروس عبدالملکیان
    “آب تا گردنم بالا آمده

    آب تا لبهایم بالا آمده

    آب بالا آمده
    من اما، نمی‌مير�

    من؛ ماهی می‌شو�”
    گروس عبدالملکیان

  • #5
    جلیل صفربیگی
    “مصراع نخست: من تو را می بوسم

    در مصرع بعد هم تو را می بوسم

    ایراد ندارد! به کسی چه! اصلا

    شعر خودم است من تو را می بوسم!”
    جلیل صفربیگی

  • #6
    ایرجیرزا
    “گویند که انگلیس با روس

    کرده است عهد تازه امسال


    کاندر پولتیک هم در ایران

    زین پس نکند هیچ اهمال


    افسوس که کافیان این ملک

    بنشسته و فارغند از این حال


    کز صلح میان گربه و موش

    بر باد رود دکان بقال”
    ایرجیرز�

  • #7
    شمس لنگرودی
    “دیر آمدی موسی
    دوره ی اعجاز ها گذشته
    عصایت را به چارلی چاپلین هدیه کن
    تا لااقل کمی بخندیم”
    شمس لنگرودی

  • #8
    احمدرضا احمدی
    &ܴ;من
    انبوهی از این بعد از ظهرهای جمعه را
    به یاد دارم که در غروب آنها
    در خیابان
    از تنهایی گریستم
    ما نه آواره بودیم، نه غریب
    اما
    این بعدازظهرهای جمعه پایان و تمامی نداشت
    می گفتند از کودکی به ما
    که زمان باز نمی گردد
    اما نمی دانم چرا
    این بعدازظهرهای جمعه باز میگشتند”
    Ahmadreza Ahmadi

  • #9
    John Lennon
    “تصور کن هيچ بهشتی در کار نيست
    آسان است اگر تلاش کنی
    و هيچ جهنمی در زير پايمان نيست
    بر بالای سرمان تنها آسمان است
    تصور کن همه انسان‌ه�
    برای امروز زندگی مي‌کنن� .
    تصور کن هيچ کشوری نيست
    تصورش سخت نيست
    هيچ بهانه‌ا� برای کشتن يا مردن در راهش نيست
    چنان که مذهبی وجود ندارد
    تصور کن همه انسان‌ه� در صلح زندگی مي‌کنن�
    شايد بگويی من رؤيا مي‌بين�
    اما من تنها نيستم
    من اميددار روزی هستم که تو به ما بپيوندی
    و جهان يکی شود

    تصور کن مالکيتی وجود ندارد
    تعجب مي‌کن� اگر بتوانی
    نيازی به حرص يا گرسنگی نيست ،
    برادری بشر.
    تصور کن همه مردم
    زمين را با يکديگر قسمت مي‌کنن�

    شايد بگويی من رؤيا مي‌بين�
    اما من تنها نيستم
    من اميدوار روزی هستم که تو به ما بپيوندی
    و جهان يکی شود”
    john lennon

  • #10
    Colm Tóibín
    “Ending a novel is almost like putting a child to sleep—it can't be done abruptly.”
    Colm Tóibín

  • #11
    نازنین نظام شهیدی
    “ما درختانیم و این سلطنت باد است”
    نازنین نظام شهیدی

  • #12
    نازنین نظام شهیدی
    “بگذارید تنها من گریه كنم.
    برای پایان این خیابان
    سوگواری من كافی است.
    شما لبخند بزنید
    دست سایه كنید
    و از عبور تابستان
    بر پیكره ی اتوبوس ها شاد بمانید”
    نازنین نظام شهیدی

  • #13
    C.S. Lewis
    “I can't imagine a man really enjoying a book and reading it only once.”
    C.S. Lewis

  • #14
    “کوچه به کوچه با شهرم بزرگ شدم
    شهر کوچکم زخم بزرگی شد
    شهر به شهر با وطنم
    وطنم زخم بزرگی.
    حالا ایستاده ام در دل این زخم و
    رگهایی که از کنارم می گذرند
    درد را با خودشان
    به خاکهای دیگر می برند
    من زمین را
    کشور به کشور
    با زخمهای خودم فتح می کنم”
    بهرنگ قاسمی

  • #15
    جلیل صفربیگی
    “تکه نانی بودم

    اگر افتاده بر زمین

    برم می داشتی

    و می بوسیدی”
    جلیل صفربیگی

  • #16
    گروس عبدالملکیان
    “درخت که می شوم

    تو پاییزی!

    کشتی که می شوم

    تو بی نهایت طوفان ها!

    تفنگت را بردار

    و راحت حرفت را بزن!”
    گروس عبدالملکیان



Rss