Hanieh Habibi's Reviews > وردی که برهه� میخوانن�
وردی که برهه� میخوانن�
by
by
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
وردی که برهه� میخوانن�.
Sign In »
Quotes Hanieh Liked

“مرا به چشم مردی میدی� فداکار که برای درآوردن نان خانواده دارد با جان خودش بازی میکن�. من هم بدم نمیآم� به این تصور دامن بزنم. آخر، غم نان قابلفهمت� است تا غم رؤیا”
― وردی که برهه� میخوانن�
― وردی که برهه� میخوانن�

“ساز نو، هرچه هم خوشخوان� باز پخته نیست صدایش. گذر زمان را با هیچچی� نمیتوا� بهدس� آورد.”
― وردی که برهه� میخوانن�
― وردی که برهه� میخوانن�

“چرا همها� از مسیرهای نشد، نخواهد شد، مسیرهای ناتوان از شدن، مسیرهای نرسیدن؟ چرا؟ شاید میترسم� شاید خوشم به همین رفتن، چقدر بدم میآی� از ته هر چیز، از انتها، از آخر، از ایستادن در لبه� فساد.”
― وردی که برهه� میخوانن�
― وردی که برهه� میخوانن�

“راهه� گاهی از مسیر کج میگذرن�. اما ما درس نمیگیری� از زندگیما�. چون راههای� را که زندگی باز میکن� پیش پاهایمان از دریچه� چشم کسانی میبینی� که هیچچیز� نیاموختهان� از زندگیشا�.”
― وردی که برهه� میخوانن�
― وردی که برهه� میخوانن�

“مثل یک بارقه است زیبایی. وقتی گم شود زیر خروارها گردوغبار، به یک لمحه تجلی میکن� گاهی.”
― وردی که برهه� میخوانن�
― وردی که برهه� میخوانن�
Reading Progress
February 19, 2017
– Shelved
February 19, 2017
–
2.33%
"راستش، اگر زندها� هنوز، اگر گهگا� به نظر میرس� که حتی پرم از جنبش حیات، فقط و فقط مال بیجربزهگیس�. میدان� کسی که تا این سن خودش را نکشته، بعد از این هم نخواهد کشت. به همین قناعت خواهد کرد که، برای بقاء، به طور روزمره نابود کند خود را: با افراط در سیگار؛ با بینظم� در خواب و خوراک؛ با هرچیز که بکُشد اما در درازای ایام؛ در مرگ بیصد�."
page
5
February 19, 2017
–
2.33%
"راستش، اگر زندها� هنوز، اگر گهگا� به نظر میرس� که حتی پرم از جنبش حیات، فقط و فقط مال بیجربزهگیس�. میدان� کسی که تا این سن خودش را نکشته، بعد از این هم نخواهد کشت. به همین قناعت خواهد کرد که، برای بقاء، به طور روزمره نابود کند خود را: با افراط در سیگار؛ با بینظم� در خواب و خوراک؛ با هرچیز که بکُشد اما در درازای ایام؛ در مرگ بیصد�."
page
5
February 20, 2017
–
Started Reading
February 20, 2017
–
16.28%
"برای مهاجرت باید اندکی ماجراجو بود، اندکی جاهطلب� اندکی هم نفرت داشت از هندسه. در این مفهوم، مهاجر قماربازیس� که در نبردی نهایی همه� گذشته را داو میگذار� تا شاید آینده را ببرد. آنهای� که جاکن نمیشون� از زمین، یا بیبهرهان� از این خصلتها� یا وجود آنه� را در خود دستِ کم میگیرن�.شاید هم متنفرند از قمار."
page
35
February 21, 2017
–
20.0%
"تا پیش از کشف عدد صفر، بشر گمان میکر� که عدد یک ابتدای هر چیز است. قرنه� طول کشید تا بفهمد که صفر هم ابتدای چیزی نیست و همیشه همهچی� خیلی پیشت� از آن شروع میشو� که� نقطه� آغاز است."
page
43
February 21, 2017
–
38.6%
"انسان شهرش را عوض میکند� کشورش را عوض میکن� و کابوسه� را نه.فرقی هم نمیکن� سوار کدام قطار شده باشی و در کدام یک از ایستگاهها� جهان پیاده شده باشی؛ این تنها جامهدانیس� که وقتی باز میکن� همیشه لبالب است از همان کابوس."
page
83
February 24, 2017
–
Finished Reading
Comments Showing 1-4 of 4 (4 new)
date
newest »


واقعا عالیه. قصه� با اینکه چند خط داستانی داره آدم رو با خودش میبر�
من به این کتاب علاقمند شدم
رفت صدر لیست!