ŷ

فؤاد's Reviews > اقیانوس انتهای جاده

اقیانوس انتهای جاده by Neil Gaiman
Rate this book
Clear rating

by
25683251
's review

really liked it
bookshelves: داستان-خارجی, فانتزی, کودک-و-نوجوان

نمی دونم این اتفاقیه، یا نیل گیمن آگاهانه از شوپنهاور برای نوشتن این بخش بی‌نظی� داستانش استفاده کرده؟


وقتی لتی آمد، یک سطل آب در دست داشت. از طرز راه رفتنش معلوم بود که سنگین است. سطل را روی چمن ها کنار من گذاشت و گفت: «نتونستم تو رو ببرم کنار اقیانوس، اما چیزی نتونست مانع بشه که اقیانوس رو بیارم پیش تو. حالا پات رو بذار توی سطل.»
پایم را در سطل گذاشتم و ناگاه در آب فرو رفتم و امواج اقیانوس مرا در بر گرفت. چشم هایم را بستم و نفسم را در سینه حبس کردم و دست لتی را محکم گرفتم. دیگر نتوانستم نفسم را نگه دارم، گذاشتم هوا قل قل کنان بیرون برود و نفسی کشیدم که انتظار داشتم آب را به ریه‌های� بفرستد و خفه‌ا� کند، اما خفه نشدم. سردی آب را حس کردم که ریه هایم را پر کرد، اما آزارم نداد.

بعد حس کردم همه چیز را می دانم. کل دنیای بزرگ و پیچیده برایم ساده، قابل فهم و نمایان شده بود. اقیانوس در درونم جاری شده و تمام جهان را پر کرده بود. می دانستم جهان کجا شروع شده، می دانستم چطور کاری کنم تا هر وقت نیاز بود ماه کامل شود، مادهٔ تاریک را درک کردم، مادهٔ اولیهٔ جهان که همه چیز از آن تشکیل شده و باید وجود داشته باشد اما نمی توانیم آن را پیدا کنیم، و مه‌بانگ� که حالا می دانستم از نوع دیگری است. دنیایی را دیدم که از بدو تولد در آن گام برداشته بودم، و فهمیدم چقدر شکننده است، که واقعیتی که می شناسم تنها رویه‌ایس� نازک بر کیک تولد سیاه و بزرگی که پر از حشره و کابوس است. دیدم که در آن سوی واقعیت‌ه� طرح ها و دروازه ها و راه هایی هست. اقیانوسی که در زیر کل جهان جاری است، اقیانوسی که از ازل تا ابد امتداد دارد و با این همه چنان کوچک است که در سطلی جا می شود. تمام این چیزها را دیدم و از آن ها لبریز شدم، مثل اقیانوس که وجودم را پر کرده بود. حاضر بودم تا آخر عمر در آن جا بمانم که جهان بود و روح بود. حاضر بودم تا ابد بمانم.

لتی گفت: «نمی تونی تا ابد اینجا بمونی. اینجا موندن نابودت می کنه�.»
دهانم را باز کردم تا بگویم هیچ چیز نمی تواند مرا بکشد، دیگر نمی تواند، اما او گفت: «نه این که بکشدت، نابودت می کنه، محوت می کنه. اینجا نمی میری، اینجا هیچ چیزی نمی میره، اما اگه زیاد بمونی، بعد از مدتی وجودت پخش میشه، هر جایی یه تیکهٔ کوچیک از وجودت پیدا میشه، و این چیز خوبی نیست. دیگه تمام وجودت یه جا جمع نیست، پس دیگه چیزی باقی نمی مونه که بشه اونو «من» دونست. دیگه دیدگاهی نداری، تبدیل به یک سری دیدگاه‌ها� بی پایان میشی.»
می خواستم با او بحث کنم، اما لتی داشت مرا از برکه بیرون می کشید. سرفه کردم و آب از دماغ و گلو و ریه هایم جاری شد. برای آخرین لحظهٔ ناب هنوز همه چیز را می دانستم، و بعد تنها دانشی که برایم باقی مانده بود این بود که از زمانی که همه چیز را می دانستم، زمان زیادی نگذشته بود.

در نور ماه به لتی نگاه کردم. پرسیدم: «یعنی تو اون طوری هستی؟ همیشه همه چیز رو می دونی؟»
گفت: «همه یه زمانی می دونستن. اما دونستن همه چیز کسل‌کنند� است. اگه می خوای اینجا دووم بیاری، اگه می خوای بازی کنی، باید این چیزها را فراموش کنی.»
«چه بازی‌ای؟�
«این.» و با دستش خانه ها و آسمان و ماه و ستاره ها را نشان داد.
108 likes · flag

Sign into ŷ to see if any of your friends have read اقیانوس انتهای جاده.
Sign In »

Reading Progress

January 4, 2019 – Started Reading
January 4, 2019 – Shelved
January 4, 2019 – Shelved as: to-read
January 4, 2019 – Shelved as: داستان-خارجی
January 5, 2019 –
page 160
61.54% "چه کتاب نفسگیری. یکی دو فصل اول کم کم داشتم از خریدنش پشیمون می شدم، ولی بعد به سرعت اوج گرفت. به طور خلاصه، کورالاین ثانی. همون فضای تاریک، همون شخصیت اول کم سن و سال و بی پناه وسط دنیای وحشتناک جادویی. و حتی همون گربهٔ سیاه دوست داشتنی."
January 6, 2019 – Shelved as: فانتزی
January 6, 2019 – Shelved as: کودک-و-نوجوان
January 6, 2019 – Finished Reading

Comments Showing 1-20 of 20 (20 new)

dateDown arrow    newest »

message 1: by Mohammad (new)

Mohammad Ranjbari چقدر جالب بود
در مابین علم و احساس جولان داشت
همه ی کتاب در این حال و هواست؟؟


فؤاد نه، قبل و بعدش فانتزیه، با هیولاها و فرشته های محافظ جهان. البته فانتزی خوبیه، ولی مثل این صحنه نیست.


Mission Blue میشه یه مقدار بیشتر درباره ی ارتباطش با شوپنهاور توضیح بدید لطفا؟ چون آشنایی ندارم با شوپنهاور میپرسم


message 4: by فؤاد (last edited Jan 06, 2019 06:32AM) (new) - rated it 4 stars

فؤاد شوپنهاور میگه تمام جهانی که ما می بینیم، فقط لایهٔ رویین واقعیته. یه لایهٔ زیرین هم هست که جهان قابل دیدن رو ساخته ولی خودش قابل ادراک نیست چون اونجا، تمایزی بین اشیا نیست، همه چیز در یک کل نامتعین غرقه. به خاطر همین در این واقعیت بنیادی، مرگ معنایی نداره همون طور که زندگی و آگاهی هم معنایی نداره.


HaMiT کتاب گورستان رو هم بخونید


فؤاد ممنون (:


Ghazal & other poems من خودم ورژن انگلیسی این کتاب رو خوندم و ساختار جملات بسیار ساده و قابل فهم بود اما خیلی ها عقیده دارن که قراره تبدیل به یه کلاسیک بشه برای ایندگان، بنظر شما این قابلیت و� داشت؟


message 8: by فؤاد (last edited Jan 06, 2019 09:33AM) (new) - rated it 4 stars

فؤاد داستانش خیلی خوب بود. من رو که اخیراً از دنیای فانتزی فاصله گرفتم، جلب کرد. ولی فکر کنم از لحاظ عظمت دنیا و اهمیت وقایع (اگه اینا ملاک کلاسیک شدن باشه) به داستان هایی مثل ارباب حلقه ها و هری پاتر و نغمهٔ آتش و یخ نمی رسید.


Haniyekheirandish چقدر عجیب بود این قسمتی که نوشتید


فؤاد خیلی. یه بخش های قشنگی هم داشت که خلاصه کردم. کاملش از این که اینجا آوردم باز قشنگ تره.


Mission Blue Foad wrote: "شوپنهاور میگه تمام جهانی که ما می بینیم، فقط لایهٔ رویین واقعیته. یه لایهٔ زیرین هم هست که جهان قابل دیدن رو ساخته ولی خودش قابل ادراک نیست چون اونجا، تمایزی بین اشیا نیست، همه چیز در یک کل نامتعین..."

خیلی متشکرم بابت توضیح.
گمونم یکی دوسال می گذره از زمانی که این کتاب رو خوندم. جزئیات کتاب رو فراموش کرده ام ولی هنوز احساس "زیر آب بودن" رو درک می کنم. خصوصا اینکه همزمان به صدای خود گیمن هم گوش می دادم و وجود اون صدای گرم تاثیرش رو موندگار تر کرده.


فؤاد با صدای خودش گوش کردید؟ چه حسی...


message 13: by Pardis (new) - added it

Pardis «بعد از مدتی وجودت پخش میشه...»
به شدت جذاب به نظر میرسه این کتاب!!!


فؤاد یه عنوان یک کتاب نوجوانان خیلی خوب بود.


message 15: by Rana (new) - rated it 5 stars

Rana Heshmati واقعا خوشحال شدم كه دوستش داشتيد.


فؤاد خوشحالم که خریدمش و از کتابخونه نگرفتم. می تونم بعداً باز بخونم.


message 17: by Yoosef (new)

Yoosef esmaeeli باید بخرمش . خوشم امدددد


فؤاد (:
امیدوارم شما هم خوشتون بیاد.


message 19: by pegah (new) - added it

pegah خیلی عالی بود. منو برد به یه دنیای دیگه


فؤاد این صحنه ش واقعا عالی بود.


back to top